انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[gogooli]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۰۲ ب.ظ)karbar نوشته شده توسط:  به نظر من و طبق مشاهداتم معمولا دختران خوب و نجیب و مومن سعی می کنند با آقایون خشک و با صلابت و جدی باشن

هیچ وقت با دیدن ظاهر طرف نمی شه ایمانش رو فهمید...

[karbar]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۵۳ ق.ظ)reza.kh نوشته شده توسط:  

(16 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۰۷ ق.ظ)salam5 نوشته شده توسط:  

(16 تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۰۹ ق.ظ)reza.kh نوشته شده توسط:  ۱- داشتن حقوق ثابت، هر چه بیشتر بهتر ( زیر ۱ تومن رد صلاحیت).
۲- توانایی اجاره خانه مستقل (طبقه بالای خونه بابای داماد اصلا قبول نیست).

این دوتاش منطقیه

واقعا مورد اول از نظر شما منطقیه ؟؟ کدوم شغل رو سراغ دارید که به شخصی که نهایتا ۱-۲ ساله که داره میره سر کار حقوق بیشتر از ۱ تومن بدن ؟؟
من خودم چند ماه اولی که شروع به کار کردم نهایتا ۵۰۰-۶۰۰ میگرفتم. الان بعد این همه مدت تازه رسیده به ۱ تومن. کار دولتی هم واقعا سخت گیر میاد این دوره زمونه.

ببینید می دونم خیلی سخته، باور کنید هیچ کس از این وضع راضی نیست و خدا باعث و بانیشو لعنت کنه. اما یسری چیزا واقعیات زندگی هستند نمیشه ازشون فرار کرد مثلا همین دخالت اطرافیان در زندگی که حالا بخشیش به رفتار و بی تجربگی همه طرفین اول ازدواج بر میگرده و بخشیش عدم مدیریت و مثلا همین نزدیک بودن به خانه والدین. شما ندیدی احتمالا و تصوری ندارید وااااقعا دخالت خانواده ها زندگی رو جهنم می کنه! فکر نکنید مثال هاشم پیچیده است، اتفاقا الظاهر خیلی پیش پا افتاده است ولی قشنگ قابلیت ایجاد جنگ جهانی و کوفت کردن زندگی رو بتون داره و مثلا بین دعوای عروس و مادرشوهر اولین کسی که له میشه خود آقاست. نمیگم شدنی نیست ولی اگر روزی تصمیم به همچین کاری داشتید که خب خیلی ها نظر خوبی بش ندارند، عقل سالم میگه احتیاط کنید. دختری رو انتخاب کنید که یه جوری در عمل متوجه شید به مشکل برنمیخورید تو این زمینه باهاش. خودتون با چندین نفر و یا حتی مشاور صحبت کنید که چه مدیریت هایی باید یاد بگیرید. دو سال پیش در یکی از سایت های خبری خوندم که گویا اولین علت طلاق در ایران دخالت خانواده هاست و بعد مثلا اعتیاد(درست و غلطش پای خودشون) نمیگم کار نشدنیه و خدای نکرده نوشته من باعث ترس انسانی بشه، اما میگم حداقلش خیلی باید دقت کنید
اون بحث عروسی و اینا هم که گفتید واقعا دختری حاضر شه صرف نظر کنه که تبارک الله ولی اینکه بخواهید مثلا توی شهر گرونی مثل تهران با یک کسی با حقوق زیر یک تومن و با وام و اینا زندگی تشکیل بدید یکم نشدنیه الظاهر (البته خدا قادر به کل شی هست) و اینو برای این مطرح کردم که بخواهید همه چی رو بگید سخت گیری و توقع خانماست یکم انگار دارید صورت مسئله پاک می کنید و ممکنه تلاش کافی نکنید برای حلش و خدای نکرده دلسرد بشید. بالاخره یکسری چیزا بنا به اقتضائات زمانه متاسفانه چه ما دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم اتفاق می افته. و ما باید به دنبال راه حل باشیم نه پاک کردن صورت مسئله. مثلا تو این کیس می تونید با تلاش زیاد خانمی رو پیدا کنید که شاغل باشه و حاضر به کمک باشه ولی اینکه بخواهید با تقریبا نشدنی بودن چیزی که فرمودید غر بزنید بجنگید و یا خانم ها رو متهم کنید اولین نفر خودتون ضرر می کنید.
(ولی در کل توکلتون به خدا باشه این حساب کتاب ها برای نقشه راهه ولی کسی نگفته غیر این ها غیر ممکنه! من به عینه دیدم خانواده هایی که فقطططط دنبال پسر خوب اند و هم کفو با دخترشون هستند و پسر هیچی هم نداشته باشه و فقط جنم کاری نشون داده باشه حاضر به همه جور ساپورتی هستند)
یک نکته هم که خیلی برام عجیبه در راستای این که آقایون میگن خانما سختگیرن، این دیدشون یکم از این ناشی میشه که خیلییی دیگه دیدشون به زندگی مشترک آسون گیره و اصلا قبلش به اتفاقایی که قراره بیفته فکر نکردند و خودشونو آماده نکردن! دقیقا همون قضیه فرق دوست دختر حلال و زن رو که قبلا اشاره کردم. این خیلییی موضوع بدیه هم باعث انتخاب اشتباهشون میشه و هم به دلیل عدم آمادگی نمی تونند قضایا رو مدیریت کنند و پشیمون میشند.

