نام خدا
موفقیت شما را مجددا"در آزمون کارشناسی ارشد،تبریک میگم.بسیاری از داوطلبین شرکت کننده در این ازمون مایلند راه و روش شما را برای غلبه بر سد کنکور بدانند.پاسخهای شما در سالهای آینده برای بسیاری از داوطلبان مفید و مورد استفاده خواهد بود.
از اینکه لطف میکنید و سوالات مصاحبه را ،که سوالات جمع قابل توجهی از دوستان شما در مانشت هست جواب میدین بسیار ممنونم.اگرچه سوالات زیاد بنظر میرسه ولی بعضی جوابهای کوتاه و یک کلمه ای دارند. با اینحال پاسخ به سوالات اختیاری است و میتونید بعضی که دوست ندارید را جواب ندید یا فقط یک قسمتهای دلخواهش را جواب بدید.
مانشت ۱ : اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
ashkan_d13 هستم متولد ۶۹، کرمانشاه، دانشجوی دانشگاه رازی (شبانه)
رتبهی ۴۸ هوش مصنوعی و ۶۸ نرمافزار
مانشت ۲ :در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
ترم ۸ نرمافزار هستم و فقط یه تعداد زیادی امتحان + پروژهم باقی مونده
مانشت ۳ : با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
برای انتخاب رشتهی کارشناسی من هرچی گشتم از هیچ رشتهای خوشم نیومد و فقط دیدم کامپیوترو بیشتر میتونم تحمل کنم! قبلاً هم به این نتیجه رسیده بودم که به هر حال بیشتر کارها به کامپیوتر وابسته هستن پس بهتره برم یادش بگیرم!!
ولی توی دانشگاه به کامپیوتر، برنامهنویسی و کلاً این رشته به شدت علاقهمند شدم
مانشت ۴ : کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
توجه کردین این سوال معمولاً تو یکی از سوالات ۱، ۲، ۳ یا دوتاشون به طور اتوماتیک جواب داده میشه؟!
مانشت ۵ :در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
اینجانب از ترم یک شاگرداول بودم! البته از خیلی از درسای ترمهای اول خوشم نمیاومد (مثلاً فیزیک ۲ رو با نمرهی ۶/۵ افتادم ولی خب به هرحال تأثیری رو معدلم نذاشت!) اما معمولاً هدفم فقط پاس کردن درس نبوده و ترجیح میدادم درسو کامل یاد بگیرم.
مانشت ۶ : از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
بود، کلاً تصورم از آینده همیشه فقط ادامه تحصیل بوده
از سال دوم دفترچه رو میخوندم، دنبال این بودم که ببینم چه درسهایی تو ارشد میاد و اینکه با چه رتبهای میشه کجا قبول شد.
مانشت ۷ :آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
همین رشته، فقط بین گرایش هوش و نرمافزار شک داشتم و هنوزم بین این دوتا نمیتونم یکی رو قطعی انتخاب کنم.
مانشت ۸ : میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
زبان: ۳۴ – زبانم کلاً بد نیست، اما تو کنکور امسال نگرفت! تازه این درصد ۱۰ تا هم کمتر از اون چیزیه که بعد از گرفتن کلید اولیه حساب کرده بودم
ریاضیات: ۳۸ - ریاضی مهندسی رو که از قبل حذف کرده بودم، بقیه درسارو حدوداً یه اندازه زدم، گسسته کمتر، محاسبات بیشتر
مشترک: ۴۴ – ساختمان داده فقط یه نزده داشتم، نظریه منفی زیاد زدم، مدار منطقی ۱۰۰، معماری دو سه تا نزدم یکی هم اشتباه و سیستمعامل هم چند تا منفی اضافه کردم!
معماری: ۰
هوش: ۳۵ - فقط وسط زمانی که داشتم دروس تخصصی نرمافزارو جواب میدادم، چند لحظه اومدم الگوریتمای هوشو زدم + یکی دو تا تست هوشمصنوعی
نرمافزار: ۲۹ – هدفم این بود که حداقل ۴۰ بزنم، سوالای نرمافزار همه یا اشتباه بودند یا دو تا گزینهی درست داشتن! + هرچی تو هوش الگوریتم خوب زدم اینجا خراب کردم! بقیهی درسارو تقریباً کامل جواب دادم. در کل چون تو دروس تخصصی وقت زیاد میاد باعث میشه آدم اونایی که بلد نیست رو هم درونیابی کنه و منفی بزنه!!
