این روزا هرجا که میشینی اکثر افراد از وضع موجود ناراضی اند و وقتی علت این موضوع رو میپرسی معمولاً متوجه میشی که سهم بعضی رفتارهای اجتماعی مردم در ایجاد این نارضایتی، کمتر از سهم مسائل سیاسی و اقتصادی نیست! حتی وقتی پای صحبت مهاجرین از ایران می شینی، خیلی از اونها علت ترک کشور رو رفتار آزاردهندۀ مردم در هنگام رانندگی، در ادارات، خیابانها و یا حتی در محافل خودمونی می دونند. از طرفی حتی اگر عامل بسیاری از مشکلات مردم رو تصمیمهای دولت بدونیم، به تاثیر متقابل مردم بر دولت هم باید توجه کنیم! یعنی همونطور که عملکرد نظام سیاسی یک کشور بر رفتار مردم تأثیرگذاره، نمیشه سهم کردار و پندار مردم رو هم در نحوۀ حکمرانی حاکمان انکار کرد. ما تقریبا همۀ نقش تعیین کننده در کیفیت زندگی اجتماعی مون رو برای حکومت قائلیم اما واقعیت اینه که بخش زیادی از مشکلات امروز جامعۀ ما، فارغ از مسائل دیگه، نتیجۀ مستقیم رفتار خودِ ماست!
واقعیت اینه که ما اونطور که باید، از آداب زندگی اجتماعی در کنار هم آگاه نیستیم، یا حتی اگه آگاه هم باشیم چندان بهشون عمل نمیکنیم. ما از اوضاع جامعه ناراضی ایم و میخواهیم زندگی جمعی بهتری داشته باشیم، اما به این نکته بی توجهیم که تا وقتی سهم خودمون رو در ایجاد نابسامانیها نپذیریم، نمیتونیم انتظار هیچ بهبودی در اوضاع جامعه رو داشته باشیم.
واقعاً ما تا کی میخواهیم نسبت به جامعه بی تفاوت بمونیم و فقط به غرزدن در تاکسی، مغازه، جمعهای خودمونی، فیسبوک و ... اکتفا کنیم؟ و تا کی منکرِ سهم خودمون در ایجاد مشکلات بشیم و در رفتار خودمون هم هیچ تغییری ایجاد نکنیم و فقط منتظر تغییر رفتار دیگران بمونیم؟ درسته که در حال حاضر مشکلات زیادی گریبانگیر جامعۀ ایرانی شده، اما به نظر میرسه که ما میتونیم با وجود مسائل و معضلات فعلی، در همین جامعه، کمی بهتر زندگی کنیم. به شرطی که در "نخستین گام" بپذیریم که بسیاری از مشکلات امروز جامعۀ ما نتیجۀ مستقیم و طبیعی رفتار خود ماست و در «گام دوم»، همت کنیم و دست به اقدام بزنیم؛ منتظر دیگران نمونیم و از اصلاح سهم خودمون در مشکلات شروع کنیم.
بد نیست نگاهی هم به
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
داشته باشیم!
هر یک از ما به تنهایی، میتونیم فارغ از رفتار دیگران، شروع کنیم به رعایت قوانین در هنگام رانندگی؛ یا به عنوان یه مثال دیگه، اگه ما تصمیم بگیریم از این به بعد، موقع ورود به آسانسور، تاکسی یا مغازه، یه احوالپرسی بیاغراق بکنیم و هنگام خروج هم یه جملۀ مثبت بگیم مثل اینکه: "روز خوبی داشته باشین"،
همین تصمیم ساده و بیهزینه میتونه فضای خشک و پرتنش جامعه رو برای لحظاتی تلطیف کنه؛ یا اگه در جمعهای دوستانهمون، تصمیم بگیریم برای رایج کردن یا اصطلاحاً مد کردن پدیدههای خوب و مؤثر، مثل استفاده از دوچرخه، این کار غیر از ترویج روحیۀ ورزش کردن، به کم کردن بار ترافیک هم تا حدودی کمک میکنه!
خلاصۀ کلام اینکه،
این "ما" هستیم که انتخاب میکنیم تا زمانیکه در این سرزمین زندگی میکنیم، اون رو تبدیل به جهنمی کنیم که از زندگی در اون ناراضی باشیم و عذاب بکشیم یا با ایجاد تغییرات کوچک و عملی در رفتار خودمون و جمعهای دوستانهمون، باعث زنجیرهای از تغییرات ریشهای در جامعه بشیم. با باور به اینکه ما یک "کل" هستیم که در کنار هم زندگی میکنیم و جامعۀ اطرافمون به دست تک تک ما شکل میگیره. تهران، تبریز، شیراز و... شهرهای ما هستن و ایران، وطن ما؛ ایمان بیاریم که این آب و خاک، سزاوار وضعی به مراتب بهتر از این هست و تحقق این رویا دور از ذهن نیست، اگه با کمی همت، فاصلهها رو کم کنیم، توانایی هامون رو دست کم نگیریم و دست به کار شیم... و اگه ما، "ما" بشیم!
گزیده ای از صفحه "تحقق یک رویا"