(۲۹ مهر ۱۳۹۱ ۰۳:۳۲ ب.ظ)reza_shadow نوشته شده توسط: سلام
تا حالا فکر کنم باسه شما هم پیش اومده که یک کتاب با حجم کم خوندنش کلی وقت می گیره یا (اصلا با کتاب حال نمی کنید....) ولی به نظر من کتاب سیستم عامل دکتر حقیقت از اون دسته کتاباس که خوندنش لذت بخشه.....
به قول دکتر حقیقت کتاب سیستم عامل باسه کنکور نمی شه از این خلاصه تر کرد مگر اینکه از بخش هایش زده بشه!!!
خیلی از استاد های کلاس کنکور هم کتاب ایشون رو قبول دارن.
با تشکر
راستی کتاب تکی سیستم عامل رو به من بدن می دن هر کی می خواد پیام بده......
من خیلی با حرف شما موافق نیستم حالا دلایلم رو میگم امیدوارم قانع کننده باشه:
اول اینکه مسئله کنکور دقیقا مسئله همون مسئله کوله پشتی تو الگوریتمهای حریصانه هست. ببینید ما یه ظرف محدودی از حافظه ، انرژی و زمان رو در اختیار داریم. که باید تلاش کنیم طوری از اون استفاده کنیم که بیشترین سود را برای ما داشته باشه. اگه فرض کنیم که خوندن کتاب حقیقت و مسلط شدن به همه مطالب اون نزدیک به ۱۰۰ ساعت (اقلا )از ما وقت بگیره و تو بهترین حالات وقتی این کتاب رو بخونی و کامل بهش مسلط باشی بتونی ۵ تا تست از ۶ تارو بزنی (در حالت عادی) بنابراین به ازای ۱۰۰ساعت وقت تونستی ۵ تا تست رو بزنی که به ازای هر ۲۰ساعت میشه ۱ تست.
اما خوندن یه کتاب سبک تر مثل پوران یا مقسمی و حل مثالهای بیشتر فرض کنیم ۵۰ ساعت از ما وقت میگیره و با خوندن این کتابها حداقل میتونیم ۳ تا ۴ تست رو بزنیم (در حالت عادی) که میشه به ازای هر ۱۵ ساعت یک تست.
البته این با این پیش شرطه که شرایط عادی باشه و اگه مثلا سوالات سیستم عامل اسون باشه خیلی ضرر میکنیم چون با مطالعه هر دو یه تعداد تست رو پاسخ میدیم و یا اگه مثل پارسال یه چیز جدید باشه خوندن هیچ کدوم از کتابها اثری نداره. بنابراین خوندن کتاب حقیقت زیاد نمیتونه مثمر ثمر باشه مگه اینکه....
یه شرط مهم داره خودن کتاب حقیقت اونم اینکه یاد بگیری ایگنور کنی. اون جاهایی که خیلی داره میره تو جزئیات رو بیخیال شی و فقط رو قسمتهای مهم تمرکز کنی (مثلا اون تیکه مدیریت فایل و لینوکس و این جرفها مهم نیست خیلی)به هر حال امیدوارم هر کی از رو هر چی میخونه قسمتهای مهمشو خوب و با کیفیت بخونه. چون مهم اینه
مسئله بعدی در مورد کتاب حقیقت گرفتن انرژی زیاد از ماست. ببینید انرژی ما اصلا حالت خطی نداره. در واقع مثل زمان نیست که بگیم ۴ ساعت وقت داریم ۳ ساعت رو به این اختصاص میدیم ۱ ساعت رو به چیزدیگه. انرژی کاملا بستگی به این داره که چحوری مصرف بشه. برای یه آدم که سیستم عامل برایش طاقت فرساست خوندن کتاب حقیقت باعث میشه که مقدار زیادی انرژی مصرف کنه که نتونه برای درسهای دیگه این انرژی روبگذاره. در واقع به دلیل اثر منفی که این خوندن طاقت فرسا بر روی او میگذاره نمیتونه کارهای دیگه رو بکنه. علتشم اینه که یه هورمونی در درون ما انسانها هست که بعد از اینکه هر کاری را با موفقیت تمام میکنیم اون هورمون تو بدن ما منتشر میشه که یه احساس رضایت و انرژی به ادم میده. خوندن کتاب حقیقت هیچ وقت این حس تموم شدن رو به ادم نمیده و برعکس یه استرس مضاعف به ادم میده که هنوز کلی صفحه مونده...ولی اگه یه کتاب کوچکتر بخونی تقسیم انرژیت بهتر صورت میگیره و این احساس مضاعف ناشی از اینکه اون درس روخوندی کلی کمکت میکنه.
و نکته اخر مربوط به ظرف حافظه است. ببینید خوندن و فهم یه کتاب حجیم خودش سخته حالا بخواهید خلاصه برداری کنید و مطالبش رو مرور کنی هم دیگه خودش یه مصیبت دیگست. دم کنکور اونجا که تعداد درسهات زیاد شده و میخوای مرور کنیشون میبینی اون چیزی که از کتاب حقیقت تو ذهنت مونده خیلی بیشتر نسبت به اون چیزی که بقیه با خوندن کتابهای دیگه تو ذهنشون مونده نیست چون اساسا تمرکزت رو کنکور سالهای قبل بوده و خیلی از قسمت های کتاب حقیقت تو کنکورهای سال قبل اصلا سوالی نداشته بنابراین احتمالا تو حافظت به خوبی به اونا دسترسی نداری و نمیتونی خوب مرورشون کنی.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم خواهی از سخنم پند گیر و خواهی ملال