زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۰۵ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

مطالب خواندنی و تصاویر جالب

ارسال: #۴۰۶
۲۴ مرداد ۱۳۹۲, ۰۴:۲۰ ب.ظ
فرصتی برای خودشناسی
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.
پس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.
یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است.
اما نمی‌دانم چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.
روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.
صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.
پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.
پادشاه پرسید: تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟

کشاورز که ترسیده بود گفت:
سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم.
شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه‌های زیر پایمان را ببریم ...
چقدر به شاخه‌های زیر پایتان وابسته هستید؟
آیا توانایی‌ها و استعدادهایتان را می‌شناسید؟
آیا هیچگاه جرات ریسک را به خود داده اید؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: banafshe , taha_k , amineh89
ارسال: #۴۰۷
۲۵ مرداد ۱۳۹۲, ۰۲:۵۷ ب.ظ
مافیای سرقت موی سر زنان در ونزوئلا
آفتاب: در ماه‌های اخیر در شهرهای ونزوئلا به خصوص شهر ساحلی ماراکایبو، افراد و گروه‌های گاه مسلح با متوقف کردن زنان با موی بلند در اماکن عمومی مانند خیابان‌ها و فروشگاه‌ها، با تهدید اسلحه موی سر آنان را می‌برند و با خود می‌برند.

سارقان اکثرا به قیچی هم مجهز هستند اما در برخی موارد، سارقان به جای قیچی، چاقو به کار برده‌اند که به پوست سر قربانیان این حملات آسیب هم رسیده است.
ظاهرا سارقان، موی سر بریده شده را به خریداران در ونزوئلا و سایر کشورهای منطقه می فروشند تا برای مقاصد آرایشی مورد استفاده قرار گیرد.

سارقان مسلح پس از متوقف کردن زنان مو بلند، با تهدید، از آنان می خواهند تا موهایشان را به صورت "دم اسبی" گره بزنند تا کار بریدن آن آسان تر شود و سپس با موی بریده شده محل را ترک می‌کنند.

موی بریده شده در برخی موارد تا پانصد دلار هم فروخته شده و به این ترتیب، سرقت مو را به یک فعالیت پرسود تبدیل کرده است.

در عین حال، مقامات پلیس گفته‌اند که بسیاری از قربانیان این نوع حملات تا کنون مایل به شکایت رسمی در این زمینه نبوده‌اند زیرا نگران آن هستند که تجربه آنان دستاویز طنز قرار گیرد.
مقامات پلیس از کسانی که از موی دیگران برای "اگستنشن" مو یا مصارف دیگر آرایشی استفاده می‌کنند خواسته است منشا موی خریداری شده را سئوال کنند تا به این ترتیب، سارقان بازاری برای کالای خود نیابند.

به گزارش عصر ایران به نقل از بی بی سی؛ ونزوئلا دارای یکی از بالاترین نرخ‌های جرم و جنایت در میان کشورهای جهان است و با جمعیتی حدود بیست و هشت میلیون نفر، سال گذشته تعداد موارد گزارش شده قتل در این کشور به بیش از بیست و دو هزار فقره رسید که نسبت به سال قبل از آن، دوازده درصد افزایش داشت.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۰۸
۲۶ مرداد ۱۳۹۲, ۰۵:۰۱ ب.ظ
نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش
به پسرم درس بدهید. او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.

اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گلهای درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.

به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند. ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.

در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۰۹
۲۸ مرداد ۱۳۹۲, ۰۷:۳۹ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
طــــــنـــــــز دنیای یک برنامه نویس:

وقتی می خوام یک امکان جدیدی رو به مدیرم نشون بدم:
[تصویر:  201097_0.gif]


وقتی مدیر پروژه وارد دفتر می شه:
[تصویر:  201097_1.gif]


وقتی دارم برنامه ای که نوشتم رو روی سرور اصلی نصب می کنم:
[تصویر:  201097_2.gif]


شب تحویل پروژه:
[تصویر:  201097_3.gif]


تصویر ذهنی من از کشف یک خطا در سیستم:
[تصویر:  201097_4.gif]


