زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۲:۰۵ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۰۵۱
۲۹ تیر ۱۳۹۰, ۰۶:۰۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۲۸ تیر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۷ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  بچه‌ها اگه توی مبایل عزیزترینتون که یه آدم مذهبیه والبته نه متعصب و پای دعای کمیل میشینه و اشک میریزه و به ارزشهای خدایی فوق العاده پایبنده یه اس‌ام اس کاری دیدین که در عین حال واسه جنس مخالف فرستاده و اونو خیلی خودمونی خطاب کرده و شوخی هم باش کرده چیکار میکنین؟
میبخشینش؟ ترکش میکنین؟ یا وقتی قسم میخوره به خدا و قرآن و جان مامان و پدرش که چون به خاطر شرایط جامعه و قاطی شدن خانمها در مسایل کاری متوجه قبح اینکار نبوده و اس‌ام اس دیگه ای درکار نیست باور میکنین و اشتباشو فراموش میکنین؟؟؟ یا ازش پرینت اس‌ام اس میخواین؟ اصولا پرینت خواستن لازمه؟ یا فقط فضا متشنجتر میشه؟ و آیا مخابرات مثلا پرینت اس‌ام اس ۶ ماه قبل را میده؟؟؟
یا اینکه آروم آروم اونو میبخشین؟ و اعتماد میکنین؟؟؟
عکس العملتون چیه؟؟؟

اگه میخواید زندگیتون خوب و پایدار بمونه دنبال مخابرات نرید چون چه صحت داشته باشه و چه نه یه کینه اساسی بین شما شکل میگیره
اگه قابل اعتماده بهش اعتماد کنید
در ضمن اینکار علاوه بر اینکه بزرگواری شما رو نشون میده و موجب احساس عزت نفس در خود شما‌، با ارزش بودن اون برای شما رو هم به نمایش میذاره و در عین حال از درون احساس شرمندگی میکنه نسبت به این رفتار شما
ولی با این وجود با جدیت در مورد این مسئله باهاش صحبت کنید این که برای شما مهمه و شما روی اون حساسیت دارید و ازش بخواید که به هیچ طریقی تکرار نشه
سعی کنید که واقعا از ذهنتون هم پاک کنید تا هم گذشتتون واقعی باشه هم زندگیتون دچار سو زن نشه با اون رفتاری که شما از او نقل کردید فکر میکنم خودش متنبه شده باشه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad , - rasool -
ارسال: #۱۰۵۲
۲۹ تیر ۱۳۹۰, ۰۷:۲۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ تیر ۱۳۹۰ ۰۷:۴۰ ب.ظ، توسط اکتیو.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
بچه‌ها ممنون.الان دارم پای نوشته های شما اشک میریزم.حالم اصلا خوب نیست.از هفته‌ی دیگه هم هر روز کلاس هام شروع میشه ماه رمضون به کنار...اما با این ذهن آشفته و قلب شکستم چه کنم؟ چطور ببخشمش؟ چطوری با این زندگی متشنج درس بخونم نمیدونین هزینه‌ی این کلاسها چقدر برام سخت بود جور کردنش...طلاهامو فروختم و.... چه چیزهایی را تحمل کردم و چقدر مقاومت کردم تا بتونم واسه ارشد درس بخونم.همه مودبانه منو نهی میکردن و میخواستن بشینم سر زندگیمو بچه دار بشم و بشینم به بچه داری و بشور بساب و فقط چشم گفتن به همسرتا آخر عمرم.......نمیدونین با چندتا خونواده روبرو بودم... مخصوصا اقوام همسرم......... اما مامان مهربونم کمکم کرد... چی بگم براتون؟ واسه قدم به قدمش سختی کشیدم...یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین بچه ها.همسرم هم هرچقدر تلاش میکنه اون مدلی نباشه اما آخرش پسر این خونوادست.مرد بودن را اساسا این مدلی بودن میدونه...به فرمان دادن و چشم شنیدن اونم توی سال ۲۰۱۱/ معیارهای زن خوب را در مادرش که خودشونو کامل فدا کردن و حتی قدرت انتخاب یک دست لباس زنانه رو از دست دادن حتی در زمینه لباس پوشیدن و ریزترین مسایل باید شوهر حضور داشته باشه... هر چند خودشون دوست دارن اینطور باشه چون پدرشون هم مردسالار بوده و عادیست براشون... خونواده‌ی فوق العاده مدرن خودم در مقابل خونواده‌ی بسیار مذهبی‌تر و سنتی همسرم...میدونم تنها راه نجات زندگیم که باعث میشه همسرم به دیده‌ی احترام و تحسین منو ببینه و دیدگاه خونوادش هم به زانو در بیاد قبول شدن من توی دانشگاه معتبره...من زندگی با خدا را انتخاب کردم اما این حقم نبود...همه را کنار اومدم اما حالا دیگه انسان عادی نیستم از درون فرو ریختم...به خدا راست میگم/// صبحها دلم نمیخواد از خواب بلند شم. شب‌ها خوشحالم یه روز دیگه از جوونیم تموم شد و دارم به مرگ نزدیک میشم...بچه‌ها کسی که یه عمر خودشو و قلبشو حفظ کنه با تموم اتفا قات دور و برش تا قلبشو کامل به همسرش هدیه بده و همسرشو کامل واسه خودش بخواد براش خیلی سخته...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad
ارسال: #۱۰۵۳
۲۹ تیر ۱۳۹۰, ۰۷:۵۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۲۹ تیر ۱۳۹۰ ۰۷:۲۵ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  بچه‌ها ممنون....
خواهر گلم. خودتو درگیر این مسائل نکن و ذهنت رو متمرکز درس خوندن کن تا به چیزی که میخوای دست پیدا کنی. حالا که واسه وارد شدن به ارشد به گفته خودت هزینه زیادی رو متحمل شدی راحت از دستش نده. جو رو برای خودت و همسرت متشنج نکن چون اولین کسی که ضربه میخوره تو هستی. تو باید مثل یه کوه قوی باشی چون این طور که از نوشته هات پیداست بعید نیست که عمدا قصد اذیت کردن تو رو داشته باشن پس به کسی نقطه ضعف نشون نده و آرامش خودت رو حفظ کن. ان شاالله با نتیجه خوبی که میگیری دهن همه بدخواه هات رو میبندی. ما همه برات دعا میکنیم که خدا بهت توان بده که در راهی که انتخاب کردی ثابت قدم باشی.

