مانشت ۱ : اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
صدف مظفری هستم، متولد ۷۰ از تبریز. رتبه‌ی ۱۲ در گرایش تجارت و ۲۳ در گرایش شبکه و امنیت رو کسب کردم.
مانشت ۲ :در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
من کارشناسی پیوسته بودم.رشته‌ی خودم هم نرم افزار بود ولی با اینکه میدونستم قبول شدن از کنکور آی تی سخت تره به خاطر علاقه ای که به مباحث شبکه و امنیت داشتم توی کنکور آی تی شرکت کردم. ترحیح دادم دنبال علاقم برم تا اینکه کار آسونی روانجام بدم که تا آخر عمرمم تحملش کنم! اون موقع که کنکور دادم فقط پروژه‌ی کارشناسیم مونده بود.
مانشت ۳ : با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
اون موقع متاسفانه من اطلاع زیادی از رشته‌ها نداشتم و با اینکه کلی از توی اینترنت هم درمورد رشته ها تحقیق کردم بازم نفهمیدم به چی علاقه دارم!
ولی حس کردم از بین رشته های دیگه با کامپیوتر ارتباط بهتری میتونم برقرار کنم این شد که اول این رشته رو زدم. ولی خوب اگه الان بازم به اون موقع برگردم همین رشته و همین دانشگاه رو انتخاب میکنم.
مانشت ۴ : کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
مانشت ۵ :در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
خیلی رُک بگم، من دو سال اول کارشناسی خیلی شوت بودم!
اصن نه تو باغ اپلای و اینا بودم نه تو باغ ارشد مستقیم شدن. استادا هم هر نمره‌ای میدادن حتی اگه کم بود دنبالش نمیرفتم که بگم آقا نمره منو اشتباه دادین!
بعد کم کم دیدم ملت دارن خودشونو میکُشن که ارشد مستقیم شن یا اپلای کنن، اونجا بود که یه تلنگری بهم خوردو تصمیم گرفتم از اون موقع خوب درس بخونمو ارشد مستقیم شم چون واقعا فکر اینکه بخوام کنکور بدم اذیتم میکرد. ولی از اونجایی که این تلنگره یکم دیر اصابت کرد(!) با کمی اختلاف نتونستم به درجه‌ی عرفانی ارشد مستفیمی برسم ولی حداقل باعث شد اون ۴ ترم آخرو بهتر از ترمای پیش درس بخونمو اون درسارو بهتر بفهمم. کلا معدلامم از این رو به اون شدن از نیمه‌ی دوم کارشناسی.
مانشت ۶ : از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
همون طور که گفتم فک نمیکردم روحیه‌ی کنکور خوندن داشته باشم، انگار خستگی کنکور کارشناسی هنوز تو تنم بود. برا همین به ارشد مستقیمی فک میکردم ولی چون خیلی دیر به این فکر افتادم موفق نشدم. و از اون موقع توفیق اجباری شد که کنکور بدیم. ولی وقتی شروع کردم دیدم اونطوریا هم که از کنکور دادن میترسیدم نیست و خیلی با علاقه شروع به خوندنش کردم.
مانشت ۷ :آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
نه برای اینکه با اطمینان و انگیزه شروع کنم باید مطئن میشدم که چی میخوام از زندگی! برای همین از همون موقع که تصمیم به برنامه ریزی گرفتم، از کسایی که قبلا این مسیرو طی کردن تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که کنکور آی تی بدم. وبعد با اطمینان برنامه ریزی کردم.
مانشت ۸ : میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
من یه بار وقتی ترم ۷ بودم کنکور دادم اون موقع واحد کم برداشتم که بتونم به کنکور خوندنم برسم ولی متاسفانه همون واحدای کم خودشون یه دنیا کار داشتن، همشون پروژه های وقت گیر داشتن. وقتی دیدم خیلی درسام زیاده، به دید کنکور آزمایشی به کنکوری که میخواستم بدم نگاه کردم. واسه همین نمیشه گف که زیاد تلاش کردم. دو تا از درسارم چون پاس نکرده بودم اصن نخوندم. جالب اینه که با وجود این که به دید آزمایشی نگا کردم داشتم از استرس میمردم سر کنکور! شرایط محل کنکورم به حدی افتضاح بود که دوستام میگفتن برو به سنجش اعتراض بده اونجارو جمع کنن! همه این عوامل دست به دست هم دادن که من رتبم شد ۲۶۰ شبکه و امنیت.
