(۱۷ فروردین ۱۳۹۶ ۱۱:۵۹ ب.ظ)Hopegod نوشته شده توسط: به عنوان یه دختر نظرمو میگم
تا همین پارسال فکر میکردم شوهر آیندم باید یه مرد جذاب بلند قد ورزشکار قوی باشه
اما الان با گذشت فقط یک سال میگم
شوهر آیندم باید مرد باشه همین و همین
شاید الان سخت گیر شدم و خیلی به ازدواج فکر نمیکنم و ترجیح میدم تنها باشم
اما اگر بخوام ازدواج کنم درست انتخاب میکنم
پس اشتباهات گذشته به آینده آدم کمک میکنه و دلیلی نداره خودمو سرزنش کنم
و درسته سنمون بالا میره و شاید از نظر خیلی از ادمای کوتاه نظر (بزرگان فامیلامونو میگم )که به سن کم ارزش میدن سن بالا عیبه
اما با بالا رفتن سن هم درکمون هم قدرتمون بالا میره
یه چند روزی دیر رسیدم
خخخخخخخخخخ
اما خب نظرمه دیگه !!! نمیتونم نگم
منم تا حدودی با دوست گلم موافقم . وقتی باید ازدواج کرد که به عقلانیت نسبی برسیم
کسی که وارد یک خانوده دیگه میشه و عضو یه خانوده دیگه میشه باید مدیریت بلد باشه . باید از زندگی اجتماعی شناخت داشته باشه .باید بتونه با مشکلات چطوری برخورد کنه و بهترین کار ممکن رو انجام بده .
درسته شاید توقع و انتظار من زیاد به نظر برسه .شاید زیاده خواهی باشه ولی نبودن اینها میشه همون ازدواجهایی که اطرافمون میبینیم .زن و شوهر باید به این درک برسند که بتونم با هم دیگه برای بهتر زندگی کردن قدم بردارند ولی متاسفانه ما لجبازی رو زیاد میبینیم .چرا ؟؟؟؟؟ چون معنی باهم بودن رو درک نکردنو از ابتدای لجبازی های کوچیک شروع میشه خودش کلی مشکل ایجاد میکنه .
با عذرخواهی از جمع دوستان باید بگم که مطمئن هستم حداقل ۹۰ درصد پسرهای زیر ۲۴ سال اصلا درک درستی از نحوه گزینش و نحوه مدیریت زندگی و تربیت فرزند ندارند و دحتران زیر ۲۰ سال هم همچنین !!!
و اگر هم بتونن زندگی رو مدیریت کنن پس از سالها (۳۵ سالگی به بعد ) به این نتیجه میرسند که ای کاش مسیر ازدواجشون فرق میکرد !!
داشتن یه ثبات فکری نسبی واجبه واجبه واجبه
دوستان گلم خواهشا به ازدواج های اطرافتون ریزبینانه تر نگاه کنید روش فکر کنید تحلیل کنید