زمان کنونی: ۱۴ آذر ۱۴۰۳, ۰۱:۱۸ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۴۶۱۱۱
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۰۸:۳۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۱۱:۰۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  «ما» یعنی دخترا؟

جامعه دخترانی که من باهاشون در ارتباطم. Rolleyes
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۱۲
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۰۸:۴۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۸:۳۶ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  جامعه دخترانی که من باهاشون در ارتباطم. Rolleyes
به طور متقابل من هم وقتی شوخی های دختران با هم دیگه رو میبینم یه چنین حسی بهم دست میده: Big Grin
[تصویر:  458563_1ix2hx.jpg]

قشنگ احساس می کنم اصلا به شوخیه نخندیدن خودشون بلکه برای اینکه طرف بدش نیاد و اینا خندیدن.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: moslem73421
ارسال: #۴۶۱۱۳
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۰۹:۲۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۷:۴۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  کلی ایده های دیگه برای کسب و کار در زمینه های غیر کامپیوتری وجود داره.

به شدت موافقم ولی پول لازم دارن و ریسک زیاد . ولی کامپیوتر ی کیورد داری باهاش پول درمیاری Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۱۴
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۰۹:۴۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۹:۵۰ ب.ظ، توسط blackhalo1989.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۹:۲۶ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  به شدت موافقم ولی پول لازم دارن و ریسک زیاد . ولی کامپیوتر ی کیورد داری باهاش پول درمیاری Big Grin
شما با چند میلیون تومان هم میتونی کسب و کار خونگی راه بندازی (زیر ۱۰ تومان). سودش هم خوبه. به علاوه برای کاهش ریسک هم راه حل هایی مثل پیش پرداخت و تحقیق بازار هست.
شما پول زیاد رو چقدر میدونی؟ ۳۰ میلیون رو پول زیاد میدونی مثلا؟


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۱۵
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۱۰:۵۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۱۰:۵۹ ب.ظ، توسط crevice.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یکی از دوستام (خانم) که با هم داشتیم اپلای میکردیم و خیلی هم عاشق یکی از شهرای خاص کانادا بود؛ با وجود داشتن رزومه ی قوی پارسال به شکل عجیبی هیچ جا پذیرش نگرفت.
حتی شورت لیست شد توی ۲ تا از پوزیشنای المان و هلند ولی اخرین لحظه انتخاب نشد. من همش میگفتم اخه مگه میشه و اینا...
تا اینکه امروز بهم پیام داد و گفت با یه پسر ایرانی که دکتری شو کانادا گرفته و اتفاقا توی همون شهری که دوستم عاشقش بود شاغله داره ازدواج میکنه.
بعد بهش گفتم، فلانی یادته دانشگاه دلفت ثانیه آخر خطت زدن؟ چه حال بدی داشتی؟ میگفتی خدا منو فراموش کرده؟! الان که فکر میکنم اگه اومده بودی هلند و المان و کلا دکتری اروپا، الان متاهل نشده بودی قبول داری؟ گفت آره اتفاقا چون با همسرش که برادر دوستشه بعد از ریجکتای متعدد و پرس و جو در مورد مشکلات اپلای ش آشنا میشه و اگه پارسال پذیرش گرفته بود عمرا این ازدواج شکل نمیگرفت. Big Grin
خیلی خوشحال شدم واسش Smile

پیرو صحبتای چند وقت پیش بچه ها در مورد قسمت: اینجاست که واقعا آدم ایمان میاره به قسمت و حکمت خداوند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: The BesT , Milad_Hosseini , pioneer01 , SepidehP , NP-Cσмρℓєтє , Menrva , Avril89
ارسال: #۴۶۱۱۶
۳۱ تیر ۱۳۹۷, ۱۱:۴۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۸:۴۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  به طور متقابل من هم وقتی شوخی های دختران با هم دیگه رو میبینم یه چنین حسی بهم دست میده:

قشنگ احساس می کنم اصلا به شوخیه نخندیدن خودشون بلکه برای اینکه طرف بدش نیاد و اینا خندیدن.
Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۱۷
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۱:۳۷ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
طرف اومد سن منو تخین بزنه. رفت رو بیست بعد پیشمون شد برگشت رو ۱۸!!!
هیچی دیگه از پس فردا برم سر کلاس لیسانس بشینم. هم سنشون به نظر میام.
لت و پار شدم اصلا Sad


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: αɾια , big cloud
ارسال: #۴۶۱۱۸
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۲:۲۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۱۰:۵۶ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  پیرو صحبتای چند وقت پیش بچه ها در مورد قسمت: اینجاست که واقعا آدم ایمان میاره به قسمت و حکمت خداوند.