امسال به اصرار مادرم که میترسید یه اتفاقی بیفته کنکور آی تی رو بد بدم، تو نرم افزار هم شرکت کردم ولی واسش نخوندم و همه‌ی وقتمو رو درسای کنکور ای تی گذاشتم. برا همین نکته خاصی نداره درصدای نرم افزارم ولی چشم میذاریم!
مجموعه فناوری اطلاعات
زبان ۳۶
مشترک ۳۵
مدیریت ۷۵
تخصصی ۵۷
معماری ۳۹
مجموعه مهندسی کامپیوتر
زبان ۲۶
ریاضی ۸
مشترک ۳۲
تخصصی هوش ۱۸
تخصصی نرم ۲۲
مانشت ۹ : بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
برداشت من اینه که کسایی که به اصطلاح خیلی شاخن حتما تو کنکورم نتیجه خوب میگیرن. ولی کسایی مث من که خیلی شاخ نیستن و متوسطن اگه تو کنکور تلاش کنن میتونن نتیجه خوبی بگیرن.
درس خوندن پایان ترم هم با کنکور فرق داره. ولی از اونجایی که موفقیت تو هر جفتش مستلزم فهم درسه اگه در طول کارشناسی درسو به نیت فهمیدن خوند تو جفتشم میشه موفق شد.
مانشت ۱۰ :از کی دقیقا" برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلا" اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
دوست داشتم از اوایل تابستون شروع کنم تا بتونم اول مفاهیم رو مسلط بشم و بعد رو تست ها تمرکز کنم. ولی به خاطر پروژه‌ی کارشناسیم مجبور شدم از ۱۲ شهریور شروع کنم. برناممو همون موقعا ریختم. هدفم هم این بود که تا وقتی آزمون‌های آزمایشی شروع شن یه دور تموم کنم همه چی رو و بعد طبق آزمون ها پیش برم. که همین طور هم شد. خوشبختانه همه چیز طبق برنامه پیش رفت.
همین جا توصیه میکنم اگه برنامه میریزید اونقدر قشرده نریزید که با یه اتفاق کوچیک به هم بخوره و ناامیدتون کنه و اعصابتونو به هم بریزه. من این کارو نکردم ولی اینکه آدم مثلا جمعشو خالی بذاره واسه درسایی که اختمالا تو طول هفته از برنامه جا میمونن خیلی روحیه آدمو حفظ میکنه. من این کارو نکردم ولی خوشبختانه اتفاقی هم نیفتاد که برناممو به هم بریزه.
مانشت ۱۱: برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ اگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
برنامه کلیم پیش رفتن طبق آزمونا بود. هر جمعه که آزمون میدادم برنامه‌ی دو هفته‌‌ی آتی رو هم اون روز میریختم که هر روز چه درسایی بخونم. سعی میکردم برای اینکه خسته کننده نباشه تو یه روز چند نوع درس بخونم. حتی بعضی وقتا اینکه تو هر روز چه درسایی بخونمم با قرعه کشی انتخاب میکردم، هیجان انگیز شه!
مانشت ۱۲ : بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
نه من فقط به این فک میکردم که چیزی نباشه که یاد نگرفته باشم. تو آزمونای آزمایشی هم برخلاف خیلیا که میومدن درصد میگرفتنو واسشون بالا بردن درصداشون مهم بود، من فقط به این نگا میکردم که چیارو چرا غلط زدم که دفه های بعد همون اشتباهاتو نکنم. اینکه فلان درس ضریبش چنده بهش فک نمکردم.
مانشت ۱۳ : آیا هنگام برنامه ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
من عقیدم اینه که ما معمولا تو یه درس از بیخ ضعیف نیستیم. اون درس خودش شامل چند تا مبحث هست که تو بعضیاش ضعیفیم تو بعضیاش نه. اگه حس میکردم تو یه مبحث ضعیفم اونارو بیشتر تمرین میکردم، مثلا مثالای بیشتری ازش حل میکردم. انقدری که مطمئن شم دیگه واسم جا افتاده. اینطور نبود که مثلا بگم کلا تو درس معماری ضعیفم پس کلشو بیشتر خونم. نه فقط مباحث خاصی از درسا.
