انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[blackhalo1989]

من دو تا دندون عقل کشیدم. یکی فک پایین و یکی فک بالا. هر دو توی یه روز خون ریزی و خون آبه اش بند اومد. مخصوصا دندونی که مال فک بالا بود راحت بودم، کشیدنش چند ثانیه شد. برای دندون فک پایین هم رفتم پیش جراح دندان پزشک که اول دندون رو خورد کرد و بعد تکه هاشو خارج کرد و آخر هم بخیه زد.
تجربه من از کشیدن دندون عقل خوب بوده (به نسبت).

[mostafaheydar1370]

داشتن استاد خوب واقعا نعمتی هست و اونایی که ازش محروم بودن واقعا قدرش رو می دونن

[sss]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۴۳ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  تجربه من از کشیدن دندون عقل خوب بوده (به نسبت).

خوشا به سعادتون
البته من از توضیحات کامل جلسه مشاوره و خود فرایند جراحی و توضیحات کامل مراقبت ها که بهم گفتن خیلی راضی ام.

اما قسمت دردناکش این بود که هنوز ۲۴ ساعت از جراحی نگذشته مجبور شدم از ۱۵ تا مهمون حاج خانم پذیرایی کنم. حالا شما حساب کن کلی تعارف موقع ورود، کلی تعارف برا چایی و شیرینی و میوه، کلی تعارف هم موقع خداحافظی و بدرقه تو وضعی که دهن تو نمی تونی باز کنی، بعضیا هم با کلاس باید صد بار اصرار کنی، بعضیا گوش سنگین باید صد بار تکرار کنی. حالا میبینن حال منو ولی انگار یکی از این دیالوگای تعارفی کامل ادا نشه، چی میشه.

از اون طرف برا مادربزرگم از آبان وقت دکتر گرفتیم برا ساعت ۴/۵، مهمونا تا ۴/۴۵ هم تشریف داشتن، حالا ما با آژانس هم بریم ۴۵ دقیقه طول میکشه حداقل. داشتم حرص اون رو هم میخوردم. میگم شما که میدونستی میگفتی یه روز دیگه بیان، میگن سالی دو سه بار که بیشتر نیست ( اما در مواقع حساس)
با ورم صورت دو برابر و رسیدن دردی که تقریبا نداشتم به آستانه گریه برگشتم خونه.

خلاصه به مادربزرگ های خود مهارت نه گفتن بیاموزید. هر چند من خودم هم بلد نیستم. کلاس دانشگاه خودم رو نمیرم ولی نمی تونم بگم نمیام.

[blackhalo1989]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۲۲ ق.ظ)sss نوشته شده توسط:  خوشا به سعادتون
البته من از توضیحات کامل جلسه مشاوره و خود فرایند جراحی و توضیحات کامل مراقبت ها که بهم گفتن خیلی راضی ام.

اما قسمت دردناکش این بود که هنوز ۲۴ ساعت از جراحی نگذشته مجبور شدم از ۱۵ تا مهمون حاج خانم پذیرایی کنم. حالا شما حساب کن کلی تعارف موقع ورود، کلی تعارف برا چایی و شیرینی و میوه، کلی تعارف هم موقع خداحافظی و بدرقه تو وضعی که دهن تو نمی تونی باز کنی، بعضیا هم با کلاس باید صد بار اصرار کنی، بعضیا گوش سنگین باید صد بار تکرار کنی. حالا میبینن حال منو ولی انگار یکی از این دیالوگای تعارفی کامل ادا نشه، چی میشه.

از اون طرف برا مادربزرگم از آبان وقت دکتر گرفتیم برا ساعت ۴/۵، مهمونا تا ۴/۴۵ هم تشریف داشتن، حالا ما با آژانس هم بریم ۴۵ دقیقه طول میکشه حداقل. داشتم حرص اون رو هم میخوردم. میگم شما که میدونستی میگفتی یه روز دیگه بیان، میگن سالی دو سه بار که بیشتر نیست ( اما در مواقع حساس)
با ورم صورت دو برابر و رسیدن دردی که تقریبا نداشتم به آستانه گریه برگشتم خونه.