من اما یه مدته که بیشتر اخلاقیاتو سعی میکنم رعایت کنم. نمیدونم چیشد شایدم میدونم
ولی یه مدته تفکراتم تغییر کرده اولش سخت بود تغییر ولی به مرور عادی میشه.
قسمت و این چیزا هم نظری نمیدم دربارش ولی اراده انسان مهمترین اصله زمانیکه بتونه کاری انجام بده و نده به بهانه قسمت و این چیزا مسخرس
ولی یه سری چیزا (خیلی چیزا) واقعا خرافاته اونا رو قبلنم بهش اعتقادی نداشتم
اینا تفکرات نداشته الانمه چند وقت بعد ممکنه همینم تغییر کنه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۱۹
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۴:۴۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۱۰:۵۶ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  یکی از دوستام (خانم) که با هم داشتیم اپلای میکردیم و خیلی هم عاشق یکی از شهرای خاص کانادا بود؛ با وجود داشتن رزومه ی قوی پارسال به شکل عجیبی هیچ جا پذیرش نگرفت.
حتی شورت لیست شد توی ۲ تا از پوزیشنای المان و هلند ولی اخرین لحظه انتخاب نشد. من همش میگفتم اخه مگه میشه و اینا...
تا اینکه امروز بهم پیام داد و گفت با یه پسر ایرانی که دکتری شو کانادا گرفته و اتفاقا توی همون شهری که دوستم عاشقش بود شاغله داره ازدواج میکنه.
بعد بهش گفتم، فلانی یادته دانشگاه دلفت ثانیه آخر خطت زدن؟ چه حال بدی داشتی؟ میگفتی خدا منو فراموش کرده؟! الان که فکر میکنم اگه اومده بودی هلند و المان و کلا دکتری اروپا، الان متاهل نشده بودی قبول داری؟ گفت آره اتفاقا چون با همسرش که برادر دوستشه بعد از ریجکتای متعدد و پرس و جو در مورد مشکلات اپلای ش آشنا میشه و اگه پارسال پذیرش گرفته بود عمرا این ازدواج شکل نمیگرفت. Big Grin
خیلی خوشحال شدم واسش Smile

پیرو صحبتای چند وقت پیش بچه ها در مورد قسمت: اینجاست که واقعا آدم ایمان میاره به قسمت و حکمت خداوند.
به نظرم این چیزی بیش از قانون آمار و احتمال نیست.
این طوری به قضیه نگاه کن. یه سری آدم که تعدادشون خیلی خیلی زیاد هست هر سال میخوان اپلای کنند ولی موفق نمیشن (اینکه رزومه‌ش قوی هست ولی ادمیشن نمیگیره طبیعی هست، دانشکده‌ی ما ۱۲۰۰ اپلیکنت داشت که ۳۰۰تاشون قوی بود ولی میانگین ۵۰ نفرشون پذیرفته میشن).
چند مدت بعد برا یه تعدادیشون یه خواستگاری که خارج از کشور هست پیدا میشه. این احتمال اول. ضمنا این موضوع رو هم در نظر بگیر که کسی که از خارج از کشور برمیگرده از کشور خودش ازدواج کنه، اغلب دنبال کسی هست که تحصیل کرده باشه و ترجیحا شرایط اپلای رو هم داشته باشه.
حالا این که این خواستگار از جایی هست که اتفاقا اون دوستتون دلشون میخواسته بره (احتمال دوم). ضمنا دوباره این نکته رو لحاظ کن که هر کسی بخواد بره کانادا، احتمالا ونکوور یا تورنتو رو ترجیح میده. حالا این دو احتمالِ مستقل رو به هم ضرب کن و ضربدر تعداد کل افراد دنیا که اپلای کردند ولی پذیرش نگرفتند بکن (امید ریاضی). به نظرت این عدد ۰ باید می‌بوده؟ قطعا خیر، و دوست شما یکی از این افراد هست که توو این دایره قرار گرفته و اسم "قسمت" بهش دادید و بقیه‌ای که به این مهم نائل نشدند رو "حکمت". پس میشه اینطوری گفت که هر سال مثلا ۲۰ هزار نفر ریجکت میشن (البته عدد واقعی خیلی بیشتر از این باید باشه. ۲۰ هزار فکر کنم فقط مشتقات کامپیوتر و برق و رو شامل بشه) و از این تعداد، واسه ۲۰ نفرشون یکی از خارج سر و کله‌ش پیدا میشه و ازدواج میکنند. پس هر سال ۲۰ تا "قسمت" و ۱۹۹۸۰ تا حکمت رو بین یه سری افراد داریم تقسیم میکنیم! (حالا فوقش اعدادش رو یه کمی پس و پیش کن).

