(۲۵ دى ۱۳۹۶ ۰۳:۵۰ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: طبق چند تا پست اخیرتون میتونم حدس بزنم که مشکل شما زیاد از حد اهمیت دادن به دنیای دور و برتونه! و اخبار. اخبار و کشته شدن و ... مهمن ولی نه به اون اندازه ای که من زندگی مو تحت الشعاعش قرار بدم واسش. همیشه سعی میکنم از کنار این مسائل بگذرم هرچند واقعا یه مدته سخت شده گذشتن از این مسائل. شاید خیلیا توی ذهنشون بگن این چه انسان بی غیرت و فلانیه...؛
ولی تا حالا فکر کردین اگه بجای هفته ای یکبار عذای عمومی داشتن و استوری های تسلیت پی در پی داشتن؛ هفته ای یک جشن سراسری در یکی از نقاط این کشور داشتیم نرخ شادی و امید به زندگی مردم چه تتفاوتی میکرد؟... اصن کاری به نرخ بیکاری و اینا ندارم... مشکلات جامعه ی ما ریشه ای تر و فراتر از گرانی و نرخ بیکاریه؛ خیلی بیشتر..
سلام.
اُمیدوارم خوب باشید.
بله. اینکه اتفاقات ناگواری که برای هم‌وطنام میفته بسیار ناراحتم می‌کنه درسته.
اما تمام مسئله این نیست.
دردم اینه که مشکلاتی داریم که شاید در بخشیش خودمون مقصر نباشیم اما در بخش زیادیش مؤثر و مقصریم.
می‌سوزم وقتی می‌بینم افراد مفسد به‌پشتوانه پول، یک عده مزدور و البته سادگی و بی‌اطلاعی و شایدم خودبه‌خواب‌زدگی عده‌ای از مردم روی مسند قدرت می‌نشینند و هر روز بیشتر از دیروز خون ملت رو تو شیشه می‌کنند. بحثم اصلاً چپ و راست و جناحی و حزبی نیست.کلی صحبت میکنم.
درد داره برام وقتی می‌بینم کسی که مرد کاره و وعده دروغ و بچه‌گول‌زنی نمی‌ده انتخاب نمیشه اما اهل دروغ و فریب به مردم حاکم میشن.
درد داره وقتی کسی رو می‌بینم که زندگی خودش درست نیست اما چشم و گوش بسته سراغ لیست حامیان منافع فلانی رو ازم می‌گیره. یک لحظه هم فکر نمی‌کنه این همه سال از منافع فلانی و بچه‌هاش چی به اون و باقی مردم رسیده...؟
درد داره وقتی می‌بینم اونی که دلسوز واقعی مردمه و پرونده‌اش پاکه غریب مونده، حرفاش شنیده نمیشه و آخر کار هم فقط بی‌رحمانه بهش حمله میشه.
درد داره وقتی بانکداری ربوی کمر مردم رو شکسته... از نردیک می‌بینم یک‌عده متخصص مدتها وقتشون رو شبانه‌روز می‌ذارن و راهکاری که هم مورد تأیید اهل اقتصاده و هم علمای دین ارائه می‌دن اما پیش پاشون سنگ‌اندازی میشه و ایرادات بی‌اساس بهشون گرفته میشه.
درد داره وقتی از زبون خود کسی که مسئول یک پرونده قاچاق چیزی که نمی‌خوام اسم‌شو بیارم بوده (سال‌ها قبل) می‌شنوم که وقتی ردپای یک وزیر رو اثبات می‌کنه از کار عزل میشه. اما همون جماعت اهل ریا و تزویر محبوبیت‌شون بیشتر شده...
درد داره وقتی طرف مشورت مردم کشورم شده چند تا بازیگر دیپلمه، اما وقتی یک آدم اهل علم به وضعیت موجود اعتراض می‌کنه چشم و گوش بسته بهش تاخته میشه.
و خیلی چیزای دیگه...
___________________________________
۲۲ سالم که بود بدون هیچ دلیل خاصی عجیب احساس خوشبختی می‌کردم. اما تو سه سال بعدش بنا به خیلی دلایل شخصی و غیرشخصی دیگه اون حس ازم گرفته شد.
اما تو این دنیا ضعف برابر با مرگه. پس می‌جنگم. برای زندگیم می‌جنگم.
درسته که زندگی به بدترین شکل ممکن بهم ثابت کرد که روی هیچ‌کدوم از اطرافیانم حتی خانواده‌ام هم نباید حساب کنم و فقط و فقط باید به خودم متکی باشم، اما خب برای دل‌خوشی همون یک مورد مثال‌نقض خوبم هم کافیه.
__________________________________
با لزوم تزریق شادی به جامعه هم شدیداً موافقم.
__________________________________
ممنونم از محبت‌تون .
