لامصّب گرفته، ولم نمیکنه!!!
دلمو میگم
!!! دلم گرفته
کنکور دادیم، ترم جدید... درس... پروژه... مقاله... کارآموزی... مسافرت... خونه تکونی... سال نو... دید و بازدید... مهمونی... فیلم... تلویزیون...
نشد که نشد...
شاید از آخرین ارسالم توی این تاپیک تاحالا، ۱۰۰ دفه اومده باشم مانشت... هر بار هم این تاپیکو باز کردم. اما نخواستم این اول سالی، حال بچه ها رو بگیرم...
حالم و دلم گرفتست... زیاد... خیلی زیاد
از تظاهر دارم خسته میشم... میرم هفت سین میچینم. عکس میگیرم، اینجا میذارم... اما بعدش... بعدش با خودم فکر میکنم تا کی تظاهر به شاد بودن؟؟؟
--------------------------------------------------------------------
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است, و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو , که روی شاخه نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی, که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم، که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد
چرا گرفته دلت, مثل آنکه تنهایی
چقدر هم تنها!
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار یعنی- عاشق-
و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک , دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی!
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره محوری به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
و عشق صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
اتاق خلوت پاکی است
برای فکر, چه ابعاد ساده ای دارد
دلم عجیب گرفته است
خیال خواب ندارم...