خب! من افتتاح میکنم بخش مصاحبههای سال ۹۴ رو!
مانشت ۱ : اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
مهسا هستم. متولد ۷۲ اصفهان. رتبهم هم ۱۹ نرمافزار، ۲۹ شبکه و ۳۹ هوش مصنوعی بود(تصاعد حسابی رتبههام رو دوست دارم
) کاش یه ۹ هم بود بینشون:دی) (۷۱ معماری ۶۲ تجارت و آیتی)
مانشت ۲ :در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
من در حال حاضر دانشجوی ترم هشتم نرمافزار هستم و هنوز فارغالتحصیل نشدم. کارشناسیم هم پیوسته بود.
مانشت ۳ : با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
نمیدونم اینجا جای خاطرهگفتن هست یا نه! امیدوارم حوصلهتون سر نره. بذارین از سالهای راهنمایی شروع کنم. یه چیزی که برای همه تعریف میکنم به عنوان یه نکتهی خندهدار درمورد خودم این خاطرهست: من تا وقتی وارد دورهی راهنمایی شدم هرگز دست به کامپیوتر نزده بودم. یه کامپیوتر گوشهی خونهمون بود که به عنوان یه وسیله ی مقدس نگهداری میشد و فقط مربوط به کارهای دانشگاه پدرم بود. ولی اغلب همکلاسیهای من قبلا با کامپیوتر به قدر خوبی کار کرده بودند. جلسهی اول کلاس کامپیوتر، یه دستور کار دادن به ما که یه سری کار ساده و اولیه توش نوشته شده بود که باید انجام میدادیم. نوشته بود «یک پوشهی کاری روی میز کار ایجاد نمایید.» شاید ۱۰ بار این جمله رو خوندم و نتونستم ارتباطات این کلمات رو با کامپیوتر متوجه بشم و واقعا نمیفهمیدم یه پوشه رو چطور باید از روی میز مقابلم به داخل کامپیوتر منتقل کنم ... بعد از چند دقیقه معلم کامپیوترمون آمدند و برام توضیح دادند که منظور از پوشهی کاری Folder و منظور از میز کار Desktop هست. و بعد هم رفتند! و من باز نه میدونستم folder چیه و نه میدونستم Desktop به چی میگن...
اون روز من خیلی از کامپیوتر ترسیدم و وحشتزده شدم از اینکه چیزی بلد نیستم. و مطمئنا اون روز حتی یک درصد هم به فکرم خطور نمیکرد که ممکنه یه زمانی مهندسی کامپیوتر بخونم...
سال سوم راهنمایی تو یه جشنوارهی نرمافزاری دانشآموزی برگزیده شده بودم. اونجا بود که با برنامهنویسی آشنا شدم و خیلی بهم برخورد که چرا من بلد نیستم برنامهنویسی رو. در مدت ۱۳ روز عید کتاب ویژوال بیسیک فنی و حرفهای رو خوندم و با تمرین زیاد یه چیزهایی یاد گرفتم. بعد تر تو دبیرستان عضو گروه رباتیک شدم. برای کار کردن بخش قابل توجهی از کار برنامهنویسی بود و من همون زمان فهمیدم که چقدر از فکر کردن و الگوریتم دادن و بعد پیادهسازیش در قالب کد خوشم میاد و همون موقعها بود که تصمیم گرفتم تو دانشگاه کامپیوتر بخونم و برای همین هم ۹ تا انتخاب اولم تو کنکور کارشناسی نرمافزار و سختافزار و آیتی دانشگاههای شریف ، تهران، امیرکبیر بود (البته تهران کامپیوترش یه رشته بود) و بعد هم علوم کامپیوتر شریف که خب انتخاب چهارم یعنی کامپیوتر تهران قبول شدم
مانشت ۴ : کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
دانشگاه تهران
مانشت ۵ :در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
دانشجوی معمولی رو به خوب بودم. از نظر عملی قویتر از تئوری بودم همیشه چون حوصلهی تئوری خوندن رو واقعا ندارم. بیشتر درسها رو دوست داشتم و برای پروژههای عملیشون خیلی وقت میگذاشتم. به خصوص اینکه تو دانشکدهی ما خیلی روی پروژههای عملی تاکید میشد و بخش اعظم تمام درسها رو پروژه تشکیل میداد. ولی خب شب امتحان واقعا حوصلهی درس خوندن رو نداشتم و به همین خاطر اغلب نمراتم در سطح معمولی هستند.
