زمان کنونی: ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۰:۱۲ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۷۹۳۱
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۲:۲۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
از میان قصه‌های مادربزرگ
قصه‌ی فرشته‌ای با بالهای شیشه‌ای
و پیراهنی از جنس مهتاب را
از همه بیشتر دوست داشتم
تو نه بال شیشه‌ای داری
نه پیراهنی از جنس مهتاب
اما نمی‌دانم چرا
هر وقت می‌بینمت
یاد قصه‌ی مادربزرگ می‌افتم!
ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام و روز جانباز مبارک.
دیشب خونه یکی از مادران شهدای مدافع حرم دعوت بودیم.خاص بودن شهید و روحیات و خاطرات و تربیت و چیزایی که از شهید که به یادگار باقی مونده بودبه کنار(یادگاری های مونده از شهید برای خانواده اش فقط یک دست لباس بود با چندتا عکس همین!!) .مادرش خیلی خاص بود خیلی. از پسرش که میگفت یه لحظه هم خم به ابرو نمیاورد حتی اشک هم تو چشاش حلقه نمیزد ولی ۳ ساعتی که کنارش بودیم خیلی دوست داشت بمونیم که بیشتر از پسرش برامون حرف بزنه . کمرش خم شده بود ولی ...

پناه می آورم به تو...
بعد از هرباران،بعد از هر زخم ،قبل از هراتفاق ،بعد از هر حادثه
و بگو جز تو چه کسی می تواند مرهم باشد بردلم ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora , RangiRangi , Bahar_HS , samaneh@90 , x86 , blx , RASPINA , salam az ma
ارسال: #۲۷۹۳۲
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۲:۲۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۴۵ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط:  هی روزگار! زنم نداریم که براش سرویس طلا بخریم! Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinWink
ان شالله به همین زودی ها بیوفتید توی خرج و طلا خریدن و ..... .SmileSmileSmile
فقط شیرینی یادتون نره!
هر کدوم از دوستان مانشتی مزدوج شدند شیرینی ندادن! ولی شما بدید!Big GrinBig GrinBig Grin

Never give up on something you can't go a day without thinking about

۲) سال ۹۴ : دوباره از نو شروع می کنم.Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RangiRangi , blx , RASPINA , khayyam
ارسال: #۲۷۹۳۳
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۲:۴۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۲۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  از میان قصه‌های مادربزرگ
قصه‌ی فرشته‌ای با بالهای شیشه‌ای
و پیراهنی از جنس مهتاب را
از همه بیشتر دوست داشتم
تو نه بال شیشه‌ای داری
نه پیراهنی از جنس مهتاب
اما نمی‌دانم چرا
هر وقت می‌بینمت
یاد قصه‌ی مادربزرگ می‌افتم!
ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام و روز جانباز مبارک.
دیشب خونه یکی از مادران شهدای مدافع حرم دعوت بودیم.خاص بودن شهید و روحیات و خاطرات و تربیت و چیزایی که از شهید که به یادگار باقی مونده بودبه کنار(یادگاری های مونده از شهید برای خانواده اش فقط یک دست لباس بود با چندتا عکس همین!!) .مادرش خیلی خاص بود خیلی. از پسرش که میگفت یه لحظه هم خم به ابرو نمیاورد حتی اشک هم تو چشاش حلقه نمیزد ولی ۳ ساعتی که کنارش بودیم خیلی دوست داشت بمونیم که بیشتر از پسرش برامون حرف بزنه . کمرش خم شده بود ولی ...

واقعا موندم اینا چطور انسان هایی هستند!!!!! باز شهدای جنگ تحمیلی وقتی رفتار خانواده هاشون رو میبینی باور پذیر تره یه جورایی اون دوران همه تو حال و هوای جنگ بودن. ولی این همه صبر رو تو خانواده های شهدای مدافع حرم نمیتونم باور کنم!!! اونم وقتی که خیلی هامون چنان غرق در تجملات و مشکلات و مسائل دنیوی شدیم که مفهوم ایثار و غیرت و... رو فراموش کردیم.