گاهی اوقات ذهن انسان در مقابل موازی بودن اتفاقات دنیا و پیچیده بودن علت و معلول‌هاش کم میاره، اسم "قسمت" رووش میذاره. هر چند که بیشتر به خاطر جبر جغرافیا هست، و الا همین قضیه رو به یه نفر اروپایی (به ویژه یه جوان هلندیِ نیمه آتئیست) تعریف کنی برداشتش کلا یه چیز دیگه هست. در مورد همین دوستتون، اگه دلفت پذیرش میگرفت، احیانا "قسمت" رو در این نمیدونست که پذیرفته شدنش توو دلفت نتیجه‌ی چند تا اتفاق به نظر محالِ دیگه بوده؟ مثلا اینکه فلان روز آسانسور پر بوده نتونسته داخل بشه و در نتیجه‌ش فلان استاد رو توو راهرو دیده و زمینه‌ی صحبت در مورد یه مقاله شده، که همون مقاله راه رو برای پذیرشش توو دلفت باز کرده؟
اینطوری آدم هر لحظه از زندگی رو نگه داره، میتونه اسم "قسمت "رووش بذاره، چون سلسله‌ای از علت و معلول‌ها پشتش بوده. مثلا، من پارسال یه پیپرم که تقریبا اتفاقی و بی‌ربط بود، نظر یه استاد رو جلب کرد، اگه میرفتم اون دانشگاه، اولین دانشجوش میشدم و با توجه به اینکه مثل ماشین داره مقاله چاپ میکنه و منم دانشجوی سنیورش میشدم، اسمم توو همه‌ش میومد. میتونستم بگم عجب "قسمتی" بوده که اتفاقی اون مقاله که به فیلد اصلیم ربطی نداره رو دادم. ولی عوضش موندم و امسال لحظه‌ی آخر اتفاقایی افتاد که از این دانشگاه پذیرش گرفتم، پس بگم پسر عجب قسمتی بوده که اون اتفاقا همزمان افتاده و من اینجا هستم. یا حتی اگه این اتفاقا نمیفتاد و مثلا به جاش آستین میرفتم، الان احتمالا باید میگفتم چه قسمتی شد که پارسال نرفتم فلان جا، عوضش اومدم اینجا و فلان کارم که حیاتی هست تسریع شد (پی‌نوشت: اگه آستین بودم یه کارم سریع پیش میرفت). با این اوصاف، من تا الان از دو تا تصمیمی که پتانسیلِ "قسمت" شدن رو داشتم فرار کردم به موقعیت فعلی. همین دوستت خدایی نکرده یه سال بعد طلاق گرفتند، اسم همین "قسمت" فعلی، به "حکمت" تغییر نمیکنه؟
یا خود تو ممکنه یه کار شاخی توو این چند سال دکتری انجام بدی و ربطش بدی به فلان اتفاقایی که که باعث شد اون دانشگاه رو انتخاب کنی (همیشه این اتفاقای غیرمتحمل پیدا میشه. مثلا اینکه ربطش بدی به اینکه از زوریخ پذیرش نگرفتی اومدی آمستردام) و بگی اگه زوریخ بودی این قضیه پیش نیومد اساسا، در حالی که اگه زوریخ میرفتی هم قطعا حیات ادامه داشت و اونجا مثلا مورد مناسب ازدواج یا کار عالی پیدا میکردی. بازم میگم، هر تصمیم بزرگی که آدم بگیره (یا نگیره) پتانسیل یه "قسمت" شدن رو داره.

