فامیل دور :آقای مجری یه چیزی بگم اصن باورتون نشه، من بچه بودم...
آقا مجری :خُب؟
فامیل دور :باورتون شد؟!
آقای مجری :بله باورم شد!
فامیل دور :چی جوری شما باورتون شد آقای مجری؟! من خودم باورم نمیشه!!!!!
داشتم ١٦٠ تا تو شهر میروندم یکی اومد جلوم. چشتون روز بد نبینه. جفت پا زدم رو ترمز... فقط خدا رو شکر خواب بودم. پتومم پاره شد
پشه ها قبل از اینکه لامپ اختراع بشه دور چی جمع میشدن؟ خب برن همونجا>>>
یه چندوقتیه تلویزیون دیگه تبلیغ کرم حلزون نشون نمی ده.. نگران حلزون ها شدم.. اتفاقی براشون نیفتاده باشه؟!!
شباهت زندگی من و اینشتین در اینه که هر دو بچگیهامون خنگ بودیم ولی خب از وسطهای بیوگرافیمون به بعد یه کم متفاوت میشه....!
میگن پول چرک کف دسته؛ دست ما هم که کلا آنتی باکتریاله
ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﻣﯿﺮﻥ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﻭﯾﺰﺍﺷﻮﻥ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺸﻪ
ﻣﻨﻢ ۳ ﻣﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻠﻢ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺗﺎ ﯾﻪ
ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﻡ!!
)))
بابام رفته هویج خریده میگه عَقلت که ناقصه، مغزتم که کار نمیکنه بگیر این هویجو ...کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه!
"باز منو کاشتی رفتی” چیست ؟
اعتراض نهال به باغبان وظیفه نشناس !
یارو باباش مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس, وقتی آمبولانس میاد همه سوار آمبولانس میشن, وسط راه پرستار میپرسه مریض کیه؟ یارو میگه :دارن با نیسان میارنش!!!
به طرف میگن روزه میگیری؟؟ میگه دو روز اول نگرفتم، دیدم میتونم نگیرم، دیگه نگرفتم!!!!!
داییم داشت بچشو کتک میزد بهش گفتم دایی مگه این مفلوک چه کرده میگه هیچی فردا کارنامه هاشونو میدن گفتم خب بابا هنوز که چیزی معلوم نیست میگه میدونم ولی آخه من فردا ماموریتم!!!!
huh:
تلویزیون سریال پخش میکنه، حقوق پسره ۴۰۰ هزارتومنه
زنش برنامه ریزی میکنه در طول چند ماه،
هم ماشین لباسشویی میخرن هم جاروبرقی، هم فرش دستباف!
تازه مستأجرم هستن و به روح هم اعتقاد ندارن!
یه روز مامانم بم شک کردکه من سیگار میکشم زنگ زده داییم از ده پاشده اومده، نماز خوند و ناهارش خورد و اومد رو مبل نشست بعدش یه سیب برداشت و گفت این سیب رو میبینی؟؟؟ دیگه سیگار نکش....
منو میگی :تو عمرم اینجوری قانع نشده بودم