مانشت ۶ : از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
از اول که قصد ادامهی تحصیل رو داشتم. ولی خب راستش وقتی وارد دانشگاه شدم مطمئن بودم که قراره ۴ سال بعد اپلای کنم و برای ادامهی تحصیل از ایران برم. تو دانشگاهی هم که تحصیل میکردم هرکس که اراده میکرد میتونست از جای خیلی خوبی فاند خوب بگیره و بره. ولی خب از اردیبهشت یه مقدار تفاوت تو افکارم ایجاد شد و تصمیم گرفتم حداقل فعلا اپلای نکنم و کنکور بدم. یه درصد اندکی هم ممکن بود که بدون کنکور بتونم برم ارشد که از اول تصمیم گرفتم روش حساب نکنم و به کنکور بچسبم.
مانشت ۷ :آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
یه چیز خیلی عجیب در مورد من اینه که من از اول اول میخواستم هوش مصنوعی بخونم. از اول هم شروع کردم برای درس خوندن برای گرایش هوش مصنوعی. ولی ۱ ماه مونده به کنکور متوجه شدم که به دیتاماینینگ و IR خیلی علاقهمندم و این فیلدها تو دانشکدهی ما که خیلی قوی روشون کار میشه جزءنرمافزار و آیتی بودند و نه هوش مصنوعی. در نتیجه تا خود روز اعلام نتایج من از اینکه برای کنکور نرمافزار نخوندم ناراحت بودم. ولی خب نتیجه ی کنکورم به طرز عجیبی متفاوت با توقع خودم و میزان درس خوندنم بود...
مانشت ۸ : میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
پارسال که ترم ۵ بودم الکی در کنکور شرکت کردم و متوجه شدم که کنکور اصلا چیز ترسناکی نیست و البته اصلا رتبهی خوبی نیاوردم :دی
درصدهام تو کنکور کامپیوتر به این ترتیب بود:
زبان ۴۱.۱۱ درصد ریاضی ۱۸.۷۵ درصد مشترک ۴۳.۵۹ درصد تخصصی هوش مصنوعی ۲۹.۱۷ درصد (!!!!!) تخصصی نرمافزار ۴۷.۹۲درصد
درصدهای کنکور ITم هم به این ترتیب بود:
زبان ۵۷.۷۸ درصد مشترک ۴۰ درصد مدیریت ۲۴.۴۴ درصد تخصصی مشترک ۴۵.۱۰ درصد معماری کامپیوتر ۶۳.۸۹ درصد
مانشت ۹ : بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
به نظر من فرقی نداره. صدالبته امتحانات پایانترم ما خیلی سوالات عمیقتر و چالشبرانگیزتر از کنکور داشتند اما به طور کلی به نظر من کسی که درسهاش رو خوب خونده بود تو این چند سال نیازی به مطالعه ی جداگانه برای کنکور نداشت. به همین دلیل یکی از همکلاسیهای من که اصلا جزءرنکها هم نبود، ترم ۵ کنکور داد و رتبهی ۵ رو کسب کرد! چون واقعا نیاز به خوندن خاصی نداره.
البته به طور خاص تو درس معماری کامپیوتر، اغلب مطالب برام جدید بودند. چون مدل درس ما کاملا متفاوت با مباحث کنکور بود و اغلبشون برای من تازگی داشتند.
مانشت ۱۰ :از کی دقیقا" برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلا" اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
من تصمیم داشتم تابستون شروع کنم به کمی خوندن دروس گسسته، ساختمان داده و طراحی الگوریتم که در هر سه ضعف داشتم. ولی تابستون به خاطر کارآموزیم نتونستم درس بخونم و تنها کاری که کردم تموم کردن کتاب ساختمان دادهی مقسمی بود. هیچ درس دیگهای نخوندم تا اولین روز ترم هفت دانشگاه که اومدم خوابگاه و دیگه شروع کردم به درس خوندن. درسهای سنگینی نداشتم و روزی ۳-۴ ساعت یا ماکزیمم ۵ ساعت درس میخوندم بین کلاسهام و یا بعد از کلاسها. ولی خب از اواسط ترم درگیر یه پروژهی ملی برای درس تحقیق در عملیات شدم و مجبور شدم خیلی کمتر درس بخونم. یه بازههای زمانی کلا گذاشتم درس خوندن رو کنار و بعد باز به درس برگشتم. کلا انعطاف پذیر بودم و نبودن وقت و به هم خوردن برنامهم رو با حذف درسها جبران میکردم. از اول قرار نبود من مدار الکتریکی رو حذف کنم ولی کمبود وقت باعث شد به جز درس ریاضی مهندسی، مدار رو هم حذف کنم. یا بخشهایی از گسسته رو گذاشتم کنار و نخوندم. یا فصل آخر آمار رو که نخوندم و ۲ تا سوال از دست دادم.
