زمان کنونی: ۰۵ آذر ۱۴۰۳, ۰۳:۰۹ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۴۶۹۶
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۵:۲۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۲۹ ب.ظ، توسط Menrva.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ دى ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲ ب.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط:  چند روز پیش یکی رو که با تمام وجودم براش وقت گذاشتم به عینه دیم که از شکست خوردنم خوشحال شد!!
یعنی خدا شاهده با تمام وجودم لمس کردم که طرف از اینکه من زمین بخورم حس خوبی بهش دس میده!!(حتی حاضر نشد سکوت کنه یا یه دلداری الکی بده)
این شد که، طی یه برنامه ۲ الی ۷ روزه تصمیم بر این شده که برای همیشه نادیده ش بگیرم.یعنی نه کینه ورزی و نه دشمنی.فقط حس کنم که وجود نداره.
....................
خیلی خوبه که ادم حس کنه اون شخص اصلا از اول وجود نداشته و به خودش بقبولونه خیلی چیزارو...
چون اگر غیراین باشه حرفایی رو‌یادش میاد که حالش ازون شخص خیلی خیلی بد میشه چون اون ادم دورو‌بوده و صادق نبوده و فهمیده اون ادم چجوری بوده و‌هدفش و نیتش چی بوده..و هرگز دوست نداره هیچوقت و هیچجا ببینتش.
چون آدم خوبی نیست..
‌ و..فقط تظاهر میکنه.
اما تجربه قشنگی میشه که آدم به هرکسی اعتماد نکنه و هر ادم و هر حرفی رو باور نکنه ...

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP
ارسال: #۳۴۶۹۷
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۵:۴۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ دى ۱۳۹۵ ۱۰:۱۷ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  روزهای بارانی من به یاد تو در تمام کوچه های شهر قدم میزدم ولی این بار
تمام خاطراتت را زیر باران بردم
همه راشست حال من ماندم ویه ذهن خالی
چه قدر آسوده ام امروز
گویی که از اول نبودی و من تا به حال عاشقت نشده ام و
هیچ وقت با تو در آن خیابان زیر باران قدم نزده ام
گویی دیگر صدای خنده های تو در ذهنم نمیپیچد
که موهای خیس شده ی مرا مسخره میکردی
چه قدر آسوده ام از اینکه دیگر به یادت نیستم
حتی زیر باران حتی با چشمان پر اشک

چه خووووب بود این..... آورین آورین!

+ ببخشید پستا رو از آخر به اول میخونم!

+ مینروا این پست در راستای داغ نگه داشتن دعوتت برای ادامه دادن شعره... شاید شاعر دیگه ای هم پیدا شد! Tongue

وقتی درباره تو حرف می زنم
صورتم را
دوست دارم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , stateless , kilookiloo
ارسال: #۳۴۶۹۸
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۵:۵۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
"روزنامه «وقایع اتفاقیه» می‌نویسد: اینجا صف هست و هیاهو اما از نوبت خبری نیست. هرکس صدای بلندتری داشته باشد و طوری سر راه مسافران قرار بگیرد که آنها راهی جز سوارشدن نداشته باشند، برنده بازی است و می‌تواند مسافران بیشتری شکار کند. مهم نیست از کدام طرف خیابان میرداماد بخواهید به طرف دیگر بروید، به‌هرحال، تعداد زیادی خودروی شخصی هر دو سر این خیابان و البته در میانه آنجایی که هزاران مسافر از متروی میرداماد خارج می‌شوند، ایستاده‌اند که صاحبانشان بر سر تصاحب مسافر با هم می‌جنگند....
همه کسانی که مسیرشان با راننده‌های شخصی در محدوده میرداماد، ونک، سیدخندان و... گره خورده، اوایل از اینکه چرا همه آنها یک لهجه دارند و حال‌وهوای چهره‌شان هم یکی‌ است، تعجب کرده‌اند اما شاید اگر بدانند آنها از شهری می‌آیند که بیشترین آمار بیکاری را در کل کشور دارد. درواقع، کوهدشت بیشترین آمار بیکاری را در استان لرستان داشته و لرستان بیشترین آمار بیکاری را در ایران دارد؛"

اوف اوف دیروز از در مترو میرداماد داشتم خارج میشدم فک کردم جنگه!