برای آنکه ایمان دارد ، ناممکن وجود ندارد.
با داشتن اراده قوی ، مالک همه چیز هستید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: موج , alime , SarahArshad , Maryam-X
ارسال: #۱۰۵۴
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۱:۰۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۲۹ تیر ۱۳۹۰ ۰۷:۲۵ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  بچه‌ها ممنون.الان دارم پای نوشته های شما اشک میریزم.حالم اصلا خوب نیست.از هفته‌ی دیگه هم هر روز کلاس هام شروع میشه ماه رمضون به کنار...اما با این ذهن آشفته و قلب شکستم چه کنم؟ چطور ببخشمش؟ چطوری با این زندگی متشنج درس بخونم نمیدونین هزینه‌ی این کلاسها چقدر برام سخت بود جور کردنش...طلاهامو فروختم و.... چه چیزهایی را تحمل کردم و چقدر مقاومت کردم تا بتونم واسه ارشد درس بخونم.همه مودبانه منو نهی میکردن و میخواستن بشینم سر زندگیمو بچه دار بشم و بشینم به بچه داری و بشور بساب و فقط چشم گفتن به همسرتا آخر عمرم.......نمیدونین با چندتا خونواده روبرو بودم... مخصوصا اقوام همسرم......... اما مامان مهربونم کمکم کرد... چی بگم براتون؟ واسه قدم به قدمش سختی کشیدم...یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین بچه ها.همسرم هم هرچقدر تلاش میکنه اون مدلی نباشه اما آخرش پسر این خونوادست.مرد بودن را اساسا این مدلی بودن میدونه...به فرمان دادن و چشم شنیدن اونم توی سال ۲۰۱۱/ معیارهای زن خوب را در مادرش که خودشونو کامل فدا کردن و حتی قدرت انتخاب یک دست لباس زنانه رو از دست دادن حتی در زمینه لباس پوشیدن و ریزترین مسایل باید شوهر حضور داشته باشه... هر چند خودشون دوست دارن اینطور باشه چون پدرشون هم مردسالار بوده و عادیست براشون... خونواده‌ی فوق العاده مدرن خودم در مقابل خونواده‌ی بسیار مذهبی‌تر و سنتی همسرم...میدونم تنها راه نجات زندگیم که باعث میشه همسرم به دیده‌ی احترام و تحسین منو ببینه و دیدگاه خونوادش هم به زانو در بیاد قبول شدن من توی دانشگاه معتبره...من زندگی با خدا را انتخاب کردم اما این حقم نبود...همه را کنار اومدم اما حالا دیگه انسان عادی نیستم از درون فرو ریختم...به خدا راست میگم/// صبحها دلم نمیخواد از خواب بلند شم. شب‌ها خوشحالم یه روز دیگه از جوونیم تموم شد و دارم به مرگ نزدیک میشم...بچه‌ها کسی که یه عمر خودشو و قلبشو حفظ کنه با تموم اتفا قات دور و برش تا قلبشو کامل به همسرش هدیه بده و همسرشو کامل واسه خودش بخواد براش خیلی سخته...