مانشت ۱۱: برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ ااگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
در طول ترم وقت کمی برای درس خوندن داشتم و البته استرس زیادی هم نداشتم. میدونستم که میرسم تا حد خوبی مطالعه کنم. ولی خب تایم اصلی درس خوندنم یکی فرجهی امتحانات بود و یکی هم بعد از تمام شدن امتحانات تا خود کنکور. کلا میزان مفید درس خوندن من به صورت فشرده به زور به ۶ هفته میرسید. ولی در طول ترم سعی میکردم پیوستگیم رو با درسها حفظ کنم.
مانشت ۱۲ : بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
من خیلی کم برای ریاضی درس خوندم به دلیل ضریب پایینش و برنامهم این بود که ریاضی رو با زبان جبران کنم که البته نمیدونم واقعا چرا نتونستم درصد خوبی تو زبان به دست بیارم. ولی به هرحال به خاطر ضریب پایینتر ریاضی اهمیت کمتری بهش دادم.
مانشت ۱۳ : آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
بله. همونطور که گفتم من تو درس ساختمان داده و طراحی الگوریتم ضعف پایهای داشتم و مستقل از بحث کنکور برام مهم بود که ضعفم رو جبران کنم. برای همین خیلی برای این دو درس وقت گذاشتم و واقعا خودم رو آروم آروم کشیدم بالا در این ۲ درس. از اون طرف خب وقت کمتری برای ریاضی گذاشتم. خیلی کمتر! محاسبات عددی پاس نکرده بودم(تازه این ترم دارم) و خودم مجبور شدم بخونمش و البته درس آسونی بود کلا. آمار هم بلد بودم تقریبا. گسسته هم کمتر خوندم. ولی روی درسهایی که ضعف داشتم توشون مثل معماری خیلی وقت بیشتری گذاشتم. از طرفی مثلا تو درس نظریه ی زبانها ۲ ترم خودم دستیار آموزشی بودم و بخشهایی از درس که بر عهدهی من بود رو به خوبی بلد بودم و نیازی نبود که براشون وقت بگذارم. ولی بخش های دیگه رو باید مطالعهی بیشتری میکردم.
مانشت ۱۴ : خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
من از اول منابعم رو مشخص کرده بوم و میدونستم که میخوام چی بخونم. بر اساس همون منابع و بر اساس برنامهی پارسه پیش میرفتم.
مانشت ۱۵ : میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
گسسته: پوران پژوهش
محاسبات عددی: راهیان ارشد
آمار و احتمال: جزوهی پارسه که به صورت PDF در اینترنت موجود هست.
ساختمان داده: مقسمی + پارسه +۶۰۰ مسئلهی دکتر قدسی
نظریهی زبانها: کتاب مرجع(پیتر لینز)
سیستم عامل: پارسه
مدار منطقی: جزوهی استاد خودمون (دکتر نوابی) + پوران پژوهش
معماری کامپیوتر: پوران پژوهش
طراحی الگوریتم: مقسمی+پارسه+۶۰۰ مسئلهی دکتر قدسی
هوش: کتاب مرجع(راسل-ترجمهی دکتر فیلی(انشتارات نصیر))
مدار: اوایل که مدار میخوندم از کتاب مدرسان شریف استفاده میکردم که به نظرم خیلی عالی بود. ولی خب بعدا کلا این درس رو حذف کردم.
در مورد دروس تخصصی نرمافزار هم من هیچ ایدهای ندارم :دی چون نه پایگاه داده خوندم و نه کامپیالر و نه زبانهای برنامه سازی.
برای درس نظریهی زبانها دوست عزیزم شبنم (که عضو این سایت هست و رتبهی ۶ نرمافزار شده) ویسهای دکتر کارگهی رو گوش داده بود و روی جزوهای که از ایشون موجود هست نکاتش رو وارد کرده بود و همون رو در اختیار من قرار داد. من خودم ویس گوش ندادم.
