سلام
شاید اینجا جای مناسبی واسه این نباشه ولی واقعا این مسئله روی اعصابم هستش و بعضی وقتها کمی آزارم میده.
یکی از اطرافیان، قبلا خیلی از من بالاتر بود و از نظر اطلاعاتی من ازش کمک می گرفتم.
من به شخصه خیلی به علم و یادگیری علاقه دارم و مطالب رو سریع دنبال می کنم. این شخص الان به اطلاعات من پی برده و متوجه شده که من دارم واسه ارشد تلاش می کنم.
چندین مرتبه هم با هم بحث علمی کردیم و اون از اینکه من می تونم خیلی راه کارها و ترفند ها بدم بشدت عصبانی شده ولی اصلا به روی خودش نمیاره. بخاطر همین بطور مرموز داره روی اعصابم راه می ره و اذیتم می کنه. بطوریکه کسی متوجه نمی شه.
وقتی هم که من ناراحتم دیگران بهم می گن تو نسبت به این فرد بدبین شدی.
ولی وقتی من و اون تنهاییم حسابی روی اعصابم راه می ره و اذیتم می کنه.
لطفا کمکم کنید
ممنونم
جالبه بدونید در جمع اینقده از من تعریف می کنه که خودمم شک می کنم که واقعا چیکاره اس. ولی همینکه دوتایی تنها می شیم از هیچ کوششی فروگذاری نمی کنه.
و همین حرکتش باعث شده که دیگران فکر کنن مشکل از منه. دیگه نمی تونم حرفی بزنم. چون اینقده ظاهرش رو خوب جلوه داده که اگه بگم فلانی داره اذیتم می کنه همه باهام مخالفت می کنند
این رفتارها واقعا مردونه نیست و اگه من جای شما بودم باهاش به کل قطع رابطه میکردم . اصولا بنظر من همدم حسود بسیار خطرناکتر از دشمن آشکاره . تا دلت بخواد چوب حسادت از فامیلم خوردم که در نهایت منجر شد به قطع رابطه ۱۰۰٪ .
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۳۶ ق.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: سلام
شاید اینجا جای مناسبی واسه این نباشه ولی واقعا این مسئله روی اعصابم هستش و بعضی وقتها کمی آزارم میده.
یکی از اطرافیان، قبلا خیلی از من بالاتر بود و از نظر اطلاعاتی من ازش کمک می گرفتم.
من به شخصه خیلی به علم و یادگیری علاقه دارم و مطالب رو سریع دنبال می کنم. این شخص الان به اطلاعات من پی برده و متوجه شده که من دارم واسه ارشد تلاش می کنم.
چندین مرتبه هم با هم بحث علمی کردیم و اون از اینکه من می تونم خیلی راه کارها و ترفند ها بدم بشدت عصبانی شده ولی اصلا به روی خودش نمیاره. بخاطر همین بطور مرموز داره روی اعصابم راه می ره و اذیتم می کنه. بطوریکه کسی متوجه نمی شه.
وقتی هم که من ناراحتم دیگران بهم می گن تو نسبت به این فرد بدبین شدی.
ولی وقتی من و اون تنهاییم حسابی روی اعصابم راه می ره و اذیتم می کنه.
لطفا کمکم کنید
ممنونم
سلام
آمان از این آدما
همیشه و همه جا هستن
این جور ادما همیشه فکر میکنن که بهترینن
برترینن
اصلا فکر میکنم خدا دنیا رو واسه اینا آفریده
به نظر من بدترین کار قطع رابطس
هر چند خدایی تحملشون خیلی خیلی سخته
اما
ایده من اینه که تا میتونی تاییدش کنی
بزار حال کنه
بزار خوش باشه
بزار فکر کن بهترینه
بزار فکر کن آخرشه
اینجوری واستون مشکلی ایجاد نمیکنه
و توی دریای حماقت خودش هر روز بیشتر خیس میخوره
حسود هرگز نیاسود
تو هم بتوپ بهش دیگه چرا ساکتی همش : دی
بش بگو تو هیچی بارت نیست حتی نمیتونی دو تا عددو جمع کنی بریزی تو c : ))))
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۴۲ ق.ظ)alidata نوشته شده توسط: تو هم بتوپ بهش دیگه چرا ساکتی همش : دی
بش بگو تو هیچی بارت نیست حتی نمیتونی دو تا عددو جمع کنی بریزی تو c : ))))
راستش میخواستم همین کارها رو انجام بدم ولی اینقده تظاهر به خوبی میکنه که اصلا راهی برام نذاشته.