پارسال هم که سال سوم بودم کنکور دادم و اتفاقاً رتبهی خوب پارسال (۱۵۰) + داشتن سهمیهی شاگرداولی از مهمترین دلایل جدی درس نخوندن برای کنکور امسال بود
کارنامه کنکور ۹۰
مانشت ۹ : بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
تفاوت این دو تا بیشتر در تستی و تشریحی بودنشونه: افزایش تأثیر فاکتور شانس، هوش و دقت + آمادگی برای پاسخدهی به چندین درس
میشه گفت امتحانات پایان ترم پیشنیازی هستند برای کنکور، البته هستن افرادی که معدلشون پایینه ولی توی کنکور موفق میشن، اما فکر میکنم اونایی که درسشون خوب بوده خیلی راحتتر میتونن برای ارشد آماده بشن. (البته با تکراری و یکنواخت شدن سوالات کنکور و در نتیجه افزایش کتابها و کلاسهای کنکوری تفاوت این دو گروه کمتر میشه)
مانشت ۱۰ :از کی دقیقا" برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلا" اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
چون میدونستم در طول سال تحصیلی وقت چندانی ندارم، قصدم این بود که از تابستون برای ارشد بخونم، که یه دفعه مدیر گروهمون اومد گفت اگه میخوای از سهمیهی شاگرداولی استفاده کنی باید تا تیر فارغالتحصیل بشی، در نتیجه تابستون پاشو برو کارآموزی! این از تابستون! از مهر هم، هم درسا و پروژههای درسی رو داشتم و هم داشتیم برای acm آماده میشدیم و عملاً تا بعد از امتحانات ترم هفتم، خیلی کم و پراکنده رسیدم برای ارشد درس بخوندم.
اما بعد از اون حدود ۲۰ روز فرصت بود که جزوههامو مرور کردم و تستای سال قبل رو زدم و همچنین age of empires 1 رو هم بردم آخر!
مانشت ۱۱: ۱۱- برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ ااگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
برنامهم تا اون روز قبل از کنکور هی داشت کلاً تغییر میکرد
مانشت ۱۲ : بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
روی دروس مشترک وقت بیشتری گذاشتم، البته هدفم از اول این بود که همهی دروس رو تقریباً به یک اندازه بزنم، چون هم کار سادهتریه (همه رو مثلاً ۴۰ میزنید و لازم نیست خیلی مسلط باشید + وقت هم کم نمیارید) و هم ریسک کمتری داره، چون ممکنه اون چیزی که شما وقت زیادی روش گذاشتین خیلی سخت بیاد که همه کم بزنن یا خیلی ساده بیاد که همه جواب بدن!
مانشت ۱۳ : آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
آبرعکس بقیه، درسهایی که قوی بودم رو بیشتر میخوندم و بقیه درسها رو کمتر، یا فقط دو سه روز آخر میخوندم که برای کنکور تو ذهنم بمونه!!
مانشت ۱۴ : خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
همونطور که گفتم فرصت چندانی نداشتم و بیشتر به جزوه اکتفا میکردم. برنامهی من به این شکل بود که معمولاً جزوه رو میخوندم و بعد تستهای کنکور سالهای قبل اون درس رو میزدم و سعی میکردم اشکالاتم رو با مراجعه به جزوه یا مرجع اصلی درس برطرف کنم.
برای درسهایی که ضعیفتر بودم اول تستها رو نگاه میکردم ببینم از چه مباحثی سوال بیشتر اومده و بعدش بیشتر همون قسمتا رو میخوندم.
مانشت ۱۵ : میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
اصلیترین و مهمترین منبع من تستهای ارشد گذشته بود (کتاب سازمان سنجش)، دو تا کتاب کنکوری هم داشتم؛
۱- ساختمان دادهی پوران پژوهش: چون ساختمان داده هم پایهی الگوریتم هست و هم با گسسته اشتراکاتی داره، لازم بود از یک کتاب کنکوری استفاده کنم، این کتاب هم کتاب خوب و کاملیه ولی خیلی جزئیاتو بیان نمیکنه و لازمه که از قبل به موضوع مسلط باشید.