[RangiRangi]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  ین مثال های شما از قبل میشناختن همو. اگه کسی بخواد بره خواستگاری کسی که از قبل نمیشناسن چی؟
چیزایی که میگم حاصل تجربیات خود من هست. تجربه شخصی من از یه مورد و دو مورد خیلی بیشتره. من حساب و کتاب نمی کنم اما حساب و کتاب دختر و خانواده اش روی من تاثیر میذاره.

من نگفتم از قبل میشناختن همو.
اولی رو نمیدونم ولی دومی نه. فقط خانوم، آقا رو دیده بود و در حد یک هم دانشگاهی و هم رشته ای میشناختش. قبل از ازدواج هیچ رابطه دوستی یا آشنایی هم نداشتند با هم. خواستگاری رسمی بوده و خانواده ها همو پسندیدند و بعد هم ازدواج کردند.
اتفاقا موردهای بیشتری رو من سراغ دارم چون اکثر دخترهایی که من میشناسمشون و باهاشون دوستم، متاهل هستند. نمیگم چه ازدواجی خوب بوده یا بد چون ما از واقعیت زندگی هیچ کسی خبر نداریم. ولی میدونم که ازدواج هایی هم بوده که یا پسر آه تو بساط نداشته یا خونواده دختر از نظر مالی پایین تر بودند اما خونواده ها راضی بودند.البته هم سطح بودن خانواده ها خیلی مهمه. اگر شما به خواستگاری کسی رفتید که خانواده اش هم سطح خانواده شما بوده و درک نکردند که پسر این خونواده مثل دختر خودشون تا الان مشغول درس خوندن بوده و سرمایه آنچنانی نداره، دیگه مشکل ِ اون خونواده است و همون بهتر دورشون خط کشیدید.

+ راستی پست من در رابطه با حساب کتاب کلی بود و فقط چون دیدم تاپیک بالاست بدون اینکه حتی بدونم موضوع بحث دوستان چیه، در رابطه با خود تاپیک نظرمو گفتم. البته منظورم از حساب کتاب مالی نبود فقط. یکی میگه میخوام درسم رو بخونم فعلا یکی میگه میخوام کار کنم فعلا و کلا از این جور فکر ها و تصمیم ها برای به تعویق انداختن ازدواج. قصد جسارت به هیچ کسی رو نداشتم. وگرنه خود من بیشتر از همه اهل حساب کتابم البته نه از نوع مالیش و ماشین حساب دست گرفتن!! اگر نبودم که الان ناهار بچه ام رو داده بودم و داشتم میخوابوندمش

[crevice]

کلا سیستم ازدواج و اشنایی مشکل داره. در هر دو مدل سنتی و غیر سنتیش م مشکل داره:
سنتی:
*شما با ۱ یا جلسه خواستگاری باید دختر رو انتخاب کنین و دختر هم شما رو
*این انتخاب بر اساس جلماتی انجام میگیره که ممکنه دروغ و یا با اغماز و غیر واقع بینانه گفته شده. مثلا من اگه برم جایی ک دختر مورد پسندم باشه نمیام خودمو بکوبم و ممکنه خودمو نایس مهربون خوش اخلاق آخر جنتلمن نشون بدم مثلا! و دختر هم هم همین مسئله ممکنه واسش پیش بیاد.
مدرن:
*با عرض معذرت؛ سوء استفاده از این روش زیاده ( بیشتر از سوی پسرها)
*نکته ی بالا منجر به این میشه ک بعضی دخترها چند دوره چند ماهه با چند پسر دوست بوده باشند( و خیلی چیزها واسشون عادی شده باشه که از نظر من نکته ی بسیار منفی یی هست) و من پسر اصلا واسم قابل هضم نیست این.
------------------------------------------------
در کل به نظرم آشنایی با در جریان بودن خونواده ها خیلی عالیه اما متاسفانه همه جا این قضیه باب نیست و مثلا اگه توی یه شهر کوچیک این اتفاق بیافته و بعد از یه مدت آَشنایی که منجر به ازدواج نشده (حالا به هر دلیلی، عدم تفاهم، اخلاقیات خاص) دختر ضربه میخوره و ممکنه براش مشکل ساز بشه. اما فکر میکنم توی شهری مثل تهرون که هیشکی به هرکیه و کسی کسی رو نمیشناسه این روش باااااید استتفاده بشه.