مانشت ۱۴ : خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
من قبل از شروع، از توی همین مصاحبه های مانشت منابعی که به نظرم می اومد برای کنکور خوب هستن رو تهیه کرده بودم و دیگه اون وسطا منابع جدیدی اصافه نکردم. برنامه ریزیمم اصلا ساعتی یا صفحه ای نبود بلکه مبحث به مبحث بود. تو یه مدتی باید یه سری مباحث رو از هر درس میخوندم. درست مثل برنامه ای که آزمون های آزمایشی بهمون میدن که مثلا تو این ۲ هفته این مباحث رو امتحان میدید.
مانشت ۱۵ : میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
زبان : ۵۰۴ خوندم که سعی میکردم چند وقت یه بار دوره کنم تا لغت ها از یادم نرن.
گسسته : پوران پژوهش + بعضی از تمرین های گریمالدی
ساختمان : مقسمی
الگوریتم : مقسمی
مهندسی نرم: کتاب مدرسان شریف
شبکه : کتاب پارسه + تست های ۳۰۰۰ مساله + جزوه امیرکبیر
مدیریت: مبانی مدیریت رابینز
پایگاه داده : مقسمی
هوش : پوران
سیستم عامل: مقسمی
معماری: مقسمی
هر دو هفته یه بار که آزمون میدادیم بررسی میکردم که چه سوالایی رو نتونستم جواب بدم اگه بی‌دقتی بود که خوب سعی میکردم دیگه اون بی‌دقتی تکرار نشه ولی خیلی وقتا پیش میومد که سوالایی میومد که منابعی که من ازشون مطالعه کردم همچین مباحثی رو نداشتن اصلا، اون موقع بود که میرفتم منبعی (کتاب، جزوه، فیلم...) پیدا میکرم که اون مباحث رو داشته باشه و بتونم یاد بگیرم. توصیه میکنم شما هم همین کار رو بکنید.
توصیه دیگم اینه که سعی کنید هر آزمونی میدید نرید درست کتابای انتشاراتی خودشو تهیه کنید. چون معمولا طراحای سوالا همون افرادی هستند که کتاباشو نوشتن و شما اینطوری دارید هر روز سوالایی رو آزمون میدید که مشابهشو قبلا توکتاب تست خودش دیدید، بنابراین نمیتونید درست خودتونو محک بزنید.
مانشت ۱۶ : بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
من یه زمانی فک میکردم خیلی ضرر کردم از اینکه وقت نکردم تابستون کتابای مرجع رو بخونم. ولی الان میبینم کلی تو وقتم صرفه جویی کردم. کتابای مرجع رو باید تو طول کارشناسی خوند. هرچند من خودم واسه خیلی از درسا این کارو نکردم. ولی موقع کنکورم که نخوندم ضرر نکردم. یه سری آدم زحمت کشیدن جاهای به در بخور تو کنکورشو درآوردن، دیگه ما چرا با مرجع خوندن وقتمونو هدر بدیم. واقعا خیلی چیزایی که تو کتابای مرجع هست به درد کنکور نمیخوره. بهتره کتابای کنکوری رو بخونیم اگه دیدیم تو مفاهیم یه موضوع خاص مشکل داریم فقط برای همون به کتاب مرجع رجوع کنیم. به نظرم تنها کتاب مرجعی که باید خوند، رابینز مربوط به درس مدیریت هست.
مانشت ۱۷ : ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
۴ ترم اول که شوت بودم جزوه میخوندم مگه اینکه استادش مجبورمون کنه. ولی واسه ۴ ترم بعدی چرا از کتابای مرجع هم استفاده میکردم.
در کل خوبه که کتابای مرجع تو طول ۴ سال خونده شن نه موقع کنکور.