شجاعت، همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید : فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۴۶۹۹
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۶:۱۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۳۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  البته اگه فکر کردید که حال واقعی من تو این تاپیک بیان میشه در اشتباه بزرگی هستید. [تصویر:  tongue.gif]
باشه بابا تو آبراهام لینکلن و درون‌گرا Tongue
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۳۴۷۰۰
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۶:۱۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۶:۱۰ ب.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  
(07 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۳۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  البته اگه فکر کردید که حال واقعی من تو این تاپیک بیان میشه در اشتباه بزرگی هستید. [تصویر:  tongue.gif]
باشه بابا تو آبراهام لینکلن و درون‌گرا Tongue
تو هم archive.org Tongue


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۴۷۰۱
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۶:۱۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  تو هم archive.org [تصویر:  tongue.gif]
باید می‌گفتی "مگنسن".
همون یارو توو قسمت سوم فصل سوم شرلوک هولمز که چنتا روزنامه اینا داره و از جیک و پوک همه خبر داره باجگیری می‌کنه Cool
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۳۴۷۰۲
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۶:۲۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۴۷ ب.ظ)SepidehP نوشته شده توسط:  + مینروا این پست در راستای داغ نگه داشتن دعوتت برای ادامه دادن شعره... شاید شاعر دیگه ای هم پیدا شد! Tongue
: ))) Big GrinRolleyes قربووون محبت شماBlushShy

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP
ارسال: #۳۴۷۰۳
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۷:۰۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه خبر مهم راجب یکی از اساتید کنکور...
که خودشو دکتر معرفی میکنه
دکترررررر یوسفی این بنده خدا لیسانسشم بزور گرفته مدرک فوق لیانسم نداره و به دروغ میگه هیت علمی
تاحالا دقت کردین چرا نمیگه هیت علمی کدوم دانشگااه؟
فقط میگه هیت علمی
اینم لینک اثباتش.. خودشو تو سایت پارسه طبق لینک زیر هیت علمی دانشگاه علم و فرهنگ معرفی کرده

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


اینم لیست اعضای هیت علمی دانشگاه علم و فرهنگ (که از خود سایت علم و فرهنگه)

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


در ضمن کتاباشم از کتاب های کنکوری خوب کپی کرده مثلا مدار منطقی شو از کتاب دکتر اجلالی کپی کرده و با سرهم کردن کتب کنکوری خوب تونسته واسه خودش دکون باز کنه...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۴۷۰۴
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۷:۰۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  چه قشنگ گفتی ادامشششش ؛چراا استعدادش داریییییی دختررر

من چون بارون دوست ندارم ازبارون خوشم نمیاد نمیتونم ادامشُ بگمBig Grin.. اما هردوووو ماشااا بهتووون ،طبع شعر دارینننن خیلی قشنگ گفتین منکه کیف کردم..

ممنون از تشویق شما. HeartHeart


(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۲۰ ب.ظ)SepidehP نوشته شده توسط:  
(07 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۱۳ ب.ظ)stateless نوشته شده توسط:  روزهای بارانی من به یاد تو تمام کوچه های شهر قدم میزدم ولی اینار
تمام خاطراتت را زیر باران بردم
همه راشست حال من ماندم ویه ذهن خالی
چه قدر آسوده ام امروز
...و فردا که خورشید می تابد
یادم می افتد که گفته بودی:
"این شهر سالهاست رنگین کمان را ندیده..."
...
کجایی که ببینی...؟!
خیلی خوب بود که!... اعتماد به سقف داشته باش دختر...Smile

و ممنون از شما. HeartHeart

اگه اعتماد به سقف داشتم که الآن پروین اعتصامی شده بودم! Big Grin
کلاً اعتماد به نفس تعطیل!Sad همه هم میگن بهم! Confused

بی ما تو به سر بری همه عمر...
من بی تو گمان مبر که یکدَم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , SepidehP
ارسال: #۳۴۷۰۵
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۷:۵۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کتاب که می خونم لابلای تموم جمله ها و سطرهاش دنبال چیزایی می گردم که رنگ و بوی زندگی داشته باشند و حالمو خوب کنن.
توی یه کتاب عاشق همه ی شال های ساده ی بنفش می شم و فرداش یه شال بنفش خوشرنگ ساده برای خودم می خرم.
توی یه کتاب شخصیت اصلی تموم خرت و پرتای کیف و کمدشو می ریزه بیرون و دوباره با دقت بعد از گرفتن خاکشون و به یاد آوری خاطراتی که پشت هر کدومشون هست مرتب برمی گردونه سرجاشون،منم می رم سراغ کمد و کیف و کشو ها و جالباسی های نامرتب و به هم ریخته.

