انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[samaneh@90]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  منم یه زمانی به دوستم درس میدادم و از تکنیک های رزمی برای فهم عمیق مطلب استفاده می کردم.

خخخخخخخخخ تکنیک رزمی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ الان زنده اس؟

[blackhalo1989]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۷ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  منم یه زمانی به دوستم درس میدادم و از تکنیک های رزمی برای فهم عمیق مطلب استفاده می کردم.

خخخخخخخخخ تکنیک رزمی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ الان زنده اس؟

چیز خاصی نبود. تکنیک های ابتدایی بود. فقط با مشت کتکش می زدم.

[RangiRangi]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  منم یه زمانی به دوستم درس میدادم و از تکنیک های رزمی برای فهم عمیق مطلب استفاده می کردم.

از طرف قشر مظلوم کتک خور فی سبیل علم اعلام میکنم که:
چوب معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را

[blackhalo1989]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  منم یه زمانی به دوستم درس میدادم و از تکنیک های رزمی برای فهم عمیق مطلب استفاده می کردم.

از طرف قشر مظلوم کتک خور فی سبیل علم اعلام میکنم که:
چوب معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را

خود شما امروز (جمعه) به واسطه همین کتک هاست که دارید تمرین حل می کنید.
ما هم از سر محبته که از ابزار تربیتی (همون کتک) استفاده می کنیم. چون نگران موفقیت شما هستیم.

[samaneh@90]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  منم یه زمانی به دوستم درس میدادم و از تکنیک های رزمی برای فهم عمیق مطلب استفاده می کردم.

از طرف قشر مظلوم کتک خور فی سبیل علم اعلام میکنم که:
چوب معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را

خود شما امروز (جمعه) به واسطه همین کتک هاست که دارید تمرین حل می کنید.
ما هم از سر محبته که از ابزار تربیتی (همون کتک) استفاده می کنیم. چون نگران موفقیت شما هستیم.

خخخخخخخخ مامانم دیگه برای داداش کوچیکم معلم ریاضی میگرفت !! چون دست من میموند شدت ابزار تربیتی بالا میگرفت چیزی ازش باقی نمیموند

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۶:۵۹ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۰۶:۳۰ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  بگو من چرا همش در مدار الکتریکی ضعیف بودم

چرا؟
منم ضعیفم خب. ضعیف نبودم که این همه کتک نمیخوردم
تو مگه گرایشت هوشه؟ -_-

ببخشید ما همدیگر رو میشناسیم؟؟ -_-

کارشناسی رو عرض کردم! -_-

+از این شکلکت هم خوشم اومد استفاده کردم -_-

---

فهمیدم! من آدم حسودیم! -_-

[Behnam‌]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۰۸ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  خخخخخخخخ مامانم دیگه برای داداش کوچیکم معلم ریاضی میگرفت !! چون دست من میموند شدت ابزار تربیتی بالا میگرفت چیزی ازش باقی نمیموند

شما که موافق ابزار تربیتیِ شدید نبودید که

[RangiRangi]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  خود شما امروز (جمعه) به واسطه همین کتک هاست که دارید تمرین حل می کنید.
ما هم از سر محبته که از ابزار تربیتی (همون کتک) استفاده می کنیم. چون نگران موفقیت شما هستیم.

یادم نبود امروز جمعه س وگرنه این شعر رو عوضش میکردم که بشه شنبه به مکتب آورد طفل گریزپای را..
دست شما درد نکنه که انقدر به فکر موفقیت این قشر مظلوم هستید ولی یه طوری این ابزار تربیتی رو استفاده نکنید که دیگه هیچ جمعه ای به مکتب نیایم

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  ببخشید ما همدیگر رو میشناسیم؟؟ -_-

کارشناسی رو عرض کردم! -_-

+از این شکلکت هم خوشم اومد استفاده کردم -_-

تو کی هستی؟
من نمیشناسمت.. اولین باره دیدم شما رو -_-
یه کیلو سبزی بیار پاک کنیم که با هم آشنا بشیم ^_^
آهان کارشناسی : ))

+قابل تو رو نداره اصلا -_-

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  فهمیدم! من آدم حسودیم! -_-

چرا انقدر فسفر سوزوندی؟-_-
از من میپرسیدی خودم بهت میگفتم -_-

[so@]

امیدوارم فردا به نتیجه برسمو جلو پام سنگ نندازن.

[Riemann]

سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سرگشتگی
راوی داستان جوانی است سی و پنج شش ساله، مجرد، تنها و با زندگی خلاف هم سن و سال‌های خود و چون از جانب چهار دوست دیگر خود طرد شده، شانزده سال تمام گمگشته و سرگردان است، تا به سارا برمی‌خورد و به تشویق او درصدد کشف گذشته برمی‌آید. و این سفری است هم در بیرون و هم در درون برای یافتن دلایل طردشدگی و رفع سرگشتگی.


گاهی سوکورو نمی‌فهمید چرا به گروه پنج نفره پیوسته است. آیا واقعا بقیه به او نیاز داشتند؟ آیا اگر او همراهشان نبود آسوده‌تر نیودند و خوش‌تر نمی‌گذراندند؟ شاید آن وقت نفهمیده بودند و فهمیدنش زمان می‌طلبید. هرچه بیشتر به این معما فکر می‌کرد کمتر می‌فهمید.


هیچ‌وقت به کسی بر نخورد که بخواهد او را بیشتر بشناسد.
سارا از او پرسید: خب، احساس تنهایی نمی‌کردی ؟
تنها بودم، اما احساس بی‌کسی نداشتم.
آن‌هایی که آزادیشان سلب می‌شود، سرآخر از یکی بدشان می‌آید
می‌شود خاطرات را پنهان کرد، اما نمی‌شود گذشته‌ای که فراهمش آورده محو کرد.
تا فریاد اندوهی نباشد سکوت نیست، تا خونی نریزد بخششی در کار نیست و تا فقدان عظیمی را از سر نگذرانی، پذیرشی نیست.

سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سرگشتگی

[samaneh@90]

دوستان یه فیلم هالیوودی خیلی طنز معرفی میکنین؟

[s90211006]

خیلی وقته دست به کد نشدم ولی امروز تصمیم گرفتم دست به کد بشم
کسی ایده ای یا برنامه ای تو ذهنش آماده نداره برای اینکه دست به کد بشم تو پلتفرم اندروید

ممنون میشم ایده ای یا چیزی داریئد بگید تا دست به کد بشیم

[blackhalo1989]

(۲۶ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۱۶ ق.ظ)s90211006 نوشته شده توسط:  خیلی وقته دست به کد نشدم ولی امروز تصمیم گرفتم دست به کد بشم
کسی ایده ای یا برنامه ای تو ذهنش آماده نداره برای اینکه دست به کد بشم تو پلتفرم اندروید

ممنون میشم ایده ای یا چیزی داریئد بگید تا دست به کد بشیم

یه برنامه نت برداری با قابلیت انکریپت کردن نوت ها و سینک شدن با سرور طوری که فقط با داشتن رمز بشه نوت ها رو دید و حتی خود سرور هم نتونه نوت ها رو بخونه.

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۵ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۰ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  دوستان یه فیلم هالیوودی خیلی طنز معرفی میکنین؟

شب های برره :|
ببخشید دیگه بضاعتم در این حد بود!

[samaneh@90]

(۲۶ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۲۷ ق.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  

(25 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۰ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  دوستان یه فیلم هالیوودی خیلی طنز معرفی میکنین؟

شب های برره :|
ببخشید دیگه بضاعتم در این حد بود!

واقعا ممنون من از هر کس در حد بضاعتش توقع دارم خخخخخ