۲- نظریهی گسترش علوم پایه: جزوهی نظریهی خودم خیلی ناقص بود و کتاب مرجع هم نداشتم. کتاب گسترش علوم هم کم حجمه و اولش هم نوشته که برای ارشد توصیه میشه پیتر لینز رو بخونید، که دیگه تکلیفش معلومه!
سایر دروس رو هم فقط از جزوههای خودم استفاده کردم.
مانشت ۱۶ : بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
برای کنکور سخت میشه کتب مرجع که معمولاً حجم زیادی دارن رو مطالعه کرد. راه درست اینه که همون زمان پاس کردن درس، جزوهتون را با استفاده از مرجع کامل کنید.
مانشت ۱۷ : ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
اوایل نه، اما به مرور سعی کردم حداقل قسمتایی از مرجع رو هم بخونم و به علاوه به مرجع انگلیسی هم نگاهی بندازم.
مانشت ۱۸ : زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبع یا عالی؟
زبان رو قبل از دانشگاه کلاس میرفتم و بعدش دیگه هیچی، برای کنکور فقط تستهای زبان سالهای قبل رو کار کردم.
مانشت ۱۹ : در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
توی ریاضی من هدفم این بود و طوری خونده بودم که فقط سوالای ساده رو بزنم، به ۳۰ درصد هم قانع بودم ولی خب سوالای امسال ساده بودن و منم بیشتر زدم!
ضمن اینکه ریاضی مهندسی تنها درس کنکور بود که کاملاً حذفش کردم. هم برای کم نیاوردن وقت سرجلسه و هم اینکه همون موقع که این درسو با ۱۹/۵ پاس کرده بودم هم هیچی ازش نفهمیده بودم!!!
مانشت ۲۰ : اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
کلاً با برنامهریزی مشکل دارم! به خصوص از اونایی که رو کاغذ مینویسی فردا از ۸ تا ۹ درس فلان بعد تا ۹:۱۵ استراحت بعدش تا ۱۱ اون کار!
فقط حساب میکردم چه درسایی مونده و چقدر وقت دارم و معمولاً دو سه تا درسو با هم جلو میبردم.
مانشت ۲۱ : آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
توی تابستون سهچهار بار با یکی از دوستام رفتیم کتابخونه حدود دو ساعت، بیشتر برای اینکه ببینیم تستها چطورن و چطور باید درس بخونیم، اما مکعب روبیک هم میبردیم اونجا مسابقه میدادیم!
اون ۲۰ روز اصلی رو تو خونه میخوندم، ولی اگه یه نفر حدوداً همسطح با شما باشه، چند نفری خوندن ممکنه راحتتر باشه و باعث منظمتر شدن کارتون بشه
مانشت ۲۲ : حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
اولی!
مانشت ۲۳ : اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
سرعتو زیاد میکردم! مثلاً سیستمعامل + محاسبات رو روز قبل از کنکور شروع کردم و تموم کردم، توی کنکور هم که محاسبات ساده بود ولی سیستمعامل با اینکه سخت بودم زدم (اگرچه منفی! اما به هر حال برای این درس زحمت کشیده بودم و نمیشد که نزنم
)
مانشت ۲۴ : اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
فقط دروس نرمافزار رو میخوندم، سعی کردم که مثل سال گذشته رتبهی هوشم بهتر نشه ولی بازم شد!
مانشت ۲۵ : آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
تقریباً یکنواخت و آهسته بود و به همین دلیل خستگی هم پیش نیومد.
مانشت ۲۶ : از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
نه، لازم نبود، کتاب و جزوه که هست و کتابهای کنکوری هم که زیادن، مگه اینکه تو یادگیری مشکلی باشه
مانشت ۲۷ : آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
چهار آزمون آخر سنجش رو شرکت کردم، ولی چون همهی آزمونها قبل از شروع برنامهی من بود، نتیجهی دقیقی نداشتن و پیشبینی رتبهی نرمافزارم از ۵۰ تا ۵۰۰۰ تغییر میکرد. هدفم از این آزمونها هم فقط عادت کردن به کنکور و تست زدن و تمرین کنترل کردن زمان بود.