مثلا یه بار اینقده اذیتم کرد که شب از درد نتونستم بخوابم و تا صبح بیدار بودم و مسکن مصرف کردم . صبح اول وقت بیدار شد گفت بیا ببرمت دکتر خوب شی. خیلی نگرانتم
(البته این تیکه رو جلوی دیگران بهم گفت.)بعدش یکی اومد پیشم گفت دیدی میگفتی آدم خوبی نیست و اذیتت می کنه؟ این که اینقدر دوستت داره میخواد بهت کمک کنه تا خوب شی و نگرانته.
بچه ها واقعا این مدل انسانها رو باهاشون برخورد داشتید؟
من که نمی دونم چطوری باید با این فرد ...
خدایا کمکم کن
اگه شما یکیه برای من خیلی‌ها هستند. تقریباً یک در میان!! نمی‌دونم بعضی اوقات آدم‌ها به چی حسادت می‌کنند. در حالی که من خیلی وقتها فکر میکنم بقیه از من بهتر هستند. شاید معیارها رو دارن اشتباه می‌رن.
اما من مطمئن شدم که زمانی دارم راه رو درست می‌رم که این‌جور حسادت‌ها بهم بشه. بد گفتن بقیه و حسادتشون آسیبی به راهی که در پیش دارم نمی‌زنه اگه باری از گناهان من رو روی دوش اونها نندازه و پرونده من سبک‌تر نشه.
پیشرفت جاده‌ای پر از چاله و چوله است، نباید تا افتادی توی یه چاله راه رو بیخیال بشی. حسادت‌ها هم میشن سنگ ریزه‌های این راه. هرگز ایده‌آل‌ها و آرمان‌هات رو توی وادی چشم و هم چشمی و حسادت وارد نکن. الگوی تو افراد بزرگ‌تری هستند. شک ندارم لحظه‌ای تفکر به پاسخ دادن به حسادت‌های این چنینی تو رو از راهی که داری منحرف میکنه.
تنها کاری که باید بکنی محدود کردن ارتباط و یا بی‌خیالی به حرف‌های حسودانه است.
خیلی جالب شد.
پس با توجه به این مذاکراتمون می تونیم نتیجه بگیریم که:
من واقعا پیشرفتهای چشمگیری داشته ام که خودمم خبر نداشتم...
آره درسته، من واقعا کارهایی کرده ام (پیشرفت هایی کرده ام ) که الان پی بردم چقدر به این بنده خدا فشار آورده!
الان ایشون در حالیکه رشته اش اصلا مرتبط با کامپیوتر نیست ، داره آزمون ارشد کامپیوتر میده!!!
میخواد چیزی ازم کم نداشته باشه
دقیقا درست می گید آقای تنهایی
چقده الان آرومم. چون ایشون به شدت حس گناه رو در من تقویت کرده بود. همش بهم میگه این کارت درست نیست اون کارت درست نیست. تو خیلی حق الناس به گردن داری، تو اونجای زندگیت مشکل داره بخاطر اینکه فلان کار رو کردی و ...
ولی الان مطمئن شدم که همش ریشه در یک چیز دارد نه بیشتر و آن حسادت است!!!
بچه ها واقعا دل گرمم کردید.
اینجا همانند بهشتی است که دوستانی در اطراف هم جمعند
از دور دستتون رو می بوسم. خصوصا برادر عزیزم آقای تنهایی.
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ق.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: الان ایشون در حالیکه رشته اش اصلا مرتبط با کامپیوتر نیست ، داره آزمون ارشد کامپیوتر میده!!!آقا نوبرشه
فکر نمی کنید رونمائی از عجائب هشتگانست
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ق.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: خیلی جالب شد.دوست عزیز من یه جمله گفتم ......
پس با توجه به این مذاکراتمون می تونیم نتیجه بگیریم که:
من واقعا پیشرفتهای چشمگیری داشته ام که خودمم خبر نداشتم...
آره درسته، من واقعا کارهایی کرده ام (پیشرفت هایی کرده ام ) که الان پی بردم چقدر به این بنده خدا فشار آورده!
الان ایشون در حالیکه رشته اش اصلا مرتبط با کامپیوتر نیست ، داره آزمون ارشد کامپیوتر میده!!!
میخواد چیزی ازم کم نداشته باشه
دقیقا درست می گید آقای تنهایی
چقده الان آرومم. چون ایشون به شدت حس گناه رو در من تقویت کرده بود. همش بهم میگه این کارت درست نیست اون کارت درست نیست. تو خیلی حق الناس به گردن داری، تو اونجای زندگیت مشکل داره بخاطر اینکه فلان کار رو کردی و ...
ولی الان مطمئن شدم که همش ریشه در یک چیز دارد نه بیشتر و آن حسادت است!!!
بچه ها واقعا دل گرمم کردید.
اینجا همانند بهشتی است که دوستانی در اطراف هم جمعند
از دور دستتون رو می بوسم. خصوصا برادر عزیزم آقای تنهایی.