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora , blx , so@ , arezoo174 , MShariati
ارسال: #۲۷۹۳۴
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۲۱ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  فقط یه چیزی من که الان نمی تونم برم کسی رو پیدا کنم تو مذاکره ازش بپرسم نظرش چیه در مورد ایشون. اگر هم بپرسم چطوری می تونم اعتماد کنم به اون ادم در مقابل چیزهایی که از خود اقای شعبانعلی تو این سال ها شنیدم و خوندم.
بعد مورد دیگه اینکه شما دارید میگید خفن نیستند یعنی تو مذاکره ممکنه این همه خفن نباشند؟
من کلا کاری به مذاکره ندارم، مطالبشون رو می خونم. از حرف هایی که می زنن فکر می کنم متفاوت باشند حداقل شبیه خیلی ادم های اطرافم، نیستند. یعنی از طرز فکرشون خوشم میاد.
آدم های خفن رو میشه از راه هایی تشخیص داد. حداقل با خطای معقول.
ایشون ممکنه تو مذاکره انقدر خفن نباشن. تو همین مذاکره کلی آدم دارن تو ایران و دنیا از چند دهه پیش کار می کنن.
طرز، منش و حرفه ای بودن فکر ایشون وقتی معنی پیدا می کنه که با بقیه مقایسه بشه. فرضا شما تو حوزه رسانه چیزی رو نمیدونید. با این حال وقتی مطالب ایشون رو خوندید ممکنه شگفت زده بشید در حالی که ممکنه مطالب ایشون چیز خاصی نباشه بلکه یه حرف معمول در سطح متخصصین رسانه باشه. از دید کسی که پزشکی خونده ممکنه دانش کامپیوتر شما در سطح بالایی باشه اما خود شما میدونید که در مقایسه با بزرگان کامپیوتر حرفی برای گفتن ندارید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۷۹۳۵
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۳:۰۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۳۲ ب.ظ، توسط Aurora.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۷۹۳۶
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۳:۱۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۱۲ ب.ظ، توسط blackhalo1989.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۰۵ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  این برای من مهم نیست که تو مذاکره چقدر خفن هستند. یعنی در واقع من هیچ وقت توجه ام به این جنبه ایشون نبوده.
بعد هم اینکه ایشون مطالبی که می نویسند که در مورد مذاکره نیست. شما اگه روزنوشته ها رو خونده باشید من خیلی کم به یاد دارم که در مورد مذاکره بوده باشه. یعنی از نظر من بیشتر جنبه ی عمومی داشته. از همین مطالب عمومی ایشون خوشم امده.
پس یعنی این مطالبی که از نظر من عمومی بود یه چیزی عادی در حوزه ی مذاکره است؟
تو روزنوشت ها هم به کرات مطالب غیر عمومی پیدا میشه مثل مطالبی که به مذاکره مربوطه (مذاکره به صورت عمومی) و مطالبی که به رسانه مربوطه. من فکر می کنم مطالبی که ایشون می نویسن به هر حال خرده ریز هایی از مباحث مدیریتی و رسانه و ... داخلش داره و این میتونه برای افرادی که به صورت آکادمیک مدیریت نمیدونن جالب باشه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora
ارسال: #۲۷۹۳۷
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۳:۵۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۵۴ ب.ظ، توسط pezhman.m-AI.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۴ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  صبر

اولین بار که به صورتش خیره شدم سر سفره ی عقد بود. وقتی داشتم انگشتر فیروزه را دستش میکردم. نذر کرده بودم قبل از ازدواج به هیچ کدام از خواستگارهایم نگاه نکنم تا خدا خودش یکی را برایم پسند کند.
و حالا او شده بود جواب مناجات های من.
درست مانند رویاهای کودکی و تخیلات نوجوانی ام بود ،با چشمانی درشت، مهربان و مشکی.

هر عیدی که می رسید سریع خبرم می کرد تا برویم النگویی، انگشتری یا زیوری بخریم، و من هربار این جواب را داشتم:
«بیشتر از این زمین گیرم نکن. چشم هایت به قدر کافی بال و پرم را بسته.»
و او هر بار میخندید و مجنونم میکرد و میگفت: «اگر جز این میگفتی مایه ی حیرتم بود.»

