(۱۴ دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۵ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: (14 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۵۳ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: ...
___________
اولین کامنت صفحه بود... انرژی منفیش یک صفحه میخواست بمونه...
راحت باشید اینجا نگید کجا بگید. با انرژی مثبت بهش حمله میکنیم همگی
مرسی.
واقعاً مرسی بابت اینهمه خوبی شما و دوستان. شماها بینظیرید.
_____________
در مورد پدر و مادرم بود...
اونا چون خودشون منِ ۲۴ ساله رو دارن امروز که حال بد و اشکای منو دیدن و متوجه فوت همکلاسی ۲۴ سالهام به خاطر ایست قلبی شدن، خیلی برای پدر و مادرش ناراحت شدن...
پدرم با یک غم عمیق گفت: خدا فقط به پدر و مادرش صبر بده... عمرشون رو گذاشتن بچهشون رو بزرگ کردن و به اینجا رسوندن اما الآن یکمرتبه برای همیشه از دست دادنش...
_____________
پدر و مادرم همیشه خوبن، اما امروز من تو رفتارهاشون با خودم حس کردم ترس از دست دادنم رو... دلم براشون میسوزه... من که جای اونا نیستم، اما فکر میکنم خیلی سخت باشه ترس از دست دادن فرزندی که عمرشون رو به پاش گذاشتن و هیچکس رو به اندازه اون دوست ندارن...
_____________
همهٔ پدر و مادرا همینطوری هستن...
خدا حفظشون کنه برامون... و البته شاید دعای بهتر این باشه که: خدا ما رو برای اونا حفظ کنه و اونا رو برای ما.