(۰۲ اسفند ۱۳۹۶ ۰۲:۵۴ ق.ظ)arshad_95 نوشته شده توسط: فک کنم اشتب زده نویسنده ی این جمله!
علت این که یک کتاب رو وقتی می خونیم، چاق تر میشه اینه که لای کتاب رو موقع خوندن، یه دست از پایین تا بالا می کشیم که صفحاتش بسته نشه
و وقتی کتاب رو می بندیم دیگه مثل قبل صفحاتش نمی خوابه روی هم و اون وقت چاق به نظر می رسه.
این دلیل علمیش بود که لازم دونستم این موقع شب یعنی ساعت ۲:۰۵ بامداد این نکته رو یادآور بشم.
وای چه قدر دیدگاه رژف و متعالی دارید!!!!
ساعت ۲ بامداد زیادبه عمق و مفاهیم این جملات دقت نکنید نابود میشید
(۰۲ اسفند ۱۳۹۶ ۰۱:۳۲ ق.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: ماه اول آموزشی سربازی انقد دویدیم و و رژه رفتیم و مرخصی نرفتم
که دنیای بیرون از پادگان رو فراموش کرده بودم
از کوچکترین وقت واسه چرت زدن استفاده می کردیم
و میان دوره که اومدم
دوباره فهمیدیم یه موجود انسانی دیگر هم وجود داره که بهش میگن دختر
توی ترمینال صفه اصفهان نشسته بودیم و یه ساعت مونده به حرکت اتوبوس رو مشغول تماشای دختران بودیم.
انگار موجودات فضایی بودن
خیلی با ما فرق داشتن
ما سرامون پر از شوره بود (۱۵۰ نفر با یک موزر اصلاح می کردیم)
ما همش داشتیم میدویدیم ، می خواستیم بریم سرویس بهداشتی می دویدیم
ما پوست دستامون از سرما زخم شده بود
ما سرفه می کردیم ، صدا از گلومون نمیومد از ریه ها میومد
ما از ته اتوبوس داد می زدیم "صدای فیلم رو بیشتر کن"
ولی اونا نه
حس می کردیم اگه باهاشون حرف بزنیم ممکنه یه جاییشون بشکنه
چه قدر بامزه تعریف کرد
ید
همیشه سربازها را که میبنم دلم براشون میسوزه احساس میکنم دور از خانواده هستند
البته خب
واقعیت اینه این رفتاره هم که گفتید زیاد مشاهده شده
انگار لباسشون را خاکیه مثل اینگه ۲-۳ ماهه نشستن