وقتی بهم می گن که بخشی از برنامه که کل هفته رو روش کار می کردم از برنامه کنار گذاشته شده:
[تصویر:  201097_6.gif]


وقتی برنامه بدون تست قبلی روی سیستم اصلی درست کار می‌کنه:
[تصویر:  201097_7.gif]


وقتی یک قالب (شکل) جدید رو برای اولین بار روی یک وبسایت اضافه می کنم:
[تصویر:  201097_9.gif]


وقتی سیستم ادمین بالاخره راضی می شه بهم دسترسی کنترل کامل بده:
[تصویر:  201097_10.gif]


وقتی بعد از چند روز برنامه نویسی سعی می کنم برنامه ام را اجرا کنم:
[تصویر:  201097_11.gif]


وقتی در حالی که همه سعی می کنن ایرادات برنامه را رفع کنن، من مرخصی می گیرم:
[تصویر:  201097_12.gif]


وقتی سیستم بالاخره به مرحله اجرا میرسه و گزارش ایرادات سیستم از راه می‌رسه:
[تصویر:  201097_13.gif]


وقتی رییس داره روز جمعه دنبال یک نفر داوطلب می‌گرده تا اضافه کاری کنه:
[تصویر:  14.gif]


وقتی بعد از دو هفته کار روی یک ایراد در برنامه می فهمم که یه پرانتز را نبستم:
[تصویر:  201097_15.gif]


وقتی خودت میدونی ایراداتی توی برنامه ات هست ولی در زمان نمایش دمو به صورت کامل کار میکنه:
[تصویر:  201097_16.gif]


وقتی بازرگانی اعلام می کنه که مشتری برنامه رو خریده و پول رو داده:
[تصویر:  201097_8.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , انرژی مثبت , diligent , 10:30 , SaMiRa.e , slinda , Menrva , ashkan_d13 , banafshe , maryami , nina325 , LORD0098 , مهربان مادر , friends , taha_k , nazanin2020 , pioneer01
ارسال: #۴۱۰
۲۸ مرداد ۱۳۹۲, ۰۳:۰۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۳۳ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولا دیده نمیشوند ویا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند.

پس از ۲۱ سال زندگی مشترک همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن استکه این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد .

آن زن مادرم بود که ۱۹ سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم .

آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم . مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟
او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیر منتظره را نشانه یک خبر بد میدانست.

به او گفتم: بنظرمرسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما دو امشب را با هم باشیم.
او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد .

وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم وآنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند و نمیتوانند برای شنیدن ما وقع امشب منتظر بمانند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود . دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود.
پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من می نگرد، و به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران رامیخواند.من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.

هنگام صرف شام مکالمه قابل قبولی داشتیم، هیچ چیز غیرعادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم .
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.

وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟
من هم در جواب گفتم خیلیبیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد مادر م در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم. کمی بعدپاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید.

یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
نمیدانم که آیا در آنجا خواهمبود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. وتو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم .

درآن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.

هیچ چیز در زندگی مهمتر ازخدا و خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , maneshty , SaMiRa.e , banafshe , 14hanie , taha_k , amineh89
ارسال: #۴۱۱
۳۰ مرداد ۱۳۹۲, ۰۱:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ مرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۵۰ ب.ظ، توسط good-wishes.)
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
چه لذت بخش هست هدیه دادن شادی به آنها که فکر می کنند نمی توانند مانند سایرین شادی کنند

[تصویر:  201792_525401_grirSz1E.JPG]


فایل‌(های) پیوست شده

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , banafshe , 14hanie , taha_k
ارسال: #۴۱۲
۰۴ شهریور ۱۳۹۲, ۱۲:۵۷ ب.ظ
این کودکان در آینده پولدار می‌شوند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، براساس این پژوهش که بر روی حدود ۱۲.۶۸۶ پسر بچه که در فاصله‌ی سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۴ به دنیا آمده‌اند و بررسی وضعیت نمرات درسی و فعالیت‌های ورزشی و خانوادگی آنها و نمرات درسی آنها در دانشگاه صورت گرفته این نتایج بدست آمده که از این میان پسر بچه‌هایی که بازیگوش‌تر بودند حتی با وجود نمرات نه چندان خوب درسی در آینده در شغل‌های خود موفقیت مالی و استراتژیک بیشتری کسب کرده بودند.