سرِ کتاب"جیب های بارانی ات را بگرد"هوس الویه کردم و وقتی ماکان تو بازداشتگاه داشت ساندویچ الویه اش رو گاز می زد دلم ضعف رفت و مزه ی الویه دوید زیر زبونم.از "کارت پستال"یاد گرفتم هر چیزی بوی خودشو داره حتی اگه اون چیز بویی نداشته باشه و نسبت دادن بو بهش نامتعارف باشه یا چیزایی تو این مایه ها مثلا بعد از اون مزه ی بارون شیرین شد وبوی فکر آدما مثل خرمالوی نرسیده گس شد برام.
حتی از همون کتاب هم بود که عاشق "تکه دوزی" شدم. تک تک خیابونای پاریس رو با "ثریا در اغما"یاد گرفتم.
کافه پیانو رو که می خوندم دلم همش قهوه ی فرانسه می خواست و کافه گردی و شدیدا" عاشق اسم "گل گیسو"شده بودم.تو "تریو تهران"عاشق ژاکت های بافت رنگی رنگی و مسافرت با قطار شدم.اونقدر که ژاکتت رو بندازی جلوی پنجره اش و تو تموم طول سفر یا کتاب بخونی یا وبگردی کنی .

وقتی "آلبوم خانوادگی" رو خوندم به عکس ها دقیق تر شدم و با آلبوم ها دوست تر.توی هر عکس دنبال مکان و زمان و اتفاق بودم و با جزییات بیشتری عکس ها رو نگاه می کردم.
با خوندن یه کتاب لاک می زدم با دیگری هوس ماشین سواری می کردم با یکی دلم می خواست جوراب های پشمی بلند که روی ساقشون چین می خوره بخرم و با یکی دیگه قواعد یه بازی سخت رو یاد می گرفتم...
حتی فیلم ها هم همین طور بودند برای من.حوض نقاشی رو که دیدم تصمیم گرفتم کلکسیونر دکمه بشم و علاقه ام به فلفل دلمه های رنگی از "سعادت آباد "شروع شد.حتی از همون فیلم بود که یکی از سبدهای مخصوص نون رو اختصاص دادم به داروهای مصرفی خونه.بعد از دیدن "یه حبه قند"هم نگاهم دنبال لباس های گل گلی و سر آستین های دگمه دار بود حتی.و...

وقتی میزان تاثیر پذیری اینقدر زیاده پس خوب بخونیم و خوب ببینیم لطفا".

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness , stateless , SepidehP
ارسال: #۳۴۷۰۶
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۸:۱۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۰۰ ب.ظ)Szare295@gmail.com نوشته شده توسط:  یه خبر مهم راجب یکی از اساتید کنکور...
که خودشو دکتر معرفی میکنه
دکترررررر یوسفی این بنده خدا لیسانسشم بزور گرفته مدرک فوق لیانسم نداره و به دروغ میگه هیت علمی
تاحالا دقت کردین چرا نمیگه هیت علمی کدوم دانشگااه؟
فقط میگه هیت علمی
اینم لینک اثباتش.. خودشو تو سایت پارسه طبق لینک زیر هیت علمی دانشگاه علم و فرهنگ معرفی کرده

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


اینم لیست اعضای هیت علمی دانشگاه علم و فرهنگ (که از خود سایت علم و فرهنگه)

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


در ضمن کتاباشم از کتاب های کنکوری خوب کپی کرده مثلا مدار منطقی شو از کتاب دکتر اجلالی کپی کرده و با سرهم کردن کتب کنکوری خوب تونسته واسه خودش دکون باز کنه...
نمیدونم هدفتون چی هست از این کار اما ایشون واقعا توی علم و فرهنگ درس میدن و من اینو از شاگرداشون شنیدم. خودم باهاشون توی پوران درس داشتم نگفتن عضو هیئت علمی هستن. گفتن درس میدن.
بعدشم کتاب مدار منطقی دکتر اجلالی که پارسال چاپ شده چه دخلی به پوران داره؟ اصلا هیچ جوره این دو تا شبیه نیستن.

وَه که جدا نمی شود، نقش تــو از خیال من
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP , Iranian Wizard , Behnam‌
ارسال: #۳۴۷۰۷
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۸:۱۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این پست این شکلکیه Angry Big Grin

بعضیا واسه چی سوالات تخصصی کامپیوتری رو تو این تاپیک می پرسن؟
به خاطر راحتی خودشون و رسیدن سریعتر به جواب که نباید ساختار کلی رو زیر سوال برد.
استفاده کنندگان فروم ها، مهمانان و جستجو کنندگان و بقیه هستن نه فقط خود سوال کننده.
البته فقط این تاپیک نیست، تو فرومای تخصصی دیگه هم خیلی دیدم که طرف سوالی که میشه تو تاپیک به صورت عادی پرسید رو تو پیغام خصوصی می پرسه یا تو تاپیک های این مدلی



دم اونی گرم که که زحمت میکشه تاپیک می زنه بعد لینکش رو قرار میده تو چنین تاپیک پر بیننده ای یا لینک تاپیک سوال رو پ.خ می کنه نه کسی که حوصله تاپیک زدن، جستجو نداره و می خواد یکی دیگه که وقتش کم ارزش تر از وقت گرانبهای خودشه زحمتشو بکشه.