مانشت ۱۶ : بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
نظریهی زبانها- پیتر لینز
هوش مصنوعی- راسل
مانشت ۱۷ : ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
بله من کتابهای مرجع رو مطالعه میکردم. مثل CLRS برای الگوریتم یا راسل برای هوش و یا پترسن برای معماری و یا پترسن برای شبکه و یا سیلبرشلتس برای سیستم عامل.
مانشت ۱۸ : زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبه یا عالی؟
پایهی زبانم کلا خوب بود. مشکلی هیچ زمان با ریدینگ نداشتم و تنها مشکلم لغت بود. ۳ هفته مونده به کنکور شروع کردم به خوندن روزانهی کتاب ۵۰۴. اغلب بچه ها ۵۰۴ رو فقط می خونن و میذارن کنار و به کلمات انتهاییش که اگر درست یادم باشه ۱۲۵ تا بود اهمیتی نمیدن در حالی که اونها به نظرم مهمتر از ۵۰۴ کلمه ی اول هستند. اتفاقی که در کنکور افتاد و برام عجیب بود این بود که به خوبی سوالات لغت رو جواب دادم ولی تو ریدینگ که هیچ زمان مشکل نداشتم کاملا ذهنم به هم ریخته بود و خیلی زیاد غلط زدم. البته ۴ تا شدن ریدینگها هم کمی باعث استرسم شده بود. ولی به هرحال من زبانهای سالهای قبل رو زیر ۸۰ نمیزدم و به طرز ناراحتکنندهای نه زبان کامپیوتر رو تونستم خوب بزنم و نه حتی زبان آیتی که خیلی آسون بود رو.
مانشت ۱۹ : در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
اگر زبانتون خوب هست به نظر من وقت گذاشتن روی زبان خیلی به صرفهتر از ریاضی هست. البته بستگی داره ضرایب به همین شکل امسال باقی بمونن یا نه!! به هرحال من از اینکه ریاضی مهندسی رو حذف کردم اصلا پشیمون نیستم. ولی از اینکه آمار فصل آخر رو حذف کردم خیلی پشیمونم چون ۲تا سوال ازش اومد و آمار درس آسونیه از نظر من و میشه خیلی راحت سوالاتش رو جواب داد. از این هم که همهی فرمولهای آمار رو قبل از کنکور دوره کردم ولی وقتی به فرمول توزیع گاما رسیدم با خودم گفتم که این رابطه مهم نیست واقعا ناراحتم. چون یک سوال هم از گاما اومد!! محاسبات عددی هم آسونه ولی بستگی به سوالاتش داره. ممکنه خیلی وقتگیر باشن. من خودم با توجه به کم شدن زمان پاسخگویی به سوالات دفترچهی اول با وجود وقتی زیادی که برای مطالعهی درس محاسبات عددی گذاشته بودم، ترجیح دادم وقتم رو سر کنکور روی دروس مشترک بگذارم و نهایتا فقط ۳ تا سوال خیلی آسون رو جواب دادم. ۲ تا از گسسته و یکی از آمار.
مانشت ۲۰ : اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
برنامهریزی خاصی نداشتم من راستش. یه بازههایی از ترم واقعا سرم شلوغ میشد برای درسهای دانشگاه و نمیرسیدم درس بخونم و به جاش تو بازهی فرجهها سعی کردم جبران کنم. برنامهم اصلا یکنواخت نبود و کاملا منعطف بود. و اینکه کلا سعی میکردم تا یه حد خوبی با برنامهی پارسه پیش برم و خودم رو تو ۵۰ درصدها برسونم به مباحث.
مانشت ۲۱ : آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
من تنها و تو خوابگاه مطالعه میکردم. اینکه کجا برای درس خوندن مناسبتره بستگی به خود آدم داره و چیزی نیست که من بخوام تعیینش کنم.
مانشت ۲۲ : حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
من کلا سرعت مطالعهم بالا هست و برای همین نگرانی زمانی نداشتم و اصلا سعی نمیکردم سرعتم رو اندازه بگیرم.
مانشت ۲۳ : اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
همونطور که تو سوالات قبل توضیح دادم، وقتی درگیری پروژه ی ملی درس تحقیق در عملیات خیلی وقتم رو گرفت، مجبور شدم درس مدار الکتریکی رو به طور کامل کنار بگذارم .ولی در بقیهی مواقع سعی میکردم با افزایش زمان مطالعهم تو روزهای دیگه جبران کنم عقب افتادنم از برنامه رو. ولی خب به هر حال در روزهایی که کلاس داشتم (از شنبه تا ۴شنبه) واقعا بیشتر از ۴-۵ ساعت نمیتونستم درس بخونم. یعنی ماکزیممش ۵ ساعت بود.