خلاصه به مادربزرگ های خود مهارت نه گفتن بیاموزید. هر چند من خودم هم بلد نیستم. کلاس دانشگاه خودم رو نمیرم ولی نمی تونم بگم نمیام.

با رعایت احترام اما صراحت میتونستید قضیه رو بهتر پیش ببرید. یه بار و برای همیشه به فلسفه و حد و حود تعارف فکر کنید و همچنین حد و حدودش رو در اسلام هم بررسی کنید. مثلا اگه تعارف از ته دل نباشه مصداق دروغ محسوب میشه.

[kilookiloo]

(۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  این داستان آدمی هست که طی یک برنامه ۱۰۰ روزه ، ۱۰۰ درخواست با احتمال رد شدن بالا را امتحان میکند و بعد صد روز کلا نسبت به جواب رد شنیدن بی تفاوت شده است : ) بعضی هاش خنده داره مثلا درخواست از آدمای غریبه که نظرشونو در مورد قیافه اش بگن : )) یا درخواست از پیتزا دومینو که به مدت یک روز پیکشون باشه : )


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
کلیپ ۱ دقیقه رو ببینید , مربوط به jack ma میشه . اگه خواستید میتونید نسخه ی کاملش رو توی نت پیدا کنید خیلی خوبه !
ولی من هنوز نتونستم با نگاه کردن این جور کلیپ ها توی خودم تغییری ایجاد کنم , نمیدونمم چرا

[sss]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۱۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  با رعایت احترام اما صراحت میتونستید قضیه رو بهتر پیش ببرید. یه بار و برای همیشه به فلسفه و حد و حود تعارف فکر کنید و همچنین حد و حدودش رو در اسلام هم بررسی کنید. مثلا اگه تعارف از ته دل نباشه مصداق دروغ محسوب میشه.

قبلا هم یه بار گفته بودم، به سهم خودم سعی می کنم کار اشتباه رو چون رسمه یا عرفه ادامه ندم، ولی بعضی وقتیا شرایط اون جور که میخوای نمیشه و چیزهای دیگه دست به دست هم میدن که اوضاع ناجور بشه. و البته بعضی وقتا هم آدم خودش انرژی و حوصله خلاف جهت رفتن رو نداره دیگه.معمولا هم خیلی از تعارفات رو هم تا جایی که بی ادبی نباشه، کنار میذارم.
----------------------------------------
سال کنکور کارشناسی، یکی از دوستان کلی برنامه ریزی کرده بود، که عید رو کامل میمونم خونه و درس میخونم. اولین مهمونی شام رو خونه عمه بزرگش نرفته بود، چنان گلایه هایی از عمش شنیده بود که دیگه کلا مطالعه ایام عید رو به خاطر از هم نپاشیدن خونواده بوسید گذاشت کنار.

احتمالا میگین بهونه گیری میکنم، ولی در این جور موارد از دخترها بیش تر توقع دارن و عذر پسرا رو می پذیرن. و در ضمن روابط دیپلماتیک خانما پیچیده تر از این حرفاس

[stateless]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۱۲ ب.ظ)sss نوشته شده توسط:  ولی در این جور موارد از دخترها بیش تر توقع دارن و عذر پسرا رو می پذیرن. و در ضمن روابط دیپلماتیک خانما پیچیده تر از این حرفاس

هععععیییی از این توقع ها...

ببخشید من همش صحبت دوستان رو نقل قول میکنم، واقعا بعضی حرفها بدجوری حرفِ دلِ منه.

---

انقدر از این دیجی کالا بد شنیدم که حتی الان که کتونیهاشو ۵۰% تخفیف زده سمتش نمیرم!

