درست مثل الان اینه که من برم یه جا تو یه پروژه ی سینمایی هنرور باشم. که البته الان اینطوری شده. تو عالم مهندسی و تو عالم هنر و کلا تو عالم همه ی مشاغل این اتفاق افتاده.
من یه بار نمایشنامه ی آنتیگونه اثر سوفوکل مال دویست سال پیش از میلاد مسیح رو برداشتم کار کنم، حدود ۱۵ سال پیش بود (یعنی ببینین اوضاع در چه حد وخیمه) یارو که تو وزارت ارشاد نشسته بود برای تایید آثاری که اجرا میرن با من تماس گرفت و گفت که تشریف بیارین در مورد یه قسمتهایی از نمایشنامه گفتگو کنیم.
منم رفتم و دیدم گفت این نمایشنامه خیلی خوبه، ولی یه قسمتهاییش باید عوض بشه، گفتم چطوری عوض بشه؟ یارو هم گفت برو نویسنده ی نمایشنامه رو بیار باهم یه کاریش میکنیم!!!!!!!!
منم گفتم خدا رحمتشون کنه، اونم گفت عیب نداره از بازماندگانش هم کسی باشه مشکلی نیست.
وضعیت الان اینه، اونی که اون بالا نشسته تو مثلا اداره ی هنرهای نمایشی، اصلا نمیدونه که سوفوکلس مال دو سه هزار سال پیشه. بعد ما که باید اونجا باشیم عایا باید بشینیم خودمونو در این حد بیاریم پایین که دست به هر کاری بزنیم؟
آدم غرور داره و باید نسبت به چیزی که بلده و معلوماتی که داره مدعی باشه.
من حالا مثال رو از عالم هنر زدم ولی همه جا همینه، هیچکس سر جای خودش نیست و احتیاج به یه مبصر داریم که همه رو بشونه سر جای خودشون.