(۰۲ اسفند ۱۳۹۶ ۰۲:۲۵ ق.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: کاش ...
ساعت ۱:۲۵ دقیقه ی نصف شب اومدی که فقط همین یه کلمه رو بنویسی
(۰۱ اسفند ۱۳۹۶ ۱۱:۳۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: این عجیب نیست که یک کتاب بعد از چندین بار خواندن چاقتر میشود؟
انگار که چیزی لابهلای صفحهها بعد از خواندنشان جا میماند. چیزهایی مثلِ احساسات، افکار، صداها، بوها....
و تازه، اگر بعد از سالها دوباره به آن کتاب نگاه کنی، خودت را هم آنجا مییابی.
یک خودِ اندکی جوانتر، اندکی متفاوتتر، انگار که کتاب تو را همچون گُلی لابهلای صفحاتش خشکانده باشد...
طوری که هم برایت غریبه است و هم آشنا.
کورنلیا فانکه
فک کنم اشتب زده نویسنده ی این جمله!
علت این که یک کتاب رو وقتی می خونیم، چاق تر میشه اینه که لای کتاب رو موقع خوندن، یه دست از پایین تا بالا می کشیم که صفحاتش بسته نشه
و وقتی کتاب رو می بندیم دیگه مثل قبل صفحاتش نمی خوابه روی هم و اون وقت چاق به نظر می رسه.
این دلیل علمیش بود که لازم دونستم این موقع شب یعنی ساعت ۲:۰۵ بامداد این نکته رو یادآور بشم.