بررسی‌ها نشان می‌دهند اکثر پسر بچه‌های بازیگوش در آینده کارآفرینان موفقی در زمینه‌ی کاری خود شده‌اند.

از جمله خصوصیات خاص این افراد جسارت، استقبال از ریسک و خطر، اعتماد به نفس بالا، نمره‌ی بالا در آزمون سطح هوش و علاقه به فراگیری مطالب جدید است.

پزشکان علت این تفکر انعطاف پذیر در این افراد را نوعی فرآیند شیمیایی پیچیده مربوط به انتقال دهنده‌ی عصبی دوپامین در مغز می‌دانند.

پزشکان به والدین این کودکان بازیگوش توصیه می‌کنند تا به جای تنبیه آنها، از قدرت هوشی آنها در جهت ساخت یک ایده مفید استفاده کنند.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pooyaa , barankhanom , mojimbn , banafshe
ارسال: #۴۱۳
۱۰ شهریور ۱۳۹۲, ۰۲:۲۳ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
داستان ما اینگونه آغاز میشود که :

در یک دزدی بانک یکی از ایالات آمریکا دزد فریاد کشید :
“همه افراد حاظر در بانک ، حرکت نکنید ، پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد”
همه در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند
این «شیوه تغییر تفکر» نام دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن .
هنگامیکه دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که (مدرک لیسانس اداره کردن تجارت داشت)
به دزد پیرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت «برادر بزرگتر، بیا تا بشماریم چقدر بدست آورده ایم»
دزد پیرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، اینهمه پول شمردن زمان بسیار زیادی خواهد برد.
امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزدیده ایم»
این را میگویند: «تجربه» اینروز ها، تجربه مهمتر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده میشود!
پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند ، مدیر بانک به رییس خودش گفت، فوری به پلیس خبر بدهید.
اما رییس اش پاسخ داد: «تامل کن! بگذار ما خودان هم ۱۰ میلیون از بانک برای خودمان برداریم
و به آن ۷۰ میلیون میلیون که از بانک ناپدید کرده بودیم بیافزاییم»
اینرا میگویند «با موج شنا کردن» پرده پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت !
رییس کل می گوید: «بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود»
اینرا میگویند «کشتن کسالت» شادی شخصی از انجام وظیفه مهمتر می شود.
روز بعد، تلویزیون اعلام میکند ۱۰۰ میلیون دلار از بانک دزدیده شده است.
دزد ها پولها را شمردند و دوباره شمردند اما نتوانستند ۲۰ میلیون بیشتر بدست آورند.
دزدان بسیار عصبانی و شاکی بودند:
«ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها ۲۰ میلیون گیرمان آمد.
اما روسای بانک ۸۰ میلیون را در یک بشکن بدست آوردند.
انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اینکه دزد بشود.»
اینرا میگویند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد»
رییس بانک با خوشحالی میخندید زیرا او در ضرر خودش در سهام را در این بانک دزدی پوشش داده بود.
اینرا میگویند؛ «موقعیت شناسی» جسارت را به خطر ترجیح دادن.
در اینجا کدامیک دزد راستین هستند؟

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , x86 , mina25 , banafshe , LORD0098 , 14hanie , taha_k
ارسال: #۴۱۴
۲۸ شهریور ۱۳۹۲, ۱۱:۲۵ ب.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد
شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون آمدناز سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.
آن گاه تقلای پروانه متوقف شد و به نظر می رسیدکه خسته شده،و دیگر نمی تواند بهتلاشش ادامه دهد
آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.پروانه به راحتی از پیله خارج شد،اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند.
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد .او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شودو از جثه ی او محافظت کند.اما چنین نشد!.
در واقع پروانه ناچار شد همه ی عمر را روی زمین بخزدو هر گز نتوانست با بال هایش پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهمید کهمحدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریزآن را خدا برای پروانه قرار داده بود،تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شودو پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم.