مانشت ۱۸ : زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبه یا عالی؟
من با لغت های کنکور خیلی مشکل داشتم. زبان تنها درسی بود که تا روز کنکورم با اطمینان واسش نمیخوندم. همش شک داشتم اینی که دارم میخونم واقعا تو کنکور به دردم میخوره یا نه. برا همین واسه اینکه هم خونده باشم هم از کسایی که وقتشونو رو درسای دیگه میذارن عقب نمونم، سعی میکردم تو وقتای استراحتم لغتای زبانو بخونم! با ابن وجود سر کنکور لغت هایی بودن که معنیشو نمیدونستم و نزدم اونارو.
مانشت ۱۹ : در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
ما که خوشبختانه فقط گسسته داشتیم. تو مصاحبه های مانشت خونده بودم که خیلیا بیخیال گسسته شده بودن ولی من پایم تو این درس بد نبود برا همین حذفش نکردم و باهاش مث بقیه درسام رفتار میکردم! خوبه که اگه پایه‌ی کسی تو درس خاصی خوب نیست تا آخر تابستون اون بیسشو قوی کنه تا بتونه باهاش مث درسای دیگه رفتار کنه. چون اینکه بیخیال یه درس شد یکم ریسکه، اومدیمو سوالا طوری شد که اگه میخوند میتونس بزنه.
مانشت ۲۰ : اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
از ۱۲ شهریور شروع کردم به خوندن. به جر مدیریت هیچ کتابیمو با مرجع شروع نکردم. میدونید که آزمون های آزمایشی هز دو هفته یه بارند. برای همین سعی کردم تا ۲۰ مهر که دو هفته به اولین آزمون میشه همه درسارو با تستاشون تموم کنم. به نظر سخت میاد ولی اگه این کارو نمیکردم برنامم خراب میشد واسه همین همه تلاشمو کردم. شاید اینکه یه بار این درسارو سال پیش هم خونده بودم باعث شده بود سرعتم بالا بره. بنابراین کسایی که برای اولین بار میخوان بخونن انتظار نداشته باشن مث من اینقد زود تموم کنن.از ۲۰ مهر هم شروع کردم طبق برنامه های آزمون ها پیش رفتم.
من حساب کردم دیدم اگه با آزمونا پیش برم هر درسی رو میتونم ۵ بار دوره کنم. برای همین تست های کتابامو به ۵ قسمت تقسیم کردم مثلا دور اول تست هایی که مضرب ۵ هستند رو میزدم. بعد هرکدومو که غلط میزدم کنارش یه علامت خاصی میزدم که بفهمم اینو تو دور اول غلط زدم. دور دوم علاوه بر اینکه تست های ۵k+1 رو میزدم، تست هایی از دور قبل رو هم که کنارش علامت داشت رو میزدم که ببینم یاد گرفتم یا نه. اگه یاد نگرفته بودم، یادمیگرفتم و یه علامت دیگه هم میزدم! تا آخر به همین ترتیب. این کار تو جمع بندی بهمون کمک میکنه. چون توی اون مدت وقت نداریم همه تستارو مرور کنیم، بهترین کار اینه که اول تستایی که مثلا ۵ تا علامت دارنو بخونیم بعد اگه بازم وقت بود ۴ تا علامت دار هارو هم مرور کنیم و همین طور تا آخر بسته به اینکه چقد وقت داریم.
همون طور هم که توقسمت های قبل گفتم جمعه هایی که آزمون داشتیم برنامه‌ی دو هفته آتی رو میریختم. سعی میکردم تو هر روز بین دو تا ۳ نوع درس خونده باشم. مثلا فصل دو معماری با فصل ۳ سیستم عامل اینجوری. اینجوری خسته کننده هم نمیشد!
همیشه هم یه ساعت و ربع درس میخوندم و یه ربع استراحت میکردم. من اینکه هر روز چند ساعت درس میخونم واسم مهم نبود، این مهم بود که سرفصل هایی که برنامه ریزی کرده بودم خونده شن رو بخونم ختما.
روزای معمولی که آزمون نداشتیم شبا ۱۱ میخوابیدم و ۷ صبح هم بیدار میشدم و بعد از صبونه بلافاصله شروع میکردم به درس خوندن. ولی روزای آزمون، بعد آزمون اشکالامو رفع میکردم و برنامه‌ی دو هفته آتی رو میریختم فقط. اون اواخر میشد که یه درس کوچیک هم بخونم که کار هفته بعدم سبک تر بشه.