مانشت ۲۴ : اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
من از ابتدا برای گرایش هوش مصنوعی درس خوندم تا آخر...
مانشت ۲۵ : آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
بله. یه بازههایی از زمان واقعا خسته میشدم چون فشار درسهای دانشگاه هم خودش کم نبود و احساس میکردم این که بخوام معدلم افت نکنه(و حتی بهتر بشه) در کنار مطالعه برای کنکور خیلی داره بهم فشار میاره و ول میکردم درس خوندن رو به مدت ۱هفته و بعد باز برمیگشتم به مطالعه.
مانشت ۲۶ : از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
خیر.
مانشت ۲۷ : آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
بله. پارسه شرکت میکردم البته ۲ تا از آزمونها رو نتونستم شرکت کنم. یکی رو به خاطر خستگی یکی هم به خاطر مراسم ترحیم یکی از بستگانم.
و اینکه تنها خوبی که آزمونهای آزمایشی داشت این بود که به برنامهی من نظم میداد. احتمالا اگر آزمونها نبود وسطهای کار که خیلی خسته شده بودم ول میکردم.
مانشت ۲۸ : تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بوداز کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
از اوایل بهمن وارد دورهی جمعبندی شدم.
مانشت ۲۹ : برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
خوب بودم کلا. احساس میکردم به قدر کافی تسلط دارم. حالا اینکه چند درصد نمیدونم دیگه. ولی راستشو اگر بخوام بگم توقع داشتم رتبهی هوشم زیر ۱۵ بشه. من تخصصی هوش رو زیر ۷۰ نزده بودم هیچ موقع. واقعا نمیدونم چی کار کردم سر کنکور!!! معیارم هم تسلط به منابع بود و صد البته درصدهای خیلی خوبی که در پاسخگویی به سوالات سالهای قبل به دست آورده بودم.
مانشت ۳۰ : آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
من تو آزمونهای آزمایشی که میدادم به دلیل اینکه اصرار داشتم همه ی سوالات رو جواب بدم تعداد غلطهام خیلی تو دروس مشترک بالا میرفت و درصدم همیشه نزدیک ۲۵ بود و رتبهم رو میآورد پایین و همیشه با درصد تخصصیم جبران میشد. و خب روز قبل کنکور توقع داشتم تو کنکور هم همین اتفاق بیفته و درصد مشترکم پایین باشه و تخصصی هوشم بالا باشه.
مانشت ۳۱ : سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
من شب کنکور تا ساعت ۲:۳۰ داشتم فیلم میدیدم!! بعد هم خوابم نمیبرد از فکر فیلمی که دیده بودم!! بعد صبح واقعا خوابم میومد. میگرنم هم عود کرده بود. به صندلی امتحانم هم یه آدامس چسبیده بود!!!! و من کل امتحان حواسم به این بود که آدامسه به لباسم نچسبه! اصلا کلا خیلی وضعیت جالبی داشتم برای کنکور دادن!!! از طرفی هم وقتی دیدم ۱۰ دیقه وقت دفترچه ی اول کم شده واقعا استرس گرفتم. همینطوریش هم به سوال آخر سیستم عامل نرسیدم. یعنی نتونستم بخونمش حتی. یه مقدار هول کرده بودم و ناراضی بودم از عملکردم ولی باز هم به این فکر میکردم که شرایط برای همه مثل همه و اینکه من آمادگی خوبی برای کنکور دادن داشتم پس بقیه هم احتمالا نباید خیلی بهتر از من عمل کرده باشن...
مانشت ۳۲ : آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
نه. من به همون ترتیبی که سوالات هست جواب دادم.
مانشت ۳۳ : وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
نه اصلا توقع نداشتم مشابهش رو دیده باشم. چون کلا به جز تستهای کنکور ۹۰ تا ۹۳ کامپیوتر و آیتی تست دیگری نزده و ندیده بودم و برای همین نمیتونستم همچین توقعی داشته باشم.
مانشت ۳۴ : وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
بله وقت کم آوردم. نتونستم تست آخر سیستم عامل رو بخونم. از روی سوالات ریاضی هم مجبور شدم سریع بگذرم. اگر وقت بیشتر بود ریاضی رو قطعا بهتر میزدم.