خواهر عزیزم صبور باش وصبور باش وصبور باش .من هم خیلی با خانواده همسرم مشکل داشتم وخیلی خیلی گریه می کردم واز خدا آرامش می خواستم درکت می کنم که چرا داری می چنگی .به خدا پناه ببر وبرای خدا درس بخوان بعد می بینی در دل این با خدا بودن وبا نام خدا بودن احترامت بیشتر خواهد بود هم در چشم همسرت وهم در چشم خانواده او .فقط به خدا پناه ببر .امام رضا می فرمایند‌: بالاترین توکل توکلی است که از هیچ چیز به جز خدا نترسی . از بی احترامی‌ها واز اشتباهات هیچ کس نترس نه همسرت نه خانواده اش .احترامشان را بگذار اما نترس .شاید بگویی من نمی ترسم .اما همین که این طور بهم ریخته ای( من هم همین بهم ریحتگی‌ها (با خانواده همسرم )را داشتم هوووووووووووو بگویم شاید ۲الی ۳ سال تمام دوران عقد و نامزدی وووو)چه اعصاب خوردی‌ها اما بعد دیدم که چه من دارم خودم را در برابر یک مشت آدمی می بازم که اسمن فقط چادریند اما بهتر ازیک کافر دل می شکنند نماز می خوانند اما طعنه هایشان از زیقان (از لاییکها بدتر) بدتر است نه این مذهبی نیست که من انتظارش را دارم .اینها بندگان نادانی هستند که دین را فقط چادر سر کردن میدانند و ۵ بار خم وراست شدن( البته توهین به کسی نباشد )فهمیدم که دین به خدا این نیست .عزیزکم به دنبال مذهب واقعی رفتم .از خودش خواستم دیدم بزرگانش در وصیت نامه هایشان نوشته اند دل نشکنید دل نشکنید دل نشکنید که دل شکستن هنر نمی باشد(برگرفته از وصیت نامه آیت الله قاضی). فهمیدم که باید با محبت کردن بهشان شرمنده شان کنم واگر باز نفمیدند بسپارمشان به خدا که می دانم خدا خودش جای حق نشسته .وحال خیلی چیزها را فهمیده اند اگر به خاطر خدا درس بخوانی آن وقت می بینی به چه آرامشی رسیده ای .نماز که می خوانی یک بار امتحاان کن فقط و فقط به خدا فکر کن واصلا به این مشکلت فکر نکن آنچنان خالی میشوی وسبک که مسئله برایت تحملش آسان می گردد . خدا خدا خدا .فقط خدا .دوست عزیزم هر قبری فقط جای یک نفر است .نه بیشتر .هر کسی پاسخ گوی اعمال خود است شما باید این دو روز زندگی را با این آقا همسفر باشی حال چه خوب میشد که خیلی بیشتر به هم نزدیک باشید حال به هر دلیلی که نشده ناراحت نباش چون این روزگار می گذرد و هیچ کس به جز خدا حتی مادرهایمان هم در روز قیامت به داد مان نمی رسد (توی قرآن آمده که شفاعت هیچ کس به کسی نمی رسد البته به جز پیامبر که بحث مان سر افراد عادی است )به جز اعمال خودمان وصد البته ارحمن راحمین بزرگ .پس همین جا روی زمین خدا برای تنهایی هایت واینکه با خدا انس بگیری تمرین کن .توی قبر تنهایی وهیچ کس نیست به جز خدا .توی قیامت هم همین طور .مادر زائو طفلش را رها میکند ومی رود .پس بیا به جز خدا به هیچ کس وابستگی شدید نداشته باشیمکه نبودنش ویا بی احترامیش اذیتمان کند .به جز خدایی که که اگر صدبار توبه شکستی باز میشنوی ندایی را که می گوید حی الی خیر العمل تو اشتباه میکنی واو تورا می خواند به سوی بهترین کار .خدا بزرگ است .اشکهای نازت را پاک کن .وپناهت به خدا باشد فقط یک چیز بگویم وتمام .به هر کس که احترام نگذاشت احترام بگذار یا می فهمد وشرمندگی ویا نمی فهمد وتو روز قیامت تو هستی که از او طلبکاری نه او از تو هم ضلم کرده است او طلبکار باشد تازه این طور خدا هم خدا راضی ترست خدایی که خودش برترین گذشت کننده است .یا علی.


آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!!!ا


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alime , summer_66 , Helmaa , fatima1537 , fatemesoleimani
ارسال: #۱۰۵۵
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۱:۴۳ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۰۱:۰۵ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  خواهر عزیزم صبور باش وصبور باش وصبور باش .من هم خیلی با خانواده همسرم مشکل داشتم وخیلی خیلی گریه می کردم واز خدا آرامش می خواستم درکت می کنم که چرا داری می چنگی .به خدا پناه ببر وبرای خدا درس بخوان بعد می بینی در دل این با خدا بودن وبا نام خدا بودن احترامت بیشتر خواهد بود هم در چشم همسرت وهم در چشم خانواده او ...
چقدر زیبا حرف زدین با این حرفاتون به منم کمک کردین
جملات آخرتون منو یاد این جملات انداخت:
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست

یاران ره عشق منزل ندارد *** این بحر مواج ساحل ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad , summer_66 , Helmaa
ارسال: #۱۰۵۶
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۲:۴۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۰۲:۵۶ ق.ظ، توسط SarahArshad.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۰۱:۴۳ ق.ظ)alime نوشته شده توسط:  
(30 تیر ۱۳۹۰ ۰۱:۰۵ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  خواهر عزیزم صبور باش وصبور باش وصبور باش .من هم خیلی با خانواده همسرم مشکل داشتم وخیلی خیلی گریه می کردم واز خدا آرامش می خواستم درکت می کنم که چرا داری می چنگی .به خدا پناه ببر وبرای خدا درس بخوان بعد می بینی در دل این با خدا بودن وبا نام خدا بودن احترامت بیشتر خواهد بود هم در چشم همسرت وهم در چشم خانواده او ...
چقدر زیبا حرف زدین با این حرفاتون به منم کمک کردین
جملات آخرتون منو یاد این جملات انداخت:
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست
راستش من خودم یه نجات یافتم .یه کسی که روزهای زیادی درگیر بود ودوا رو در جاهایی پوچ می خواست بیابد .روان شناس ومشاوره وحرفهای صد من یه غاری مثل من از همه بهترم وووووو اما بالاخره خدا بهم فهموند ایراد کار کجاست .حالا به چیزی رسیدم که با یه دنیا الماس هم عوضش نمی کنم .برای همه سوالام جواب هست .دین فکر کردید یعنی چی؟ یعنی راه وروش زندگی . راستش مثل این تازه مسلمونهای خارجی شدم .اینقدر غرق میشم بعضی اوقات که اصلا نمی فهمم دورم چی میگذره .قبل ترها یه ریزه اعتقادی داشتم .اما بعضی اوقات این به ظاهر مذهبیون که هر روز مرغ و کباب می خوردند ویا الله یاالله میکردند وماشینهای آخرین مدل سوار می شدند دلم رو می زدند که بیشتر برم به سمت دین در عوض جوونها عامی رو می دیدم که از بیکاری وووو به چه گناههایی که نمی افتادند .نمی دانم چه شد خیلی اتفاقی کمی در مورد برخی بزرگان وعرفای معاصر مطالعاتی کردم ودیدم وای برمن‌! دل ودیده‌ام برفت ونه یک دل صد دل عاشق خدا شدم هر چند هنوز هم لاف می زنم .گریه کردم واشک میریختم اما میدیدم هر چه بیشتر اشک میریختم بیشتر می تونستم بپرم .به خدا قسم که اگه این حرفها رو دارم می نویسم به خاطر اینه که می دونم خیلی‌ها اینجا مثل خودم هستند .مثل خود قبلی‌ام .توی دلهلشون یه چیزهایی هست اما با دیدن بعضی کس‌ها وبعضی چیزهای معاصر دلشون سیاه میشد . القشه که فهمیدم هر کسی را فردا در قبر خودش می خوابند وهر کسی باید جوابگوی اعمال خودش باشه .حالا اینقدر راحتم.فقط بعضی اوقات غم گذشته یکم خونه دلم رو‌تر می کنه اما باز می گم خودت گفتی همه جای قران گفتی که چقدر مهربون وبخشنده ای تو پایان اکثر آیه هات باز دلم شاد میشه .راستش هر وقت مادرم ازم می خواست ایمانم رو بیشتر کنم .نمی فهمیدم چی میگه اما حالا می فهمم. خدا گفته بین ما وبندگان ۷۰ هزار حجاب هست .۷۰ هزار حجابی که شاید بیشترش از خودمون باشه از گناه کردنمون .وقتی شنیدم حضرت محمد (ص) در شب معراج به جایی رسید که فقط ۳ حجاب با خدا فاصله داشت یه حس حوب بهم دست داد ودلم شکست .پیش خودم دیدم من چقدر در طول روز گناه می کنم اما خدا گذاشت این رو من بفهمم که یه بنده‌ی مسلمانش تا چقدر می تونه بهش نزدیک بشه .افتخار کردم که یه مسلمانم .سعی کردم فقط تشنه خودش بشم دیدم تو قران نوشته برای نزدیکی به من به چیزی تمسک جویید دیدم که چه کسی شریفتر از امامانم ومادرشان وباز به خود بالیدم که شیعه‌ام .به خدا تا اون روز این احساسها را نداشتم و به موضوع این طوری نگاه نکرده بودم .حس می کنم تازه از مادر زاده شده‌ام .از همه دوستانی که علاقه مندند می خوام معراج پیامبر روبخونید مخصوصا رفتن به سدر المنتهی رو یه لحظه با قوه تفکر برید به جایی که پیامبر رفت اون وقت می بینید که چقدر ساخته های عظیم هالیوود تو نظرتون کوچیکه حداقل ما بچه‌ها‌ی کامپیوتر می دنیم همش کامپیوتریه یعنی کشک .تازه اونا افسانه است یعنی دروغه اما اینا تو قران اومده وصد درصد دروغ نیست . اون موقع می فممی لا حول ولا قوه الا بالله (هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست )یعنی چی. به قول آیت الله بهجت می فرمایندبه نظر ایشون جنبه اعجاز قران تو اینه که دل کسایی که می خوان تحریفش کنن رو سرد می کنه .وبزرگترین دلیل معجزه بودن قران رو این می دونه .یاعلی


آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!!!ا


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Helmaa , alime , fatima1537 , - rasool -
ارسال: #۱۰۵۷
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۸:۵۴ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۴۶ ق.ظ، توسط SarahArshad.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
هر کسی از ظن خود شد یار من !!!!!
لطفا دقیق بخوانید وبرداشت درست داشته باشید
برگرفته از تفسیر المیزان جلد ۱۳
.............رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله وسلم )اضافه کرد که در آسمان هفتم دریاها از نور دیدم که آنچنان تلالوداشتند که چشم‌ها را خیره مى ساخت ودریاها از ظلمت ودریاها از رنج دیدم که نعره مى زد وهر وقت وحشت مرا مى گرفت یا منظره هول انگیزى مى دیدم از جبرئیل پرسش مى کردم‌، مى گفت بشارت باد ترا اى محمد شکر این کرامت الهى را بجاى آور وخداى را در برابر این رفتارى که با توکرد سپاسگزارى کن‌، خداوند هم دل مرا با گفتار جبرئیل سکونت وآرامش ‍ مى داد وقتى اینگونه تعجب‌ها ووحشت‌ها وپرسشهایم بسیار شد جبرئیل گفت‌: اى محمد! آنچه مى بینى به نظرت عظیم وتعجب آور مى آید، اینها که مى بینى یک خلق از مخلوقات پروردگار تواست‌، پس ‍ فکر کن خالقى که اینها را آفریده چقدر بزرگ است با اینکه آنچه تو ندیده اى خیلى بزرگتر است از آنچه دیده اى آرى میان خدا وخلقش ‍ هفتاد هزار حجابست واز همه خلایق نزدیک‌تر به خدا من واسرافیلم و بین ما وخدا چهار حجاب فاصله است حجابى از نور حجابى از ظلمت حجابى از ابروحجابى از آب .................

...وحجابهائى است که خداوند به وسیله آنها خود را در پرده انداخته واگر این حجابها نبود نور عرش تمامى آنچه که در آن بود را پاره مى کرد واز پرده بیرون مى ریخت .....
نرم افزارتفسیر المیزان جلد ۱۳

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

ایضا

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید

نام علی را بردید .این هم از زبان علی (ع) - هرچند همان منبع بالا از کسی است که بی شک شاگرد بی همتای علی ست وشاگرد درسهای استادش را پس می دهد -
شناسایی متقین از نظر مولا .که بهترین راهنما برای هر شخصی می باشد
......خداوند در باطنشان بزرگ، و غیر او در دیدگانشان کوچک است........

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

منظور من مقایسه صحنه های به تصویر کشیده شده از معراج پیامبر با عظمت ظاهری برخی فیلم های عظیم هالیوودی بود که شاید در ذهن خیلی‌ها قدرت برتر شده یادمان باشدکه خدا از همه چیز برتر است .مقصود توهین به کشف های علمی غرب نبود که همان هم در نگاه مثبت کمک به راحتی بشریت است و در ضمن در قران کریم هرجند از پیروان ادیان اهل کتاب خواسته شده به اسلام روی اورند اما در آیه ۱۹۹ سوره آل عمران نوشته: البته از میان اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ایمان دارند در حالى که در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى‏فروشند اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آرى خدا زودشمار است (۱۹۹)
وهمچنین در آیه ۱۹۶ آل عمران: مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] کافران در شهرها تو را دستخوش فریب کند (۱۹۶) ترجمه دیگر همین آیه: تو را دنیا مغرور نکند( وغمگین نشوی وقتی بینی کافران شهرها در تصرف آرند ۱۹۶-ـل عمران در ادامه در آیه ۱۹۷ آمده دنیا متاعی اندک است .....)
فکر هم می کنم که نشان دادم که دیدم نسبت به ادیان دیگه چیه چون من که چیزی نمی فهمم قران راهنمای ماست میبینی همه نوع آدمی هست و خدا دانای وبیناست .


(۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۰۸:۵۴ ق.ظ)barca_bg نوشته شده توسط:  اونا بیشتر از ما به خدا نزدیک شدن قوانین الهی رو خیلی بهتر از ما فهمیدن و به کار بستن این از یه جهت رفتاری هم که اونا با هم دارن که خیلی بیشتر شبیه اون چیزی هست که دین از ما خواسته!
یه نگاه به این کتاب بندازید ونویسندش وسزگذشت نویسندش که چه سرنوشتی داشته بعد از این که به قول شما از ارتباط قوانین الهی خبر دار شد .