خواستی این ویدئو رو هم یه نگا بکن

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: saeidkhan , Milad_Hosseini , crevice , SepidehP , Riemann , Avril89
ارسال: #۴۶۱۲۰
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۱۲:۲۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اندک اندک جمع مستان می رسند... ShyAngel

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۲۱
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۱:۴۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۴۴ ق.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  به نظرم این چیزی بیش از قانون آمار و احتمال نیست.
این طوری به قضیه نگاه کن. یه سری آدم که تعدادشون خیلی خیلی زیاد هست هر سال میخوان اپلای کنند ولی موفق نمیشن (اینکه رزومه‌ش قوی هست ولی ادمیشن نمیگیره طبیعی هست، دانشکده‌ی ما ۱۲۰۰ اپلیکنت داشت که ۳۰۰تاشون قوی بود ولی میانگین ۵۰ نفرشون پذیرفته میشن).
چند مدت بعد برا یه تعدادیشون یه خواستگاری که خارج از کشور هست پیدا میشه. این احتمال اول. ضمنا این موضوع رو هم در نظر بگیر که کسی که از خارج از کشور برمیگرده از کشور خودش ازدواج کنه، اغلب دنبال کسی هست که تحصیل کرده باشه و ترجیحا شرایط اپلای رو هم داشته باشه.
حالا این که این خواستگار از جایی هست که اتفاقا اون دوستتون دلشون میخواسته بره (احتمال دوم). ضمنا دوباره این نکته رو لحاظ کن که هر کسی بخواد بره کانادا، احتمالا ونکوور یا تورنتو رو ترجیح میده. حالا این دو احتمالِ مستقل رو به هم ضرب کن و ضربدر تعداد کل افراد دنیا که اپلای کردند ولی پذیرش نگرفتند بکن (امید ریاضی). به نظرت این عدد ۰ باید می‌بوده؟ قطعا خیر، و دوست شما یکی از این افراد هست که توو این دایره قرار گرفته و اسم "قسمت" بهش دادید و بقیه‌ای که به این مهم نائل نشدند رو "حکمت". پس میشه اینطوری گفت که هر سال مثلا ۲۰ هزار نفر ریجکت میشن (البته عدد واقعی خیلی بیشتر از این باید باشه. ۲۰ هزار فکر کنم فقط مشتقات کامپیوتر و برق و رو شامل بشه) و از این تعداد، واسه ۲۰ نفرشون یکی از خارج سر و کله‌ش پیدا میشه و ازدواج میکنند. پس هر سال ۲۰ تا "قسمت" و ۱۹۹۸۰ تا حکمت رو بین یه سری افراد داریم تقسیم میکنیم! (حالا فوقش اعدادش رو یه کمی پس و پیش کن).