هم او بچه دوست داشت و هم من. آرزویش این بود که دختری داشته باشد تا در سه سالگی با شیرین زبانی بابا صدایش کند؛ و من آرزوی کودکی را داشتم که چشم هایش درست عین بابایش باشد.

با جعبه ای شیرینی به خانه آمد. میدانست که من بیشتر از هر چیز هوس چیزهای شیرین میکنم. وقتی سلام کرد و کنارم نشست، دخترم در شکم به تکان تکان افتاد. مگر میشود دختر جواب سلام بابا را ندهد؟
لبخندی زد. از همان لبخند های مست کننده اش. محو صورتش بودم. گفت:
«دیگر موقعش رسیده.»

جعبه را باز کرد و شیرینی در دهانم گذاشت.
گفتم: خیر است انشا الله.
گفت: خیر است. وقتش رسیده به عهدمان وفا کنیم.
اشک هایم می ریخت. بی اختیار. «خدایا به این زودی فرصتم تمام شد؟»
نمیخواست مرد بودنش را با گریه کم رنگ کند، ولی نتوانست بغض گلویش را مخفی کند.

گفت: میدانی که اگر مردان ما آنجا نمی جنگیدند آن جانور ها حالا به یزد و کرمان هم رسیده بودند و شکم زنان باردارمان را می دریدند
گفتم: میدانم.
گفت: میدانی عزت در این است که مردمی بیرون از خاک خود برای امنیت شان بجنگند؟
گفتم: میدانم. ولی در این "هیاهوی شهر" که همه دنبال مارک و ملک و جواهرند، کسی ""قدر"" میداند این مهربانی تو را؟
و باز هم مست شدم از لبخندش.
گفت: لطف این کار در همین است.


وقتی در تشییع پیکرش قدم بر میداشتم همین جمله اش را زیر لب تکرار میکردم.

و حالا هم که روی تخت بیمارستان رقیه اش را برای اولین بار به دستم داده اند همان جمله را زیر لب تکرار میکنم.

«دختر کوچک من! چشم های باباییت را باز کن تا برایت بگویم شرح مردانگی اش را.

تقدیم به خانواده های مظلوم شهدای مدافع حرم.

عجیب است که باز هم این همان دهکده جهانیست که در زیر نور آسمانش بسیجیان رمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه هم بر کازینو های لاسوگاس می تابیده، هم بر حسینه دو کوهه و هم بر گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می گریستند. دنیای عجیبی است نه؟
سید مرتضی آوینی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blx , so@ , blackhalo1989 , RangiRangi , RASPINA , salam az ma , arezoo174 , 10:30 , Bahar_HS
ارسال: #۲۷۹۳۸
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۴:۱۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حضور در سوریه و جنگ با مخالفین بشار اسد(چه از نوع تروریست چه مخالفین عادی) ارتباطی به اسلام و دفاع از خود حرمین ندارد و بلکه بیشتر تصمیمی استراتژیک و سیاسی هست تا دفاع از حرم ائمه.

به نظر میاد پست سیاسی نباید داد تو مانشت پس پست های بالا هم علی رغم محترم بودن نظرشان، نباید تو این سایت بیان شوند چون سیاسی هستند.
admin، در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۰۲ ب.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:

تو همه دنیا وقتی یه تصمیم استراتژیک گرفته می‌شه، اهرم‌های اجتماعی جهت تقویت اون و حفظ تصمیم (حالا چه درست و چه غلط) به جریان می‌افتن. فکر کردین امریکا به سادگی به عراق حمله کرد؟ بدون به جریان انداختن افکار عمومی؟
دفاع از اسلام یعنی جلوگیری از تفکر خرافاتی، عقده‌ای و دور از انسانیت. به نظرتون اگه گروهی مثل داعش بتونه یه حکومت مستقل در سوریه و عراق درست کنه چیزی از اسلام (حداقل در اون نواحی) باقی خواهد گذاشت؟ موفقیت داعش در عراق و سوریه کلید حمله به استقلال و امنیت ایران و از میان بردن اسلام واقعی (از دید ما) هست. به نظر می‌رسه این جریان فکری که راه افتاده خیلی هم بی‌راه ادعای دفاع از اسلام رو نداره.