[khayyam]

به نظرم ازدواج یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی هست همین درس خوندن باعث میشه آدم توقعش بره بالا برای من که اینطوری شده !

نه به شلوغی و سرسختی شهری مثل تهران و نه به سادگی و رسومات خاصی مثل جایی که زندگی می کنم

این تغییر محیط قرار گرفتن برای من باعث شده که خودم نتونم بین این دو تا محیط روش مناسبی رو برگزینم ! آدم گیج میشه ولی با حساب و کتابی که خودم کردم شاید تو سن ۳۰ به بالا بشه به ازدواج فکر کرد البته اگه تا اون موقع به تاخیر بیفته ممکنه مشکلات بزرگی که حتی خودمون ندونیم برامون اتفاق بیفته و شاید دیگه بعد از اون سن تمایل به ازدواج کمتر بشه و خیلی از حرف های دیگه

من مشکل اصلی رو تو نداشتن پول می دونم اگه به مقدار کافی پول داشته باشی راحت می تونی ازدواج کنی و خود به خود خیلی از حرفا زده نمیشه

[Behnam‌]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۳۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  به نظرم ازدواج یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی هست همین درس خوندن باعث میشه آدم توقعش بره بالا برای من که اینطوری شده

برای من بالعکس بوده خوشبختانه.
خب توقع‌تون رو بالا ببرید به سراغ کسانی میرید که اونا هم توقعشون بالا هست، در نتیجه میاید گله می‌کنید که به حقوق یک میلیونی‌ام گیر دادند.

[Riemann]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۳۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  من مشکل اصلی رو تو نداشتن پول می دونم اگه به مقدار کافی پول داشته باشی راحت می تونی ازدواج کنی و خود به خود خیلی از حرفا زده نمیشه

واقعا تازه فهمیدی مشکل اصلی پول هست؟

[clint]

دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوقالعاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا بیاید

[codin]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوقالعاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا بیاید

متن احساسی جالبی بود. ولی با واقعیت زمین تا آسمون تفاوت داشت

[clint]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  

(16 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوقالعاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا بیاید

متن احساسی جالبی بود. ولی با واقعیت زمین تا آسمون تفاوت داشت

احتمالا در تعریف از یک دختر خوب اختلاف نظر داریم

[sss]

چند تا نکته راجع به پستهای ۳-۴ صفحه اخیر
*خوب شما می گید یخچال ساید و اینها مهم نیست ولی همه کسانی که با شما رفت و آمد دارن هم این طور فکر میکنن؟ می دونین ۱ دختر چقدر باید روح قوی داشته باشه که کنایه های فامیل هر دو طرف رو بتونه تحمل کنه؟
و از طرفی این ها وسایلی هستن که خانوم خونه باهاشون سرو کار داره، پس عاقلانه اش این که چیزی انتخاب کنه تو کارهای روزمره اش سختی نکشه.
* نکته ای هم هست که خیلی از اون ها هم که آسون گرفتن الآن پشیمونن. چون باید این دیدو که دختره حتما یه ایرادی داشته رو تحمل کنن.
*تجربه نشون داده که عقد طولانی مدت (بیش تر از ۲ سال)آسیب های خیلی بیشتری از مجردی داره.
*من خودم ۲ تا از هم کلاسی ها مو سراغ دارم، که قبل از تموم شدن درس و سربازی تو زیرزمین زندگی شونو شروع کردن و الآن ۲تا بچه هم دارن ولی خوب خیلی این موارد نادره که هر دو طرف و خانواده هاشون انقدر شرایط پایین رو قبول کنن

[Jooybari]