گاهی اوقات ذهن انسان در مقابل موازی بودن اتفاقات دنیا و پیچیده بودن علت و معلول‌هاش کم میاره، اسم "قسمت" رووش میذاره. هر چند که بیشتر به خاطر جبر جغرافیا هست، و الا همین قضیه رو به یه نفر اروپایی (به ویژه یه جوان هلندیِ نیمه آتئیست) تعریف کنی برداشتش کلا یه چیز دیگه هست. در مورد همین دوستتون، اگه دلفت پذیرش میگرفت، احیانا "قسمت" رو در این نمیدونست که پذیرفته شدنش توو دلفت نتیجه‌ی چند تا اتفاق به نظر محالِ دیگه بوده؟ مثلا اینکه فلان روز آسانسور پر بوده نتونسته داخل بشه و در نتیجه‌ش فلان استاد رو توو راهرو دیده و زمینه‌ی صحبت در مورد یه مقاله شده، که همون مقاله راه رو برای پذیرشش توو دلفت باز کرده؟
اینطوری آدم هر لحظه از زندگی رو نگه داره، میتونه اسم "قسمت "رووش بذاره، چون سلسله‌ای از علت و معلول‌ها پشتش بوده. مثلا، من پارسال یه پیپرم که تقریبا اتفاقی و بی‌ربط بود، نظر یه استاد رو جلب کرد، اگه میرفتم اون دانشگاه، اولین دانشجوش میشدم و با توجه به اینکه مثل ماشین داره مقاله چاپ میکنه و منم دانشجوی سنیورش میشدم، اسمم توو همه‌ش میومد. میتونستم بگم عجب "قسمتی" بوده که اتفاقی اون مقاله که به فیلد اصلیم ربطی نداره رو دادم. ولی عوضش موندم و امسال لحظه‌ی آخر اتفاقایی افتاد که از این دانشگاه پذیرش گرفتم، پس بگم پسر عجب قسمتی بوده که اون اتفاقا همزمان افتاده و من اینجا هستم. یا حتی اگه این اتفاقا نمیفتاد و مثلا به جاش آستین میرفتم، الان احتمالا باید میگفتم چه قسمتی شد که پارسال نرفتم فلان جا، عوضش اومدم اینجا و فلان کارم که حیاتی هست تسریع شد (پی‌نوشت: اگه آستین بودم یه کارم سریع پیش میرفت). با این اوصاف، من تا الان از دو تا تصمیمی که پتانسیلِ "قسمت" شدن رو داشتم فرار کردم به موقعیت فعلی. همین دوستت خدایی نکرده یه سال بعد طلاق گرفتند، اسم همین "قسمت" فعلی، به "حکمت" تغییر نمیکنه؟
یا خود تو ممکنه یه کار شاخی توو این چند سال دکتری انجام بدی و ربطش بدی به فلان اتفاقایی که که باعث شد اون دانشگاه رو انتخاب کنی (همیشه این اتفاقای غیرمتحمل پیدا میشه. مثلا اینکه ربطش بدی به اینکه از زوریخ پذیرش نگرفتی اومدی آمستردام) و بگی اگه زوریخ بودی این قضیه پیش نیومد اساسا، در حالی که اگه زوریخ میرفتی هم قطعا حیات ادامه داشت و اونجا مثلا مورد مناسب ازدواج یا کار عالی پیدا میکردی. بازم میگم، هر تصمیم بزرگی که آدم بگیره (یا نگیره) پتانسیل یه "قسمت" شدن رو داره.

خواستی این ویدئو رو هم یه نگا بکن

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
اول از همه فک کنم من حرفم شاید مثل پست های قبلم ابهام داشته (:
من اصلا به اون معنایی که فکر میکنی منظورم نبود از حکمت و ... بیشتر یه واژه بود که بکار بردم. منظورم اون چیزی که هلاکویی میگه ؛سرنوشت آدمها از قبل نوشته شده" اصلا نیست
ولی
من نظرم اینه که دنیا پر است از انرژی های منفی ومثبتی که خودمون تولیدش/جذبش میکنیم که نتیجه ش میتونه توی سرنوشت و قسمت و تقدیرمون نمود پیدا کنه. مثلا من خیلی تلاش میکنم اپلای کنم ولی نمیشه. اما ی جایی ممکنه مدرک زبانه بدردم بخوره و کار بسیار خوبی پیدا کنم. ممکنه با یکی اشنا بشم و ازدواج کنم و هزاران ممکنه ی دیگه. شاید علم در اینده بتونه اینا رو فرموله کنه نمیدونم شاید هم نه ماوراء الطبیعه همیشه ماوراء الطبیعه بمونه (شاید گفتم چون آگاهم به ناقص بودن علم و دانش خودم).
حتی ممکنه یکی کلی تلاش کنه و از نظر فردی مثل من مستحق رسیدن به نتیجه باشه ولی یهو بر اثر تصادف بمیره؛ من بیرون نمیتونم این رو ببینم و قضاوت کنم که این سرنوشتش بوده و یا این بازخورد کارای خوب و یا بدش بوده. شاید زنده میموند و کلی موفق تر میشد. و شاید زنده میموند و یک بمب اتم قویتر میساخت و یا انتحاری میشد و ... یا نه اصلا شاید زنده میموند و فلج میشد و یک زندگی دردناک رو تا اخر عمرش تجربه میکرد.