[reticent]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۱۲ ب.ظ)sss نوشته شده توسط:  سال کنکور کارشناسی، یکی از دوستان کلی برنامه ریزی کرده بود، که عید رو کامل میمونم خونه و درس میخونم. اولین مهمونی شام رو خونه عمه بزرگش نرفته بود، چنان گلایه هایی از عمش شنیده بود که دیگه کلا مطالعه ایام عید رو به خاطر از هم نپاشیدن خونواده بوسید گذاشت کنار.

احتمالا میگین بهونه گیری میکنم، ولی در این جور موارد از دخترها بیش تر توقع دارن و عذر پسرا رو می پذیرن. و در ضمن روابط دیپلماتیک خانما پیچیده تر از این حرفاس

من دقیقا شرایطی که گفتید رو درک می کنم.
بنده چندبار به خاطر درس نتونستم تو مهمونی ها و عیددیدنی های فامیل شرکت کنم، ازم دلخور شده بودن.
مخصوصا عمه بزرگم. انقدر ازم ناراحت شده بودن که دیگه خودم هم روم نمی شد توضیح بدم.
خلاصه دیگه بعدش بعضی جاها رو موفق شدم بپیچونم و نرم، اما اسم عمه نازی که میاد وسط فوری حاضر میشم راه میفتم.
البته عمۀ من از خود من زرنگتر هستن. دیگه نمی ذارن کار به تصمیم گیری خود من بکشه. از همون اول به مامان بابام سفارش می کنن: از طرف من به حمیده بگید حتما باید بیاد.
از همون اول راه های فرار رو به روم می بندن.
_________________________________
بعد الآن دو سه ساله شرایط حضور من تو جمع های فامیلی یک روال خاصی پیدا کرده که دیگه همه (حتی عروس عمه ام) حدس می زنن که مثلا امشب حمیده هست یا نه!
دوستتون هم اگر یه کم مقاومت کنه (البته به جز مهمونی عمه بزرگشون ) دیگه فامیل کم کم انتظاراتشون رو با برنامه اش تطبیق میدن.
_________________________________
یک لحظه حس فوق العاده خوبی پیدا کردم از این بابت که انقدر حضورم برای عمه ام مهمه... بود و نبودم براش فرق داره...
اصلا درصد امید به زندگیم رفت بالا.
خدا حفظش کنه واسم.

[Pure Liveliness]

یه عده ای هم هستن کلا از دین ۴ تا حدیثش رو که به دردشون بخوره حفظ میکنن و تکرار میکنن و البته تفسیر به رای میکنن تا کاملا با شرایطشون جور باشه و کلا بقیه ی دینشون رو بوسیدن گذاشتن کنار. ادعاشون هم میشه که بسیار باایمان هستن و کارهاشون رو برای رضای خدا انجام میدن. بعد میان شما رو هم به همون کارا تشویق میکنن. چی بگه آدم به کسی که منطق نداره؟

[Milestone]

منم فکر کنم چهارتا دندون عقل دارم ولی تاحالا دلیلی ندیدم برم بکشمشون، چون کاری باهام نداشته و شبیه بقیه دندوناست.
خطرناک نشه یه وقت!

(۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  مکانیزم باحال:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

کاربر بلک یادم رفت اون روز این سوال رو بپرسم، آیا می‌شه ارتباطی بین این مکانسیم‌ها و فرآیند طراحی نرم‌افزار پیدا کرد؟
یا کلا بحث مکانیکال هست؟

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۱ ق.ظ)ezra نوشته شده توسط:  ژاوی الان ۴ تا گوسفند نذر کرده که زنده برگرده خونش !

همین که سالم از اونجا خارج شد یا کسی لُپِش رو نکشید یا بهش پس‌گردنی نزد، جای بسی خوشحالی داره!
به نظر میاد تو این زمینه پیشرفت‌هایی داشتیم!

[sss]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۰۵ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  منم فکر کنم چهارتا دندون عقل دارم ولی تاحالا دلیلی ندیدم برم بکشمشون، چون کاری باهام نداشته و شبیه بقیه دندوناست.
خطرناک نشه یه وقت!