مانشت ۲۱ : آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
نه تنها تو خونه مطالعه میکردم. با دوست خوندن اگه دورادور باشه و صرفا در این حد باشه که اشکالاشونو از هم بپرسن و برنامه ریزیاشونو با هم درمیو بذارن که تشویق شن بیشتر و بهتر بخونن خوبه. ولی اینکه کنار هم درس بخونن خوب نیست.
اگه تو خونه شرایط مطالعه فراهم باشه خیلی بهتره، چون همه چی در دسترسه و زمانی هم صرف رفتن به کتابخونه و برگشتن تلف نمیشه.
مانشت ۲۲ : حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
سرعت مطالعم خوب بود. فقط یه مشکلی داشتم که تا خود روز کنکورم راهشو پیدا نکردم این بود که تا ۱۰ صبح همش خواب آلو بودم و بازدهی چندانی نداشتم. که اون سرعتمو کم میکرد. دوست کنکوری هم نداشتم که باهاش مقایسه کنم صرعتمو، بنابراین معیار مقایسم کس دیگه نبود. به قول شما حجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده بود!
مانشت ۲۳ : اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
من فقط واسه مدیریت پیش اومد که چند بار توی ۲۵ درصد ها نرسیدم بخونمش، که اونارو تو ۵۰ درصد ها جبران کردم. اشتباهم این بود که روزی رو برای جبران عقب ماندگی تعیین نکرده بود که به دوستان توصیه میکنم همچین روزی رو آخر هفته داشته باشن. اینکه آدم از برنامش عقب بیفته تو روحیشم تاثیر بد میذاره. پس داشتن همچین روزی واسه حفظ روحیه لازمه.
مانشت ۲۴ : اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
اوایل شک داشتم که مدیریت رو بخونم یا نه. چون من هدفم شبکه یا مدیریت بود. ولی به خاطر اینکه شریف خدا بگم چی کارش نکنه سال پیش همه گرایشاشو با رتبه مربوط به گرایش ۱و ۴ برداشته بود، تصمیم گرفتم مدیریت رو جدی بخونم. که اونم امسال اصن گرایش ۱و ۴ برنداشت! :|
مانشت ۲۵ : آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
من اون اواخر که یه ماه اینا به کنکور مونده بود، درست اون هفته ای که جامع اول رو قرار بود بدیم یهو نمیدونم چرا کند شدم. به درسا که نگا میکردم تکراری بودن واسم. دیگه انگیزه واس خوندن نداشتم. سر اون آزمون هم با اینکه همه آزمایشی هامو تک رقمی میشدم، استرس گرفتم که من حتما بد میدم میدونم! نمیدونم چی بود قضیش ولی خدا رو شکر زود خوب شدم! اونم با زیاد فک کردن به نقاط قوتم.
مانشت ۲۶ : از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
نه کلاس کنکور خیلی وقت میگیره. اگه تابستون کلاس کنکور اونم فقط واسه درسی که واقعا نیاز هست رفته بشه خوبه ولی از بعد تابستون فک میکنم بیشتر از فایده ضرر داشته باشه. من خودم به نظرم میومد تو معماری نیاز به کلاس دارم ولی چون وقتشو نداشتم نرفتم، بعد تو مباحثی که میدیدم متوجه نشدم اونارو از ویدئو آموزشی استفاده کردم. که خیلی مفید بود. وقتمم الکی گرفته نشد.
مانشت ۲۷ : آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
بله من پارسه شرکت کردم که از همون اول منظم طبق برنامه هاش پیش میرفتم. خــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی تاثیر خوبی داشت. اینکه هر دو هفته یه بار آدم مجبوره یه سری درسارو بخونه کمک میکنه آدم برنامه کوتاه مدت داشته باشه. برنامه بلند مدت تو کنکور خیلی زود آدمو از پا درمیاره. در ضمن اینم بگم که اگه از آزمونایی که میدیم فیدبک نگیریم انگار وقتمونو تلف کردیم. چون تو همون ۳،۴ ساعتی که ما داشتیم امتحان میدادیم یه سری داشتن واسه کنکور میخوندن و این خوندنشون مفید بوده. کنکور هم که یه امتحان رقابتیه پس اون ۳،۴ ساعتی که خرج امتحان کردیمو اقلا ازش یه چیز یاد بگیریم.