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

در ضمن من خودم در نوشته‌ام اشاره کردم که از آدمهای متظاهر به دینداری و در باطن ... چقدر بدم می آمده و چقدر در این که من کششی به دین نداشتم تاثیر داشتند دوست من‌! کاش متن را دقیق‌تر می خواندید .یا علی


آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!!!ا


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۰۵۸
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۱۲:۲۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۱۲:۳۶ ب.ظ، توسط Helmaa.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
گفتنی‌ها رو دوستان گفتن ،
اکتیو جان عزیزم من زیاد تجربه های اینچنینی ندارم اما خب هر کسی تو زندگی اش از افرادی دلخور و دل شکسته میشه برای همه هست من هم با اینطور برخوردها واقعا می شکستم و تا مدتها از ذهنم بیرون نمیرفت تا اینکه به این نتیجه رسیدم که هر کسی منو اذیت میکنه براش از ته دل موقع نماز به درگاه خدا دعا کنم ،بپذیرم که نقص داره اگر بیمار نبود این کارا رو انجام نمیداد من به چشم بیمار بهش نگاه میکنم هر کسی میخواد باشه (بیماری تنها ناراحتی قلبی و قند خون و چربی خون ...... اینها نیست حسادت ،کینه ،تجسس در امور دیگران و خیلی چیزای دیگه هست که به چشم نمیاد)پس برای بیماریشون دعا کن ،دلیل نداره من هم مثل اون بیمار باشم و ناراحت و افسرده باشم ،برای همه شون دعا کن نه کینه شون به دل بگیر نه دل شکسته بشو سریع حواله شون کن به خدا و ببخششون،بخشش واقعی تا روحت آزاد بشه و بپذیر که انسان هستن و البته بیمار.
همیشه احترام بذار و تا جایی که ظرفیت دارن بهشون محبت کن و هیچوقت خودتو دست کم نگیر و خود واقعی ات باش.
در مورد همسرت هم ببخشیدشون ،اینقدر به خودت هیجان منفی نده،هر کدوم از ماها اشتباهاتی میکنیم اما وقتی اعتماد اطرافیان رو می بینم سریعتر به راه خودمون بر میگردیم .بهشون اعتماد کنید و محبت.مطمئن باشید اگر بیشتر حساس بشید متوجه میشن و عواقب بدتری داره.
موفق باشی دوست عزیز.Heart

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad , alime , موج , fatemesoleimani
ارسال: #۱۰۵۹
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۴:۲۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۲۸ تیر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۷ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  بچه‌ها اگه توی مبایل عزیزترینتون که یه آدم مذهبیه والبته نه متعصب و پای دعای کمیل میشینه و اشک میریزه و به ارزشهای خدایی فوق العاده پایبنده یه اس‌ام اس کاری دیدین که در عین حال واسه جنس مخالف فرستاده و اونو خیلی خودمونی خطاب کرده و شوخی هم باش کرده چیکار میکنین؟
میبخشینش؟ ترکش میکنین؟ یا وقتی قسم میخوره به خدا و قرآن و جان مامان و پدرش که چون به خاطر شرایط جامعه و قاطی شدن خانمها در مسایل کاری متوجه قبح اینکار نبوده و اس‌ام اس دیگه ای درکار نیست باور میکنین و اشتباشو فراموش میکنین؟؟؟ یا ازش پرینت اس‌ام اس میخواین؟ اصولا پرینت خواستن لازمه؟ یا فقط فضا متشنجتر میشه؟ و آیا مخابرات مثلا پرینت اس‌ام اس ۶ ماه قبل را میده؟؟؟
یا اینکه آروم آروم اونو میبخشین؟ و اعتماد میکنین؟؟؟
عکس العملتون چیه؟؟؟

ببین‌، من اصلا به مردا این حق رو نمیدم که با کسی غیر از همسرشون صمیمی بشن ولی به این فکر کن که شاید واقعا همسرت داره راست میگه .. شرایط جامعه الان خیلی بد شده‌، شاید واقعا همسرت قصدی برای نزدیک شدن به اون خانم نداشته‌، نمیخوام توهین به کسی بکنم ولی دیگه خودمون اینو میدونیم که اگه یه زن بخواد میتونه با یه مرد صمیمی بشه‌، حتی اگه اون مرد مقاومت بکنه‌، به این فکر کن که وسوسه از طرف اون خانم بوده‌، و بعضی وقتا این شوخی و خنده اینقدر تکرار میشه که واقعا قبح قضیه ریخته میشه ..
به نظر من اصل رو بر صداقت همسرت بذار و از این به بعد خیلی خیلی بیشتر بهش محبت کن‌، میدونم از دستش دلخوری ولی بشین به خوبیاش فکر کن و به خاطر بیار چه کارهایی برات انجام داده‌، اینجوری دلخوریت کمتر میشه ،.. درعین حال دورادور مراقب همسرت باش‌، جوری که اصلا متوجه نشه و حتما بهش بگو که چون دوستش داری اینبار گذشت میکنی ..
مطمئن باش اگه روحیت رو خراب بگیری اوضاع بدتر میشه‌، روی درس خوندنت هم تاثیر میذار‌، فقط و فقط از خدا کمک بخواه‌، به خودش توکل کن .
برای زندگیت برنامه ریزی کن و به خاطر چیزایی که داری بجنگ‌، هیچ وقت تسلیم نشو .اتفاقا کسایی که در شرایط سخت درس میخونن صد درصد موفق میشن .