یه سر بزنید دندون پزشکی و بگید براتون OPG بنویسه
دندون من کج شده بود و داشت دندون آسیای کنارش رو خراب میکرد

---

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۰۳ ب.ظ)stateless نوشته شده توسط:  انقدر از این دیجی کالا بد شنیدم که حتی الان که کتونیهاشو ۵۰% تخفیف زده سمتش نمیرم!

برا هر کالایی با فروشگاه های دیگه مقایسه کنید بعد تصمیم بگیرید،من دیجی کالا رو برای خرید کتاب دوست دارم.

الان تو برنامه های تلویزیون ترازوی آشپزخونه چینی ۲۰ تومنی رو، با منت تخفیف ۸۰ تومن میفروشن به اسم حمایت از کالای ساخت ایران .کلا حرف هیچ فروشنده ای رو بدون تحقیق قبول نکنید.

[Riemann]

میخوام بازی دیابلو ۳ رو دانلود کنم ولی هنوز شک دارم ! ۱۰۰ هزار تومن پول cd key هست، ۱۶ گیگ هم کلاینتش رو باید دانلود کرد، تازه شک دارم با اینترنت ایرانسل بشه خوب بازی کرد ! یکی منو کمک کنه

[blackhalo1989]

(۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۰۵ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  

(16 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  مکانیزم باحال:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

کاربر بلک یادم رفت اون روز این سوال رو بپرسم، آیا می‌شه ارتباطی بین این مکانسیم‌ها و فرآیند طراحی نرم‌افزار پیدا کرد؟
یا کلا بحث مکانیکال هست؟

[Milestone]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  

یعنی مطمئن بودم چیزی جز این واکنش در انتظارم نیست!

----------------------------------------------------------------------------------------------------

الان تو سایت انتشارات "مهر و ماه" و "خیلی سبز" بودم؛
انقدر این کتابای بچه‌های دبیرستانی خوشگل و متنوع شده که واقعا واقعا واقعا دام خواست یه بار دیگه کنکور کارشناسی بدم! کتاب‌های ما تو دبیرستان، خیلی زشت، خشک و بی‌روح بود! یاد زبان انگلیسی که می‌افتم حالم واقعا بد می‌شه واقعا! (هم ظاهر و هم محتوا)، این همه انتشارات وجود نداشت، این همه تکنیک‌های برنامه‌ریزی و آمادگی ذهنی، این‌همه مجموعه آموزشی چندرسانه‌ای و برنامه‌های تلویزیونی، این همه کتاب، از درس‌نامه‌های فوق تشریحی تا لقمه و فلش کارت و نکته‌نامه و تصویرنامه و جمع‌بندی و روز کنکور و شب کنکور و نصفه شب کنکور... البته بحث گیج‌کننده بودن و تجارتی که به وجود اومده هم هست.

الان داشتم کتاب‌های تجربی رو که ورق می‌زدم شدیدا تو دلم احساس کردم و خواستم برگردم تابستون سال انتخاب رشته و درست تو همون روزی که مشاور دو ساعت تو اتاقش گلوم رو گرفته بود () و می‌گفت حرف من رو گوش کن و بیا اولویت اول خودت (تجربی) رو برو و منم بهش می‌گفتم نه نه من باید مهندس بشم! البته پشیمون نیستم ولی می‌تونم اعتراف کنم هنوز هم یه تار موی "زیست‌شناسی" و خصوصا "زمین‌شناسی" رو به امثال "حل روابط بازگشتی" و "سمافور" نمی‌دم! دلم تنگ شده واسه کانی‌ها، واسه سنگ‌های رسوبی، واسه انفجارهای آزمایشگاه شیمی...

آقا کسی پایه نیست بشینیم با هم واسه رتبه یک و دو کنکور تجربی ۹۷ بخونیم؟!

[reticent]

.........