(۰۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۹ ب.ظ)MShariati نوشته شده توسط: من علیرغم علاقه و استعداد زیاد در تدریس، هیچوقت خیلی تو نخ هیئت علمی شدن نبودهام (و فکر نمیکنم کسانی که الآن تو دانشگاهها سرشون به تنشون میارزه هم روزی هدفگذاریشون به طور مشخص این بوده باشه - میبخشید که رک گفتم! روم سیاه!) پس نظرم ممکنه اشتباه باشه.
این قضیهی دانشگاه ظاهر کاره و شما (بدون پارتی) قطعاً باید بتونید کله قندهای علمی رو حبه کنید. اونوقته که خودشون باهاتون تماس میگیرن، اگه اینوریها شعورشون نکشید، اونوریها.
من در دانشکده خودمون به چشم میدیدم که از ضعف علمی رنج میبردن و دربهدر دنبال فرد توانمندی (ولو دانشجویی با استعداد) بودن که کرسیها رو در اختیارش بگذارند.
باز من حرف بزنم بعضی دوستان میرجند و میگن چالش ایجاد میکنی.
در اینکه ما یه مردمی عاطفی و مهربان و خوب هستیم شکی نیست و این خیلی وقتها خوبه. بعضی وقتها هم بد هست .
کنکور ارشد میتونه یه مانع باشه . همه هم ممکنه بتونن ازش بپرند. ولی یه سوال بزرگ اینه که مگه تو زندگی همه ما باید از روی همه موانع بپریم.
مهمتر از پریدن همیشه اینه که مانعی که میخواهیم بپریم ما را بکجا میرسونه.
آیا ما واقعا" قراره مرزهای دانش را جابجا کنیم و نخبه ای هستیم که اگه از روی این موانع نپریم واقعا" ضرر به علم و دانش زدیم و خیانت به استعداد خدا دادی کرده ایم. گاهی اینطوریه.
ولی بعضی وقتها هم نیست.
بعضی وقتها همه ما سعی میکنیم از روی موانعی بپریم چون بقیه پریدن.
حالا وقتی موضوع راهنمایی پیش میاد برای درامد زایی برای یه جوان در این سن و سال، واقع بینانه بهش بگیم چند سال در یه راهی وارد شو که کلی دردسر از نوعی داره که حس اش نکردی و آخرشم اگه همه موانع را پشت سر گذاشتی فقط مدرک داری و باید بری ساعتی وایسس تو دانشگاه پیام نور فلان جا درس بدی اگه تا ۷-۸ سال دیگه جایی برایت مونده باشه و اگه تا اونموقع جوانان مملکت ما همچنان بهمین روش بیان دانشگاه . یعنی سالی ۸۰۰ هزار نفر پشت کنکور باشن. و دانشگاه پیام نور و آزاد همچنان مشتری داشته باشند.(همین حالاش هم دارن جمع میکنن و با سالی ۵۰۰۰۰ صندلی خالی روبرو هستن) .
من حس میکنم باید همه جنبه ها از جمله سن و سال و اینا را در نظر گرفت.
در مورد قند حبه کردن واقعا" باید گفت ما در این مملکت در نیازهای خیلی ساده تر از این حد مونده ایم.
کدام موضوع علمی مهمی الآن در دانشگاههای ما هست که دانشگاهها اگه حل نکنند کشور دچار عقب افتادگی میشه.
اصلا" موضوعات داخل دانشگاه با بیرون نود و نه درصد فرق میکنه.
اگه فرق نمیکرد نود درصد ارشدها و دکتراها دنبال هیئت علمی شدن نبودن ؟؟
مگه شما درس نمیخونید که هیئت علمی بشید.؟؟ دوباره به دانشجویان درس بدین.
آقای شریعتی عزیز عزیز من شما را ارجاع میدم به متن مصاحبه ای که با آقای دکتر گلشنی استاد دانشگاه شریف با خبرگزاری ایسنا همین چند روز پیش کرده اند و ایشان بصراحت میگن ما شده ایم کارگر بی اجر و مزد کشورهای پیشرفته.
دانشجوی ما تو ارشد و دکترا با زحمت مقاله مینویسه در حالیکه این مقاله اصلا" بدرد مملکت خود ما نمیخوره.
دانشگاه هم جزئی از این حلقه است.
و متاسفانه متاسفانه هجوم افرادی مثل من که از سر بیکاری ادامه تحصیل میدن صف کنکور ارشد را اینقدر دراز کرده. واقعا" آیا همه نخبه ها از این سد رد میشن.
سدی که بریا عبور ازش باید مهارتهای دیگری بجز استعداد هم داشت . من چون رد شدم میگم وگرنه الآن همه مسخره ام میکردن.
سدی که همچین با اون سوالات چپ اند قیچی سازمان سنجش قبولی درش بیشتر از استعداد و محاسبه جواب درست و غلط به رمل و اصطرلاب نیاز داره. یکی فکر میکنه ۵۰ درصد فلان درس را زده بعد درصدا میاد میشه ۳۵ درصد. کجا بره بگه.؟؟؟
بعد من که قبول میشم امیر کبیر همچین حس کاذبی میکنم که انگار من جزء حداکثر صد نفر نخبه کشورم.
خودمونیم که اینجا !!!! همچین خبری نیست.
اینا درد دل و واقعیته تلخ این روزگاره.
حالا با اینهمه مصیبت این دوستمون میخواد بیاد خودش را درگیر یه ماراتن سهمگین و بی حساب و کتابی مثل کنکور کنه که بعدا" ارشد و دکترا بگیره و بعد استخدام بشه و بعد پولدار!!!
خب عزیز من برای پولدار شدن تحصیلات در حد لیسانس کافیه. اگه شما ۲۲ تا ۲۷-۸ سالت بود خب قضیه فرق میکرد.
اگه واقعا" عاشق علم و تحصیل بودی خب بازم فرق میکرد.
اگه پایه درسی خوبی داشتی بازم فرق میکرد.
زمان برای شما غنیمته. پس قدرش را بدان. حالا اگه برایت مهم نیست برو منابع را بقول دوستمون نگاه کن بعد ۸ ماه هم وقت بذار . بعد خواهشا" سال دیگه بیا همینجا بگو حالا چه حسی داری..
من میگم درس خوندن و علم آموزی خوبه ولی پول دراوردن از علم و دانش یه موضوع سخت تر از اولی است. من جای شما بودم اول به کسب مهارت برای درآمد زایی فکر میکردم و شغل دومم را میذاشتم تحصیل.
موفق باشید.