(۰۹ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: دلا خو کن به تنهایی، که از تنها بلاخیزد
سعادت آن کسی دارد، که از تنها بپرهیزد…
حافظ
شب و روزگار خوش
آقا شما مطالب و شعرات هم خوبه هم به موقع.
ممنونم.
سپیده دمان را دیدم که بر گرده اسبی سرکش، بر دروازه افق به انتظار
ایستاده بود
و آنگاه، سپیده دمان را دیدم که، نالان و نفس گرفته، از مردمی که
دیگر هوای سخن گفتن به سر نداشتند،
دیاری نا آشنا را راه می پرسید.
و در آن هنگام، با خشمی پر خروش به جانب شهر آشنا نگریست
و سرزمین آنان را، به پستی و تاریکی جاودانه دشنام گفت.