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۱۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  کلا سیستم ازدواج و اشنایی مشکل داره. در هر دو مدل سنتی و غیر سنتیش م مشکل داره:
سنتی:
*شما با ۱ یا جلسه خواستگاری باید دختر رو انتخاب کنین و دختر هم شما رو
*این انتخاب بر اساس جلماتی انجام میگیره که ممکنه دروغ و یا با اغماز و غیر واقع بینانه گفته شده. مثلا من اگه برم جایی ک دختر مورد پسندم باشه نمیام خودمو بکوبم و ممکنه خودمو نایس مهربون خوش اخلاق آخر جنتلمن نشون بدم مثلا! و دختر هم هم همین مسئله ممکنه واسش پیش بیاد.
مدرن:
*با عرض معذرت؛ سوء استفاده از این روش زیاده ( بیشتر از سوی پسرها)
*نکته ی بالا منجر به این میشه ک بعضی دخترها چند دوره چند ماهه با چند پسر دوست بوده باشند( و خیلی چیزها واسشون عادی شده باشه که از نظر من نکته ی بسیار منفی یی هست) و من پسر اصلا واسم قابل هضم نیست این.
------------------------------------------------
در کل به نظرم آشنایی با در جریان بودن خونواده ها خیلی عالیه اما متاسفانه همه جا این قضیه باب نیست و مثلا اگه توی یه شهر کوچیک این اتفاق بیافته و بعد از یه مدت آَشنایی که منجر به ازدواج نشده (حالا به هر دلیلی، عدم تفاهم، اخلاقیات خاص) دختر ضربه میخوره و ممکنه براش مشکل ساز بشه. اما فکر میکنم توی شهری مثل تهرون که هیشکی به هرکیه و کسی کسی رو نمیشناسه این روش باااااید استتفاده بشه.

سلام. وقتتون بخیر.
به شما پیشنهاد میکنم سخنرانی های دکتر فرهنگ با عنوان ازدواج موفق رو گوش کنید.
قرار نیست خودمون رو جنتلمون نشون بدیم. همینی هستیم که هستیم. باید یکی مثل خودمون پیدا کنیم. اگه قراره با دروغ جلو بریم، اگه به نتیجه رسیدیم هم میتونیم با دروغ ادامه بدیم؟! آرامش خودمون از بین نمیره که باید این اخلاق رو نگه داریم؟ دعوا و کینه ایجاد نمیشه اگه نتونستیم فیلم بازی کنیم؟

[Somayeh_Y]

با گفته های آقای crevice کاملا موافقم.
البته مشکلی که در آخر گفتن، فقط مربوط به شهرهای کوچک نیست. برخی شهرهای بزرگ هم خانواده دختر نگرانی دارند که اسم دخترشون سر زبون بیافته، حداقل توی فک و فامیل.

(۱۶ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوقالعاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا بیاید

هر کاری میکنم این متن شما هضم نمیشه برام!!!
والا اون چیزی که ما اطراف مون دیدیم و شنیدیم، آقایون وقتی پای ازدواج میاد وسط، همیشه بدنبال بهترین و مناسب ترین فرد هستند. بجز عده معدودی که دچار عشق های آنی میشن.

[salam5]

درمورد معایب روش های مدرن که فک کنم لازم نیست چیزی بگیم(مخصوصا واسه دخترا)
روش های سنتی ازدواجم بدون عیب نیست
تحقیقات اولیه که فقط موارد بُلد و نشون میده ونهایتا نشون میده که طرف تو محلشون سیگار دستش گرفته یا نه،
تو رفت آمد بیشتر برای دختر و پسر ،که با توجه به مسائل فرهنگی کمتر پدری اجازه میده دخترش بخواد با هر خواستگارش چند ماه رابطه داشته باشه و بیرون برن بعد بفهمن به هم نمیخورن، دوباره با خواستگار بعدیم همین اتفاق بیفته(در مورد درست و غلط بودنش حرف نمیزنم فقط دارم میگم بیشتر پدرا با این مسئله کنار نمیان)

یکی از دوستان من همین روش و در پیش گرفت دوبار نامزد کرد یه مدت با هم رفت و آمد کردن دیدن به هم نمیخورن ، نامزدی رو بهم زدن، خودم شاهد بودم که چقد پشت سر این دختر حرف بود

و مسئله ی دوم اینه، بدون اینکه بحث گول زدن وسط باشه، آدم ناخودآگاه وقتی با کسی تازه آشنا میشه سعی میکنه بهترینه خودشو نشون بده
اما وقتی میرن زیر یه سقف قضیه فرق میکنه

به هر حال هر دوتا روش امتحان شده تو هرجفتشم هم زوج موفق بودن هم ناموفق. باید دید چی پیش میاد

[nlp@2015]

ب نظر من هم الان تو این دوره آشنایی باید ب صورت مدرن باشه ولی خب هر دو طرف و مخصوصا دختر باید حواسشون باشه ک سو استفاده ای صورت نگیره.