اقاااااااا ما جایی که رفتیم سبزه بلند نداشت که بشه تو دست گره زد
یعنی آقو داغون شدمااااااااااااااااا داغووووووووووووووون
جوجه های رو اتیش رو که دیدم غمم فراموش شد
گفتم طبق روال هر سال بعد نهار و استراحت وسیله هارو جمع میکنیم و میریم جایی دیگه میشینیم و یه چایی میخوریم و اونجا سبزه گره میزنم و بعد میریم خونه
اقو دلت روز بد نبینه یعنی قصر ارزوهامو ها با خاک یکسان کردن و بعد از نهار و استراحت ،مستقیم رفتیم خونه !چون مسافر داشتیم
و من ماندم و یک سال حسرت !
اقاااا نخند گریه داره
همه آرزوم اونی که تو ذهن شماست که نبوده خب ارزوهای دیگه هم داشتم
نخند اقا به سر خودتم میادا