حالم خوب است
هنوز خواب می‌بینم
ابری می‌آید
و مرا تا سرآغازِ روییدن ... بدرقه می‌کند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: موج , SarahArshad
ارسال: #۱۰۶۰
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۴:۵۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۱۰:۰۴ ب.ظ، توسط Br2012.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
من اولین بارم بود این تاپیکو میخوندم واقعا با چه مسائل جالبی رو به رو شدم.....
عجب دنیای با حالیه
انگار نه انگار که همه از یک جنس هستیم همه به محبت احتیاج داریم ،همه به دوستی و مهربونی احتیاج داریم ،مایی که آدمیم با این همه قدرت درک و فهم بعضی موقع‌ها چه زود خیلی مسائل پیش پا افتاده رو یادمون میره یادمون میره که بعضی موقع‌ها یه لبخند کوچیک که هیچ هزینه ای نداره ممکنه زندگی کسیو دگرگون کنیم ،یادمون میره که یه روزی یه جایی بهش گفتیم دوست دارم یادمون میره و همونو که بهش گفتیم دوسش داریم رو از ذره ای حقیقت محروم میکنیم آیا اینه مفهوم دوست داشتن با این حال تو این دنیای بی مهرو محبت دو دستی چسبیدیم دنیارو...
عجب دنیای باحالیه.............

[تصویر:  34259_1_1379098261.jpg]

دوستان از گذاشتن این عکس قصد توهین به هیچکسو ندارم......
یا علی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: parimehraban , SarahArshad , shobair87
ارسال: #۱۰۶۱
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۵:۱۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۱۰ ب.ظ، توسط fatima1537.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
همونطور که گفتین طرف مقابلتون مذهبیه و توی نوشته اولتون هم از لحاظ دین و ایمان واعتقادات اون رو تایید کردید
درضمن اون براتون کلی قسم خورده که این به خاطر شرایط کاری هست .پس زیاد خودتون رو اذیت نکنید.
فکرکنم چون احساس تنهایی میکنید و فکرمیکنید هیچکس پشتیبانتون نیست براتون خیلی تحملش سخت شده.
سعی کنید با شرایط کنار بیاید.شما این جوان رو با همین فرهنگ و خانواده اش پذیرفته اید.
حالا خطایی(ناخواسته) ازش سر زده و اون معذرت خواسته.اگر بیشتر ازاین به موضوع فکرکنید اول به خودتون ضربه میزنیدوبعد به زندگی مشترکتون.
این نگرانیها وناراحتیها(هرچی که باشه)رو بازبان دوستانه با شریک زندگیتون مطرح کنید
نگران فرهنگ خانوادگی اون نباشید میتونید به تدریج خودتون جریان زندگی رو در دست بگیریدولی باید روحیه تون قوی‌تر از این باشهSmile .زندگی مبارزه است

من توی چند اداره و جامعه کاری بودم واینو میدونم که طبیعتا و به ناچار یک سری روابطی ایجاد میشه که با وجود اینکه اصلا احساسی دربین نیست ولی ما ناچاریم به اون تن بدیم و مثلا اس‌ام اس بدیم یا تو وقت غیر اداری تماس بگیریم.
من اگر تو اداره با کسی صحبت نکنم میگن اجتماعی نیست و اگه ارتباط داشته باشم آدهایی که حد و حدود رو نمیدونن باعث اذیت میشن خلاصه آدم نمیدونه چکار کنهSmile
من هروقت توی مشکلاتم که حل نشدنی اند به صاحب الزمان توسل میکنم به شکل معجزه آسایی حل میشه
توکلتون به خدا باشه . خودش حلال مشکلاته

(۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۰۴:۵۶ ب.ظ)br2011 نوشته شده توسط:  من اولین بارم بود این تاپیکو میخوندم واقعا با چه مسائل جالبی رو به رو شدم.....
یا علی[/align]
واقعا نمیدونستید همچین تاپیکی هست.چقدر درسخونیدBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad
ارسال: #۱۰۶۲
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۸:۲۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
من نه متاهل هستم و نه تجربه دارم. از بقیه هم کوچکترم. فقط چیزی که به ذهنم رسید و فکر می‌کنم درست هست رو میگم: توی این چند ماه درس خوندن برای کنکور واسه خیلی‌‌‌ها مشکل پیش میاد که خیلی‌ از این مشکلات هم مشکلات عدیده هست. چند تا نمونه مثل میزنم:
یکی‌ از دوستای من که واسه کنکور ۸۹ میخوند چند ماه قبل از کنکور حال مادرش بد شد و کارش به بیمارستان کشید. واسه همین هم کنکورش خراب شد.
یکی‌ دیگه از دوستام سال ۸۹ یک ماه قبل کنکور درگیر پروژه نرم شد و کنکور رو خراب کرد امسال هم پدرش فوت کرد و باز هم نتیجه جالبی‌ نگرفت.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۰۶۳
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۹:۱۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
همه ادمها در زندگیشون مشکلاتی دارن البته خوب مشکلات بعضی افراد شدیدتره بعضیهاهم خفیفتر یعنی زندگی برای همه ادمها بالا و پایین داره و مهمی که من با تجربه بهش دست پیدا کردم اینه که وقتی حس میکنی زندگی بروفق مرادت نیست این خودتو هستی که باید خودتو از اون شرایط نجات بدی و هیچ کس دیگه ای غیر از خودتو نمیتونه بهت کمک کنه خودت و فقط خودت هستی که تو هرشرایطی میتونی به خودت کمک کنی فقط خودت باید بخوای
هر انسانی هم طبق روحیات درونیش خودش بهتر میتونه تصمیم بگیره که چه راهی برای نجاتش بهتره
و موضوع دیگه اینه که انسانی تواناست که بتونه در درون خودش تعادل برقرار کنه یعنی تو مشکلات اونقدر غرق مشکلات نشه که از امور دیگه جا بمونه و همینطور در موفقیتها...
البته این نظرات من کلی هستن هر کسی باید بتونه جای دیگری قرار بگیره تا بتونه راجع به موقعیت و شرایط اون دیگری نظر بده که قرار دادنه خودت جای دیگری خیلی کاره مشکلیه و از نظر من غیر ممکنه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: summer_66 , shobair87
ارسال: #۱۰۶۴
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۰۹:۴۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
ببخشید دوستان اگه اینجا که مثل یه محیط اروم برای درد دل بود رو به پرسش وپاسخ تبدیل کردم .راستش چون حرفهام برای آروم کردن بود وچون خودم با دلیل ومدرک بعضی حرفها رو پذیرفته بودم (کتابهای معتبر .که شاید خط فاصل بین واقعیت وخرافات هستند کتابهایی مثل قران- تفسیر المیزان -نهج البلاغه) خواستم اگه دوستی چیزی در دلش می یاد دلیلش رو بدونه .اصلا قصد خدای نکرده به رخ کشیدن چیزی یا اینکه کوبیدن کسی رو نداشتم .ما همگی مسلمانیم و باید احترام هم دیگر را داشته باشیم ولی متاسفانه این نوع مباحث خیلی اوقات تایتل هایی میگیردکه آدمی کمتر با منطقش کنار می آیند گفتم منابع را بگویم تا اگر شکی در دل کسی هست برطرف گردد همین . اگر هم کامنتم را ویرایش کرده‌ام بگذارید بر بی سوادیم .راستش برای اینکه مشمول الضمه کسی از دوستان نباشم وحقی بر گردنم نباشد خواستم دقیقا از منابع باشد و تک تک آیات رو باید از قران می نوشتم برای همین برای هر تکه از حرفها باید دلیل می آوردم .همین .یاعلی .


آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!!!ا


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: barca , shobair87
ارسال: #۱۰۶۵
۳۰ تیر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)...
(۳۰ تیر ۱۳۹۰ ۱۲:۵۰ ب.ظ)barca_bg نوشته شده توسط:  آقا فرداد: خوب شد؟ امیدوارم آزادی موجود حفظ بشه حداقل برای همین مسائلی که n نفر رو به خودش مشغول کرده.
اول بگم کسی پستهای شما را ادیت نکرده است. حالا شما خود سانسوری میکنید بماند.
دوم اینکه اصلا" فلسفه این تاپیک آزادیه .منظور من از آزادی اینه که این تاپیک موضوع خاصی نداره. هر کس میتونه بیاد و حرف بزنه و درد دل کنه. حالا اگه کسی اومد درد و دل کرد و دیگران سعی کردند بهش کمک معنوی کنند و امید بهش بدهند این حداقل کاریه که از دست بقیه برمیاد.حالا اگه nبسمت بی نهایت هم میل کنه و افراد را مشغول کنه بنظر من اشکالی که نداره هیچ بسیار هم خوبه. چون خود شخص کمک خواسته.
ولی تذکر من بخاطر این بود که شما دارید تاپیک را جهت دار میکنید. تاپیک جهت دار و دارای موضوع مشخص درجات آزادیش را از دست میدهد . اینجا جای مناسبی برای این بحث نیست. میتونید بحث تون را به تاپیک دیگری ببرید تا احتمالا" بقیه هم بتونند بیایند و نظرشون را بگویند. امیدوارم منظورم را رسانده باشم.
حالا "هر چه میخواهد دل تنگت بگو......"آزاد آزاد


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............ یادگاری که در این گنبد دوار بماند..
.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SarahArshad , shobair87


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۳۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۹۵۳ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۷۸۴ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۱ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۲۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۲۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۶۰ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close