یکی از معیارای خوب برای اینکه بفهمیم چه مبحثی رو خوب یاد گرفتیم چه مبحثی رو نه همین آزمونان. بعد آزمون خیلی میشد که میدیدم یه سوال اصلا مشابهشو ندیدم تا حالا، میرفتم دنبالشو و اون مبحث رو یاد میگیرفتم. بنابراین از این جهت هم آزمونا میتونن مفید باشن. اینکه شرایط مشابه کنکو رو هم تجربه میکنیم خودش باعث میشه از استرس سر کنکور کم بشه.
مانشت ۲۸ : تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بود از کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
جمع بندی خیلی مهمه. سه حالت داره یا مطالبی که خوندیم یادمون رفته که تو این جمع بندی یادمون میاد یا تو جمع بندی متوجه میشیم یه موضوع رو فک میکردیم بلدیم ولی درواقع یاد نگرفتیم که خوب یاد میگیریم یا خوب یاد گرفیمو یادمون نرفته که تو این جمع بندی به یه اعتماد به نفس میرسیم که آره من این مباحثو فول فولم. من چون طبق آزمونا پیش میرفتم جمع بندیمم مطابق با همون برنامه بود.
مانشت ۲۹ : برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
سعی میکردم تمام نکات مثبتی که دارم رو اون روز به خودم یاداوری کنم. مثلا رتبه های کنکور آزمایشیم، آزمونایی که از کنکورای سالای قبل از خودم گرفتم و تخمین رتبه زدم، هرچی که به کنکور ربط داشته باشه و من توش مثبت باشم. پس کلا سعی کنید انقد نقاط قوت تو خودتون ایجاد کنید که بتونید روز کنکور با فکر کردن به اون نقاط قوتتون به خودتون روحیه بدین.
مانشت ۳۰ : آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
نه من کلا تو آزمون های آزمایشیمم درصد اینا نمیگرفتم. برای همین عیار درصدی دستم نبود و الانم نیست! دلیل اینکه درصد نمیگرفتم هم این بود که توجهمو از اینکه اشکالات و ضعفام چیه دور میکنه. واقعا اینکه بدونی مثلا ۳۰ درصد زدی الان به هیچ دردی نمیخوره به نظرم. حتی مقایسه درصدت با دفه پیش هم به دردی نمیخوره.
مانشت ۳۱ : سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
من یکم هول شدم. بعد اینم که میدیدم سوالا نسبت به سالای قبل آسونه منو نا امید کرد چون گفتم الان همه خوب زدن ولی من چون هول شدم بد زدم! در حدی که بعد کنکور گفتم ایشالا سال بعد!
مانشت ۳۲ : آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
آره من عادت کرده بودم لغت های زبان رو آخر سر بزنم. چون تو لغتاش ضعیف بودم و فکر میکردم اینکه ببینم این همه سوالو نزدم تاثیر بدی روم میذاره!
شاید اینکار واسه یه درس تاثیر بدی نداشته باشه. ولی اگه آدم بخواد هی از اینور دفترچه بره اونر دفترچه که با ترتیب دلخواهش جلو بره، وقت میبره.
مانشت ۳۳ : وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
نه هر سوالی بود سعی میکردم حل کنم ولی اگه میدیدم اصن هیج نظری ندارم واقعا چطوری حل میشه میذاشتم آخر سر با خیال راحت تر روش فک کنم. اینا تو آزمونای آزمایشی ناخوداگاه آدم دستش میاد.
مانشت ۳۴ : وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
نه به نظرم فرق نمیکرد واسم. چون حداقل یه دور خونده بودم. اونایی هم که نزده بودم دیگه واقعا نظری نداشتم! تا صبم ولم میکردن بازم نظری نداشتم درموردشون!