اگر خداوند مقرر می کردبدون هیچ مشکلی زندگی کنیم،فلج می شدیم ،به اندازه ی کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.
من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد، تا قوی شوم.
من دانش خواستم و خداوند مسایلی برای حل کردن به من داد.
من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به منقدرت تفکر و زور بازو داد تا کار کنم.
من شهامت خواستم و خداوند موانعی سر راهم قرار داد،تا آنها را از میان بردارم.
من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم
«من به آنچه خواستم نرسیدم...اما آنچه به آن نیاز داشتم ،به من داده شد.»
نترس با مشکلات مبارزه کنو بدان که می توانی بر آنها غلبه کنی.

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: احسان مومنی , Aurora , mina25 , Yasan , 14hanie
ارسال: #۴۱۵
۰۳ مهر ۱۳۹۲, ۱۰:۵۱ ق.ظ
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
۳ قانون در زندگی :
تا زمان داری، هیچگاه امیدت را از دست مده
تا زمانش نرسیده، هرگز موفقیتت را جشن مگیر
تا مبارزه به اتمام نرسیده جایگاهت را ترک مکن

حالا فیلم متناظر با این قوانین :

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , maneshty , zaynab , vesta , mina25 , banafshe
ارسال: #۴۱۶
۰۹ مهر ۱۳۹۲, ۱۰:۲۸ ب.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
آکواریم
یک دانشمند آزمایش جالبی انجام داد. اون یک آکواریم شیشه ای ساخت و اونو با یک دیوار شیشه ای دو قسمت کرد.
تو یه قسمت ماهی بزرگتر را انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر. ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگتر بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد...
اون برای خوردن ماهی کوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد.
بالاخره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به اون طرف آکواریم و خوردن ماهی کوچیکه غیر ممکنه.
دانشمند شیشه وسط را برداشت و راه ماهی بزرگه را باز کرد... اما ماهی بزرگ هرگز به سمت ماهی کوچک حمله نکرد.
می دانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دگیه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود.
یه دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود...
باورش به محدودیت...
باورش به وجود دیوار....
باورش به ناتوانی

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , mina25 , killerphp , puneh , banafshe , helena , 14hanie , taha_k , amineh89
ارسال: #۴۱۷
۱۰ مهر ۱۳۹۲, ۰۱:۲۶ ب.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
سرخ پوستی پیر به نوه خود گفت:
فرزندم ، درون ما بین دو گرگ ، کارزاری بر پاست.
یکی از گرگها شیطان به تمام معنا،
عصبانی ، دروغ گو ، حسود، حریص و پست.
گرگ دیگری ، آرام ، خوشحال ، امیدوار ، فروتن و راستگو
پسر کمی فکر کرد و پرسید:پدربزرگ کدام یک پیروز است؟
پدربزرگ بی درنگ گفت:همانی ک تو به آن غذا می دهی.

آدما وقتی پوستشون چروک میخوره پیر نمی شن ... آدما وقتی رویاهاشون چروک میخوره ؛
پیر می شن !!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , good-wishes , banafshe , taha_k , amineh89
ارسال: #۴۱۸
۱۰ مهر ۱۳۹۲, ۱۰:۰۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۰:۱۸ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
کلامی از شیخ بهائی:


آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !
اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!
اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!
اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!
اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!
و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!!

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.

می گوینـد:

شـاه عبـاس از وزیـر خـود پرسیـد: ” امسال اوضـاع اقتصـادی کشـور چگونـه است؟”

وزیـر گفت: ” الحمداللـه به گونـه ای است که تمـام پینه دوزان توانستنـد به زیـارت کعبـه رونـد!”

شـاه عبـاس گفت: ” نـادان! اگـر اوضـاع مالـی مـردم خـوب بود می بایست کفاشـان به مکــه می رفتند نه پینه‌دوزان… ، چون مردم نمی توانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند ، بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم.

می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند...
وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می کرد.
به خاطر همین تصمیم گرفتند از هم دور شوند ‫ولی اینچنین از سرما یخ زده می مردند...

از اینرو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان منقرض شود.