مانشت ۳۵ : آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
نه من اصلا حوصلهی این کارهارو نداشتم و وفقط میخواستم کنکور تموم شه. مطمئن بودم رتبهی قابل قبولی میارم و همین برام کافی بود. از قبل من میخواستم هوش مصنوعی دانشگاه تهران بخونم و به همه گفته بودم رتبهی زیر ۴۰بیارم برام کافیه. حالا اینکه اون عدده دقیقا چی باشه هیچ اهمیتی برام نداشت. البته برنامهم کلا عوض شد بعد از آمدن نتایج.
مانشت ۳۶ : بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ، دانشگاه کارشناسی، برنامه ریز برای کنکور، کلاس کنکور، کنکور آزمایشی،شرایط سر کنکور، شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل
پایهی تحصیلی + دانشگاه کارشناسی ۷۰. برنامهریزی ۱۵. کنکور ۵. شرایط سر کنکور تاثیر منفی داشت! شرایط مطالعهم هم که خوابگاه بود ۱۰.
مانشت ۳۷ : حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
فعلا میخوام برم سر کار. و بعد میخوام پژوهشگر بشم. کلا اهدافم بیشتر آکادمیکه. اینکه میخوام phd بخونم یا نه و اینکه میخوام اپلای کنم یا نه رو فعلا نمیتونم تعیین کنم.
مانشت ۳۸ : چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
قطعا خیلی زیاد. من واقعا وقت کمی برای مطالعه داشتم ولی با خودم گفتم تلاشم رو میکنم و نتیجه رو به خدا میسپرم و نتیجهی عجیبی که به دست اومد واقعا نشونم داد که توکل به خدا چقدر تاثیر داشته...
مانشت ۳۹ : کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
هماتاقیم که خودش رتبه ی ۵ زیست شناسی شد و دوست عزیزم شبنم که رتبهی ۶ نرمافزار شد.
مانشت ۴۰ : ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
نه راستش چیز خاصی به ذهنم نمیرسه. صرفا اگر قرار بود یه بار دیگه کنکور بدم احتمالا شبش تا ساعت ۲:۳۰ نمینشستم فیلم ببینم!!
مانشت ۴۱ : چگونه و بر چه اساسی انتخاب رشته میکنید ؟ کدام دانشگاه را برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد ترجیح میدید؟ (اگر مایلید دلیل آن را هم بنویسید)
احتمال میدید در کدام دانشگاه قبول شوید؟
انتخاب اولم نرمافزار دانشگاه تهران هست که خب همون رو هم قبول میشم انشاءالله. اینکه چرا شریف نزدم دلایل خیلی زیادی داره. من بر اساس استاد دانشگاهم رو انتخاب کردم نه بر اساس اسم دانشگاه. و البته کلا به دانشگاه تهران خیلی زیاد علاقه دارم و خیلی هم زیاد مشورت کردم و تحقیق برای انتخاب رشتهم.
انتخابهام کلا به این شکل بودند:
نرم افزار تهران
نرمافزار شریف
هوش تهران
هوش شریف
شبکهی شریف
نرمافزار تهران شبانه
هوش تهران شبانه
مانشت ۴۲ : توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
می خوام بگم که کنکور ارشد اصلا اصلا اصلا چیز سختی نیست و حتی تا حدی مسخره هم هست. زندگیتون رو وقفش نکنید. به زندگیتون برسید در کنارش مطالعه هم داشته باشید. و اینکه بدونید فقط قبول شدن تو یه دانشگاه خوب مهم نیست. بعدش خیلی مهمتره که شما باید سبک زندگیتون رو جوری تغییر بدید که در محیط قویتر علمی بتونید رشد کنید و از بقیه کم نیارید.
مانشت ۴۳ : بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم.؟ جواب شما به این سوال چی هست؟
چیزی به ذهنم نمیرسه.
مانشت ۴۴ : و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت ، انتظاراتتون از مانشت ؟
جای خیلی خوبیه. من اردیبهشت پارسال که تصمیم گرفتم کنکور بدم به پیشنهاد یکی از دوستانم عضو مانشت شدم و با خوندن مصاحبههای اینجا تونستم منابع خوبی رو برای کنکور انتخاب کنم و از این جهت واقعا اینجا برای من مفید بود. مصاحبهها کلا به نظرم مفیدترین بخش مانشت هستند. به پاس استفادهای که از مصاحبهی سالهای گذشته کردم، خودم هم وقت گذاشتم و به سوالات این مصاحبه پاسخ دادم به این امید که برای کسان دیگری مفید باشه.