این مطلب به خاطر پست کسی تو این تاپیک نبود یک دفعه ای یادم اومد

این فروم فضاش خیلی صمیمی تره، تو فرومای دیگه طرف سریع تذکر میگیره و دفعات بعدی بن میشه.

(۰۷ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۰۰ ب.ظ)Szare295@gmail.com نوشته شده توسط:  یه خبر مهم راجب یکی از اساتید کنکور...
که خودشو دکتر معرفی میکنه

این چه طرزشه دیگه. Exclamation

این کجاش اثباته.

این هادی یوسفی (هر کی که هست من که نمیشناسمش) از آنجایی که انسان هست احتمالا آبروش اینقدر مهم باشه که ذره ای تحقیق کنی بعد آبروش رو با خیال راحت بریزی.

حالا خداروشکر اینجا پست کردی! ولی مطالب برای همیشه تو اینترنت می مانند.

اولا تحقیق کن، شاید اونی که اطلاعات طرف رو تو سایت پارسه وارد کرده اشتباه کرده.
زنگ زدی به پارسه؟ به دانشگاه علم و فرهنگ زنگ زدی پرسیدی؟ نه که سایت های دانشگاه ها همشون آپدیته.

در ثانی به خود طرف email تلگرامی زدی که ببینی جوابی داره یا نه؟ حق پاسخ دادن به انتقاد رو نداره؟
شاید دروغ میگه شایدم نمیگه، ولی با این مدل تهمت زدنا معلوم نمیشه.
اصول اولیه اخلاقی هم والا رعایتش سخت نیست.

ایران که هرکی به هرکیه، ولی تو مملکتی که حقوق انسانی کمی ارزش داره، طرف اگه می خواست می تونست شکایت بکنه و به حقش برسه و ...(در صورت عدم اثبات)

هیچ مشکلی با افشای این جور چیزا که حق مصرف کننده هست (و نه مسائل خصوصی) نیست ولی ملت آبروشون رو از سر راه نیاوردن که.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shamim_70 , blackhalo1989 , SepidehP , khayyam , moslem73421 , shahraz , sss
ارسال: #۳۴۷۰۸
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۹:۰۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه حسی بهم میگه یه خبراییه : ))))
یه حدسایی میزنم که فعلا ترجیح میدم سکوت کنم
آقا اصن به من چه
: ))))))

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: moslem73421
ارسال: #۳۴۷۰۹
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۹:۱۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ دى ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲ ب.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط:  چند روز پیش یکی رو که با تمام وجودم براش وقت گذاشتم به عینه دیم که از شکست خوردنم خوشحال شد!!

یعنی خدا شاهده با تمام وجودم لمس کردم که طرف از اینکه من زمین بخورم حس خوبی بهش دس میده!!(حتی حاضر نشد سکوت کنه یا یه دلداری الکی بده)

این شد که، طی یه برنامه ۲ الی ۷ روزه تصمیم بر این شده که برای همیشه نادیده ش بگیرم.یعنی نه کینه ورزی و نه دشمنی.فقط حس کنم که وجود نداره.
-----
خدا رو شکر یکی از بچه های مانشت رو که رفتم باهاش حرف زدم، نمونه بارزی از تنهایی رو برام روشن کرد که شرایط دقیق و فعلی من هست.
و از ته دلم خوشحالم که میشه گاهی از بچه های مانشت الگو گرفت و دنباله رو رفتار اون ها بود.دنباله روی یعنی پذیرش کسی به عنوان بزرگتر در یه مسیری. نه مقلد بودن.
-----
این وقت هاست که میگن تنهایی بهتره . . .
-----
با بچه های خوب اینجا حرف بزنید ، واقعا تاثیر گذاره!!
Forgive but don't forget
ببخش اما فراموش نکن. ببخش نه از این جهت که اون شایسته بخشیده شدنه برای اون که خودت به آرامش برسی. فراموش نکن تا از یک سوراخ دوبار گزیده نشی.
----------------------------------------------------------------------
تا حالا تلاش کردین برای دشمنتون آرزوی رستگاری کنید و براش چیزهای خوب و سعادت بخواید؟ منظورم بدترین دشمن زندگیتون و کسی که بهتون خیلی بدی کرده. اگر تلاش کردین دوست دارم تجربتونو بدونم؟ سخت بود؟ آسون بود؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless , Skyrim , Menrva , Saman , blackhalo1989 , SepidehP , kilookiloo , sss
ارسال: #۳۴۷۱۰
۰۷ دى ۱۳۹۵, ۰۹:۱۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حوصله ام سر رفته Sad

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۳۸۵ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۶,۳۵۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۴۵ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۸,۲۹۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۴۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۳۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۵۳ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۷۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۶۳۳ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۶۳ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close