افراد حسود خیلی گناه دارند خیلی زجر می کشند واست بی اهمیت باشه تا اینقدر حسادت کنه که دور از جون بترکه
تو یک ذره اعصاب خودت رو خورد نکن و هروقت خواست تو تنهایی باهات حرف بزنه که رو اعصابت راه بره بگو باشه هر چی تو بگی اما من حوصله بحث در این مورد رو ندارم
پای حرفهاش نشین
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ق.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: خیلی جالب شد.دوست گرامی به نظرمن رابطه خودتون را باشخص مورد نظرقطع کنید واگربنا به شرایطی نمی تونید قطع کنید حداقل کم کنید.من اگر جای شما باشم اهمیتی بهش نمیدم ودرواقع شما باید خوشحال باشید چون حتما بهتراز اوهستسد وپیشرفتی داشته اید که موجب حسادت شده است به راه خود ادامه دهید وتوجه ای به این افرادنکنید.درجایی خواندم که وقتی که دشمن پیداکردید مطمن باشید که انسان موفقی شده اید.
پس با توجه به این مذاکراتمون می تونیم نتیجه بگیریم که:
من واقعا پیشرفتهای چشمگیری داشته ام که خودمم خبر نداشتم...
آره درسته، من واقعا کارهایی کرده ام (پیشرفت هایی کرده ام ) که الان پی بردم چقدر به این بنده خدا فشار آورده!
الان ایشون در حالیکه رشته اش اصلا مرتبط با کامپیوتر نیست ، داره آزمون ارشد کامپیوتر میده!!!
میخواد چیزی ازم کم نداشته باشه
دقیقا درست می گید آقای تنهایی
چقده الان آرومم. چون ایشون به شدت حس گناه رو در من تقویت کرده بود. همش بهم میگه این کارت درست نیست اون کارت درست نیست. تو خیلی حق الناس به گردن داری، تو اونجای زندگیت مشکل داره بخاطر اینکه فلان کار رو کردی و ...
ولی الان مطمئن شدم که همش ریشه در یک چیز دارد نه بیشتر و آن حسادت است!!!
بچه ها واقعا دل گرمم کردید.
اینجا همانند بهشتی است که دوستانی در اطراف هم جمعند
از دور دستتون رو می بوسم. خصوصا برادر عزیزم آقای تنهایی.
این بگم که آدم حسود خودش بیشتر در عذاب و سختی هست ........پس شما خودتون ناراحت نکنید بذارید خودش خودش عذاب بده شما زندگیتو بکن ................غیر از این آدم آدمهای خوب و مهربون زیاد با اونها باش ........
نظر من اینکه عمر آدمی اینقدر کوتاه هست که اگه بخواد با این چیزها تلفش کنه حیف............از زندگیتون لذت ببرید
the life is short
بهترین راه اینه که خودتو پیشش بیخیال دنیا نشون بدی حتی اگه تو دلت حرص میخوری.یه راه واسه این آدما اینه که تصمیماتتتو بهش نگی.نگی میخوای چه کار کنی و پیششون وانمود کنی هر چی تو میگی درسته .آروم میشن بعد یه مدت.
گاهی نمیشه ترکشون کرد آدمهای این مدلی رو،من خودم حدود ده سالی میشه که دارم یکیشون رو تحمل میکنم البته زیاد دیدم اما این یکی خیلی بیماری اش شدت داره،به قول شما من هم اوایل خیلی درد میکشیدم طرز فکر و رفتارهایش خیلی رو اعصابم بود،اما همونطور که میدونیم حسادت یه نوع بیماری هست ،بودن در کنار یه فرد بیمار نباید ما رو هم بیمار و غمگین کنه!!
جالبه در برخورد با همه این اخلاق زشت رو دارند،باید نشنیده بگیرید حرفهاشون ،لحظه ای فکر کردن به اینکه چی میگن و چه منظوری دارند باعث میشه حال خودتون بد بشه!
من هر از گاهی چند ساعت و چند روز پیش این بنده خدا هستم اما لحظه ای حرفاهایش روی من تاثیر نمیذاره البته اینم بگم دیگه به حسود بودنش فکر نمیکنم که همون رو هم جذب کنم بیخیالش شدم و فقط برای بیماریش دعا میکنم
موفق باشید.
(۰۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۵۵ ق.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: مثلا یه بار اینقده اذیتم کرد که شب از درد نتونستم بخوابم و تا صبح بیدار بودم و مسکن مصرف کردم
به نظر من ارزش اعصاب و آرامشتون خیلی بیشتر از حرفها و رفتارهای یه آدم حسوده که بخواین به خاطرش خودتونو اینقدر ناراحت کنین