در مورد دکتر هلاکویی: من با خیلی از صحبتاش در مورد ازدواج موافقم ولی باز هم این نکته رو در نظر داشته باشیم باید که رفرنس نمیتونه باشه چون اون هم بهرحال انسانه و انسان هم کامل نیست. مثلا دوتا ایراد بخام بگیرم ازش یکیش این که در همه زمینه ها اظهار نظر میکنه و مورد دوم اینکه بیشتر مواقعی که احساس میکنم کم میاره example-based پیش میره. اگر همونجوری که هلاکویی میگه همه چیز بر اساس یک نظام مشخص افریده شده که "من هم باهاش موافقم" و میخاد اثبات کنه که حکمت و تقدیر و سرنوشت اصلا نیست خب باید اون رو هم همونجوری فرموله اثبات کنه نه اینکه با ۴ تا مثال پیش پا افتاده بخاد به همچین نتیجه گیری بزرگی برسه. توی یک علم خاص و یک مسیله ی بسیار محدود هم ما نمیتونیم با مشاهدات اثبات کنیم چیزی درسته یا نه. اگر هزار مثال بیاریم که مطابق با حرفامون باشه شاید مورد ۱۰۰۱ م دقیقا اون قضیه رو نقض کنه.

در مورد علم و علمی نگاه کردن به قضیه: ۲ تا مسیله داریم باز :‌۱: علم الان؟ ۲-علمی که کامله؟
علم ما در سال ۲۰۱۸ داریمضعیف تر از چیزی هست که بشه باهاش بنظرم در مورد عوامل ماوراء الطبیعه به نتیجه رسید.
صحبتات کاملا منطقیه ولی بنظرم اینجوری بین دو تفکر گیر کردی. همین ماه پیش امریکا summit رو با ۲۰۰ پلافلاپ ب عنوان قوی ترین سوپر کامپیوتر دنیا Release کرد.از نظر من اینا خیلی ضعیف تر از اون علم کاملن مثلا الان میلیاردها دلار خرج کردن با مصرف ۷۰ مگاوات برق که خودش نیاز مند یک نیروگاه برق اتمیه. اگر میتونستن از مغز چند تا انسان مرده یا مغز جک و جونورهای دیگه استفاده کن خیلی بهینه تر میتونستن اینکارو بکنن. از سلولهای حیوانی هم به عنوان Storage استفاده کنن Big Grin. شاید حرفم الان مزحک باشه ولی شاید یه زمانی اتفاق افتاد. همونجوری که اگه ۲ قرن پیش به مردم میگفتی میشه در آن واحد چندین نقطه از دنیا بود با توجه به علم موجود در اون زمان مورد تمسخر قرار میگرفتی(کاری که الان اسکایپ و ایمو میکنه).

در مورد امار و احتمال. به نظرم آمار و احتمال ریاضی نیست! بلکه ابزاریه برای ساده کردن روابط ریاضیاتی و ریاضیاتی کردن مسایلی که نتونستیم ریاضیاتی بهش برسیم. حتی به الگوریتم های رندوم کامپیوتر هم نگاه کنی به شکل ریاضیاتی سعی میکنن یک عدد رندوم رو تولید کنند. اینکه آماری به یک قضیه نگاه کنیم به این معنیه که داریم صورت مسیله رو ساده میکنیم تا قابل حل باشه.

بهرحال درست یا غلط من باز به این اعتقاد دارم که خدایی وجود داره و عالمه به همه این قضایا و همه ی کارهای مثبت و یا منفی ما بازخوردی داره در آینده ی ما. این حرفم به این معنی نیست که خدا دونه دونه رو نگاه میکنه؛ شاید به قول تو یک مکانیزم علمی رو فراهم اورده که این اتفاق به صورت خودکار در عالم اتفاق بیافته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: αɾια , SepidehP , NP-Cσмρℓєтє , pioneer01
ارسال: #۴۶۱۲۲
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۳:۴۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۴۴ ب.ظ، توسط khayyam.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۳:۱۳ ب.ظ)SepidehP نوشته شده توسط:  
(29 تیر ۱۳۹۷ ۱۲:۰۱ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  من خودم به شخصه اعتقادی به قسمت ندارم ادم هر تصمیمی بگیره می تونه انجامش بده الان شما تصمیم بگیر برو مشهد یه بلیط بگیر برو این دیگه قسمت نمی خواد

حالا واژه "قسمت" نه، شاید شما یه اسم دیگه واسش میذارید...
ازونجایی هم میتونید بفهمید حتما وجود داره که بعضی وقتا شما یه چیزی رو نمیخواید یا کاری رو نمیخواید انجام بدید و انجام میشه و بعضی وقتا به شدت طالب چیزی هستید و به مقصودتون نمیرسید.
و اگه بگید تابحال همچین تجربه هایی تو زندگی نداشتید، غیرواقعیه حرفتون.
من به قسمت در زمینه ازدواج اعتقاد دارم چون واقعا برای خود من پیش اومده که بوده با کسی آشنا بشم و حتی دوستم داشته ولی نمی دونم چرا شاید به دلیل قسمت نبودن ازدواج صورت نگرفته ...