مانشت ۳۵ : آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
نه من قصدم این بود که بعد کنکور یه جا بنویسم چیارو زدم ولی بعد اینکه کلید اومد مقاسیه نکنم! چون ثمره ای جز استترس برام نداشت. عوضش نگه دارم وقتی کارنامه اومد اونموقع حساب کنم ببینم در حقم اجحاف نشده باشه یوقت احیانا! که چون دیر اقدام کردم یادم رفت چیارو زدم، دیگه بیخیال شدم.
مانشت ۳۶ : بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ، دانشگاه کارشناسی، برنامه ریز برای کنکور، کلاس کنکور، کنکور آزمایشی،شرایط سر کنکور، شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل
پایه تحصیلی ۳%
دانشگاه کارشناسی ۱%
برنامه ریزی ۴۵%
کلاس ۱%
کنکور ازمایشی ۲۰%
شرایط سر کنکور ۱۵%
شرایط مطالعه ۱۵%
سایر عوامل ۰%
مانشت ۳۷ : حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
نه دوس ندارم!
مانشت ۳۸ : چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
خیلی کمک کرد. مخصوصا اون نزدیکای کنکور آدمو خیلی آروم میکنه. ولی خدا از اولشم باهام بود.
مانشت ۳۹ : کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
پدر و مادرم که تشویقم کردن و سعی میکردن شرایط خوونه برای درس خوندن خوب باشه(البته فقط سعی کردن!
)، دوستانم که بهم روحیه میدادن و از خودگذشتگی میکردن تا اون چند ماه کنکور همه‌ی شرایط واسم خوب باشه. از همشون ممنونم.
آهان راستی این مانشت هم خودش خیلی تاثیر داشت. حتی الان که فک میکنم میبینم اگه این سایت نبود من رتبم خیلی بدتر ار اینا میشد. نخندید جدی میگن. خدا خیرتون بده.
مانشت ۴۰ : ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
نه اگه برمیگشتم هم همینطور میخوندم.
مانشت ۴۱ : چگونه و بر چه اساسی انتخاب رشته میکنید ؟ کدام دانشگاه را برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد ترجیح میدید؟ (اگر مایلید دلیل آن را هم بنویسید)
احتمال میدید در کدام دانشگاه قبول شوید؟
من به امنیت و شبکه علاقه دارم. اصولا باید شریف رو دوست داشته باشم ولی خوب چون شنیدم این دو تا گرایش توی امیرکبیر بهتر از شریف هستند از اون نظر هم امیرکبیر رو ترجیح میدم. فعلا در دست تحقیقه!
مانشت ۴۲ : توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
هدفتون رو از همون اول مشخص کنید که با اطمینان جلو برید. اینطوری تا آخر با انگیزه میمونید.
وقتی برای کنکور میخونید مطمئن شید که چیزی که خوندیدو یاد گرفتید. این میتونه یه نکته مثبتی باشه که روز قبل کنکور با اطمینان به خودتون یادآوری کنید و باهاش روحیه بگیریید. چون روحیه خوب خیلی خیلی تو کنکور اثر داره.
مانشت ۴۳ : بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم.؟ جواب شما به این سوال چی هست؟
نه دیگه واقعا جا واسه هیچ سوالی باقی نذاشتید! دستتون درد نکنه.
مانشت ۴۴ : و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت ، انتظاراتتون از مانشت ؟
این سایت خیلی تو نتیجه کنکورم اثر مثبت داشت. هم تو پیدا کردن منابع خوب بهم کمک کرد. هم من کسی رو دو رو برم نداشتم که بتونم هز سوالی داشتم ازش بپرسم، ولی اینجا راحت میشد جواب سوالامونو پیدا کنیم. توی این زمینه هم خیلی مفید بود.
توی بخش کارشناسی که تا حالا باهاش سر و کار داشتم فعالیت بچه ها خیلی خوب بود. با خودم گفتم کاش زودتر با این سایت آشنا میدشم شاید باعث میشد با پرسیدن سوالای درسیم دانشجوی بهتری باشم. امیدوارم تو بخش کارشناسی ارشد هم میزان فعالیت بچه ها زیاد باشه که بتونیم استفاده کنیم.
واقعا از مدیر سایتم که یه همچین محیطی رو به وجود آورده متشکرم. کلی دعاتون کردم توی دوره کنکور.
