فلسفه عینک زدن من جالبه :
من سر یه کلاسی بودم توی تهران، بعدش جلو مینشستم
هی خم میشدم از روی دست یه خانمی بنویسم. و کلا تخته رو دوتایی میدیدم.(این خانمه نفر ۳ هوش شد
ما سعادت نداشتیم تک بشیم)
یه استادی که خیلی استاده بهم گفته چته سامان نمیبینی
گفتم استاد خیلی وقته سر کلاس نبودم احتمالا چشمام ضعیف شده باشه!!(الکی هااااااا) بعد رفتم دکتر یکیش ۱/۲۵ شد یکیش۱/۵
بعد دکتر حرف جالبی زد : گفت شما از وقتی به دنیا اومدی چشمات همینجور بوده!!!
جناب kilookiloo این حرف شمام خیلی درسته :
دقیقا اگه همین موقع ها عینک نزنید علاوه بر ضعیف شدن چشمتون سردرد هم میگیرید ، چشمتون هم اشک میاد . برای من که اینطور بود و بعد عینک زدنم درست شد
من سال ها چشمام مشکل داشت و یه سری دکتر عوضی توی شهرمون تشخیص ندادن.
کلا شب که میشه من رسما جفتی میبینم! یا نور که روشن بشه دیگه عجیبه!!
الان وقتی به گذشته فکر میکنم سر کلاسایی که زیاد محاسبات داشت سر درد شدید میگرفتم از همون دبیرستان، یا در طول روز همه چیز جلو چشمم بی کیفت بود(در قیاس با چیزای نزدیک ملاک کیفیت برام مشخص میشد) و واقعا نمیدونستم مشکل از چشم خودمه!!!الان دو سالی میشه عینک دارم و واقعا خوبه، چند روز پیش مجدد رفتم پیش یه دکتر دربو داغون که باز نتونست درست و حسابی نمره رو تشخیص بده ولی عینکمم بد نیست الان
ولی الانم موقع کتاب و کامپیوتر نمیزنمش.فقط سر کلاس میزنمش