(۳۱ تیر ۱۳۹۷ ۰۳:۱۱ ب.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط:  سلام
مودم TD-LTE ایرانسل بهترین گزینه است. یه سیم کارت میندازی و راحت هر جا بخوای متصل میشی
از سایت shop.irancell.ir هم میتونی بخری.



خب اینجوری باید بسته بخرم و الانم دارم همین کارو میکنم، هزینه ش خیلی زیاد میشه. ۴،۵ تا گوشی تو خونه هرکدوم ماهی یه بسته ۲۰تومنی هم بخریم واسه هرکدوم ۴،۵ گیگ، میشه ۱۰۰ تومن هرماه واسه ۲۰گیگ؛ درحالیکه ای دی اس ال خونه رو ۴۰ گیگ شو ۲۵ تومن میشه خرید.

بلاخره در هر صورت دسترسی به اینترنت یا باید از طریق یکی از اپراتورها باشه ( از طریق ۴G یا TD-LTE ) یا شرکت های خدمت دهنده اینترنت ( ISP ) که اینا هم از مخابرات گرفته تا شاتل و پارس انلاین و .... ولی به نظر من اگه برای کار خونه می خواهید و اگر خط تلفن دارید مودم aADSL بهتر میتونه باشه . Shy
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۲۳
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۴:۱۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۴۲ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  بلاخره در هر صورت دسترسی به اینترنت یا باید از طریق یکی از اپراتورها باشه ( از طریق ۴G یا TD-LTE ) یا شرکت های خدمت دهنده اینترنت ( ISP ) که اینا هم از مخابرات گرفته تا شاتل و پارس انلاین و .... ولی به نظر من اگه برای کار خونه می خواهید و اگر خط تلفن دارید مودم aADSL بهتر میتونه باشه . Shy

بله مچکر ولی سوالم یه چیز دیگه بود!Dodgy

وقتی درباره تو حرف می زنم
صورتم را
دوست دارم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: saeidkhan
ارسال: #۴۶۱۲۴
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۴:۵۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۱۶ ب.ظ)SepidehP نوشته شده توسط:  
(01 مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۴۲ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  بلاخره در هر صورت دسترسی به اینترنت یا باید از طریق یکی از اپراتورها باشه ( از طریق ۴G یا TD-LTE ) یا شرکت های خدمت دهنده اینترنت ( ISP ) که اینا هم از مخابرات گرفته تا شاتل و پارس انلاین و .... ولی به نظر من اگه برای کار خونه می خواهید و اگر خط تلفن دارید مودم aADSL بهتر میتونه باشه . Shy

بله مچکر ولی سوالم یه چیز دیگه بود!Dodgy
تو سوالی که پرسیده بودین خودتون جواب خودتون رو داده بودین خب شما گفته بودین هزینه اینترنت همراه مثل ایرانسل زیاده و گفته بودین که اینترنت ADSL ارزون تره ! ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۴۶۱۲۵
۰۱ مرداد ۱۳۹۷, ۰۶:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۶:۱۰ ب.ظ، توسط Milad_Hosseini.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
به نظر من که این تاریخ پست ها رو یه جا بزارید همه ببینن...
یکی، هفده تیر ماه سال ۱۳۹۵ یه پست گذاشته و سوال کرده راجع به جاوا و اینجور چیزا و امروز، یعنی تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۷ یکی جواب داده به اون سوال....خب چرا؟؟ به نظر شما اون فرد، بعدِ دو سال سر میزنه به اون پست تا جوابشو بگیره؟؟؟
این بود آرمان های انقلاب؟؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۵۴۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۵۰,۷۵۵ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۹۹ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۹,۴۴۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۵۳ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۴۰ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۶۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۶۳۳ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۶۹۳ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۸۲ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close