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: clint
ارسال: #۲۷۹۳۹
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۵:۳۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انگار هرچقدر جلو میریم کم طاقت تر میشیم
از تحمل گرما و سرما بگیر برو تا تحمل سختیای بیشتر

"یارب نظر تو برنگردد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۷۹۴۰
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۶:۱۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فلفل هندی سیاه و خال مه رویان سیاه
هر دو جان سوزند اما این کجا و آن کجا

Sent from my SM-N9005 using Tapatalk
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice
ارسال: #۲۷۹۴۱
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۶:۱۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۲۱ ب.ظ، توسط crevice.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در کل بیخیال بچه ها Big Grin جمیع حال خودتون چطوره؟! Big Grin Big Grin

Sent from my SM-N910C using Tapatalk
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS
ارسال: #۲۷۹۴۲
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۶:۲۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۱۶ ب.ظ)jazana نوشته شده توسط:  حضور در سوریه و جنگ با مخالفین بشار اسد(چه از نوع تروریست چه مخالفین عادی) ارتباطی به اسلام و دفاع از خود حرمین ندارد و بلکه بیشتر تصمیمی استراتژیک و سیاسی هست تا دفاع از حرم ائمه.

به نظر میاد پست سیاسی نباید داد تو مانشت پس پست های بالا هم علی رغم محترم بودن نظرشان، نباید تو این سایت بیان شوند چون سیاسی هستند.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) در گزیده مصاحبه‌ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با جمهوری اسلامی در سال ۹۲ آمده است:

«اگر دست افراطیون را از تریبون‌های‌مان کوتاه کنیم و حکومت خودش را از این مسایل جدا کند ما با کسی دعوا نداریم. مگر شیعه‌هراسی از کجا شروع شد؟ مگر شیعه‌هراسی از کجا شروع شد و شدت گرفت؟ چرا در این هفت - هشت سال اخیر - دوران احمدی‌نژاد - اینقدر شدت گرفت؟ چرا تابه حال شیعیان چنین مشکلاتی را نداشتند.

آیت‌الله سیستانی به من گفتند شما در آنجا کارهایی می‌کنید که تاوان آن را مقلدین ما در کشورهای عربی می‌دهند و شیعیان ما تحت فشارند. بله ما هم افراطی شیعه داریم و هم افراطی سنی. کشورهای اهل سنت افراطی‌های خود را مهار کنند و ما هم افراطی‌ها را مهار می‌کنیم.
البته این پاسخی برای پانوشت ادمین بود

Everyone has duty to pursue his/her aspirations. Seeking your dreams in your future spouse or your children's destination will result in nothing but regrets.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۷۹۴۳
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۶:۳۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۳۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  زندگی خیلی سخت شده این روزا !
کار تو شرکت پر استرس! هر آن ممکنه یه بلایی سر سرور بیاری و همه چیز بخوابه
خونه هم پر سوسک
مشکل غذا درست کردن هم داریم
حساب بانکی هم داره خالی میشه
پایان نامه ارشد هم داریم
سربازی هم که جای خودش رو داره
و ۲۴ ساعت در روز هم بیشتر وقت نداریم
به نظر من کار پزشکی هم اینقدر استرس نداره که بعضی پروژه های برنامه نویسی و یا کار با سرور ها داره
بعد کنکورم اصلا دلم نمی خواد دنبال کار بگردم . از بس آدم استرس می کشه. از طرفی می بینم یه هفته از کنکور گذشته و کار مفیدی نمی کنم

به هر حال همه موارد بالا سخت هست ولی بدترینش همون مشکل سوسک هاست Sad

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: arezoo174
ارسال: #۲۷۹۴۴
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۶:۴۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۱۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  در کل بیخیال بچه ها Big Grin جمیع حال خودتون چطوره؟! Big Grin Big Grin
راضیم ازت Wink
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice
ارسال: #۲۷۹۴۵
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵, ۰۸:۰۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
زندگی بار گرانی ست که بر پشت پریشانی توست !
کار آسانی نیست،نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن . . .
مجتبی_کاشانی

"یارب نظر تو برنگردد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice , ele


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۲۰ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۸۱۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۵ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۷۱۴ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۱ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۸ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۷ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۲۳ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۶ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close