پس دریافتند که بهتر است باز گردند و گردهم آیند و آموختند که : با زخمهای کوچکی که همزیستی با کسان بسیار نزدیک به وجود می آورد زندگی کنند ، چون گرمای وجود دیگری مهمتر است...
و این چنین توانستند زنده بمانند...

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن است که هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و خوبیهای آنان را تحسین نماید..

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , banafshe , 14hanie , taha_k , happy07 , sadaf1
ارسال: #۴۱۹
۱۹ مهر ۱۳۹۲, ۰۱:۰۷ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد ولی به سختی می شه اشتباهات خود را پیدا کرد.
به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد ولی به سختی می شه زبان را کنترل کرد.

به راحتی میشه کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم ولی به سختی می شه این رنجش را جبران کنیم.
به راحتی میشه کسی را بخشید ولی به سختی می شه از کسی تقاضای بخشش کرد.

به راحتی میشه قانون را تصویب کرد ولی به سختی می شه به آن ها عمل کرد.
به راحتی میشه به رویاها فکر کرد ولی به سختی می شه برای بدست آوردن یک رویا جنگید.

به راحتی میشه هر روز از زندگی لذت برد ولی به سختی می شه به زندگی ارزش واقعی داد.
به راحتی میشه به کسی قول داد ولی به سختی می شه به آن قول عمل کرد.

به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد ولی به سختی می شه آنرا نشان داد
به راحتی میشه اشتباه کرد ولی به سختی می شه از آن اشتباه درس گرفت.

به راحتی میشه گرفت ولی به سختی می شه بخشش کرد.
به راحتی میشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد ولی به سختی می شه به آن معنا بخشید.

و در آخر:
به راحتی میشه این متن را خوند ولی به سختی می شه به آن عمل کرد...

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , SaMiRa.e
ارسال: #۴۲۰
۱۹ مهر ۱۳۹۲, ۰۸:۰۴ ب.ظ
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
الفبای زندگی :

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویاپی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارند ه ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزکیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
‌ذ: ذکر گوپی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش کار ها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طا قت برای تحمل شکست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
ف: فداکاری برای قلب های درد مند
ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق
گ: گذشت برای پالایش احساس
ل: لیاقت برای تحقق امید ها
م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک
ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها
و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی
ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
ی: یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , SaMiRa.e , diligent


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  خواص محیط برای عامل سیستم تحلیل تصاویر پزشکی Ali1991khe ۶ ۵,۲۹۵ ۰۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲ ق.ظ
آخرین ارسال: Ali1991khe
  منابع یوسفی تو ارشد اصلا جالب نیستن tesla66 ۱۳ ۷,۸۳۷ ۰۷ دى ۱۳۹۸ ۰۴:۳۲ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  یه اتفاق جالب sirvan.t ۱۷ ۱۵,۰۲۴ ۱۴ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۴۸ ق.ظ
آخرین ارسال: sirvan.t
  تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( موج ۱۹۲ ۱۲۱,۴۴۵ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۱۴ ق.ظ
آخرین ارسال: NP-Cσмρℓєтє
  مطالب جالب morweb ۱ ۲,۸۲۶ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: dhemo
  فروش کتاب های ارشد کامپیوتر ۹۶ (آخرین چاپ و کاملا نو + تصاویر) J4V4D ۰ ۱,۹۱۳ ۱۰ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۳۵ ب.ظ
آخرین ارسال: J4V4D
  انگیزه خوندن مطالب بلند Moh3nRezaei ۱ ۲,۳۳۶ ۰۱ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: mostafaheydar1370
  لینکهای مطالب مفیدیکی ازمدیران مانشت/فوق العاده/جوابگوی مقداری از نیازهای داوطلبان ۹۶ دختر مهربان ۰ ۳,۸۳۶ ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: دختر مهربان
  پیشگویی جالب در مورد آینده تکنولوژی و فناوری mahsa72 ۰ ۱,۸۷۸ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۳ ق.ظ
آخرین ارسال: mahsa72
  روش جالب vocabulary coding برای خوندن شیرین انگلیسی ardaaalan ۲۳ ۱۸,۹۴۲ ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: solmaz123456

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close