مانشت ۲۸ : تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بوداز کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
از هر درس فقط چند صفحه خلاصه مینوشتم (قسمتهای مهم یا اونایی که یادم میرفت) که روز قبل از کنکور همشو خوندم و یه صفحه خلاصه از اونا نوشتم برای صبح روز کنکور! و آخرش هم چند تا فرمول و چیزای دیگه از اون صفحه نوشتم که با خودم بردم و قبل از اینکه برم سر جلسه یه بار خوندم و انداختم دور
مانشت ۲۹ : برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
به اون آمادگیای که ابتدای اون ۲۰ روز تصور میکردم رسیده بودم، معیار هم فهمیدن دروس و کنکور ارشد گذشته بود که تستهاشو سه چهار روز قبل از کنکور با همون زمانبندی اصلی حل کردم (فقط بعضیا از تستاشو قبلاً کار کرده بودم و از اول هم سال ۹۰ رو دست نخورده گذاشته بودم که هفتهی آخر جواب بدم)
مانشت ۳۰ : آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
حتماً، با کنکور باید کاملاً استراتژیک و با برنامه رفتار کنید!
مانشت ۳۱ : سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
نه سر جلسه بیشتر حواسم به این بود که پشت سریم پنجره رو تو اون سرما بازگذاشته!
ولی زمانی که دروس تخصصی نرمافزار رو جواب میدادم به این فکر میکردم که اصلاً نمیارزه یه سال دیگه بشینی کنکور بخونی بعد بیای ببینی باز همهی سوالهایی که بلدی اشتباه دارن یا اون درسی که زیاد خوندی فقط یه سوال ازش اومده!
جالب بود چند نفر به مراقبمون گفتن سواله فلان الف و جیمش یکیه! (خب به مراقب چه!) اونم رفت با مقامات (!) صحبت کرد اومد گفت این سوالو جواب ندین! اونا هم سفید گذاشتنش!
مانشت ۳۲ : آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
فقط قسمت ریدینگ آخر زبان رو نمیزدم و میذاشتم آخر. بقیه رو به همون ترتیب،
مانشت ۳۳ : وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
هر سوالیو اگه میتونستم که جواب میدادم ولی اگه زمان بیشتری لازم داشت علامت میزدم و آخر اگه وقت بود روش فکر میکردم.
مانشت ۳۴ : وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
نه وقت رو همونطور که گفتم کنترل میکردم و آخر هم رسیدم که هم زبان رو کامل بزنم و هم بعضی از سوالات سخت رو جواب بدم. وقت اگه خیلی زیاد میشد تأثیر داشت ولی پنج – شیش دقیقه نه
مانشت ۳۵ : آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
جوابام تا حدودی یادم بود و مطمئن بودم رتبهم زیر ۱۰۰ میشه، اما به جز دروس تخصصی بقیهی درصدهام کمتر از اونی بود که حساب کرده بودم.
مانشت ۳۶ : بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی: ۴۰ درصد
دانشگاه کارشناسی: ۱۵ درصد
برنامه ریزی برای کنکور: ۱۰ درصد
کلاس کنکور: کلاس چی؟
کنکور آزمایشی: ۸ درصد
شرایط سر کنکور: ۲ درصد
شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...): ۱۷ درصد
سایر عوامل: ۸ درصد (تا جمعشون بشه ۱۰۰!)
مانشت ۳۷ : حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
هدفم مثل گذشته همچنان نامعلوم و متغیر است
مانشت ۳۸ : چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
نمیشه گفت چقدر و چطور، چرا که اصلاً یه رقابت علمی خالی از انگیزههای مادی نیست و به مسائل معنوی هم نباید فقط به شکل یه ورزش روحی (یوگا!) نگاه کنیم. ولی مسلماً مصلحت ما رو خدا بهتر میدونه.
مانشت ۳۹ : کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
به طور خاص نه! اما مسلماً شرایطم به اندازهی لازم مناسب بوده و افراد زیادی خواسته یا ناخواسته در ایجاد این شرایط سهم داشتن.
مانشت ۴۰ : ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
برای الگوریتم باید از یه کتاب کنکوری استفاده میکردم، نظریه رو هم زمانی که داشتم پاس میکردم باید از پیتر لینز میخوندم.
مانشت ۴۱ : چگونه و بر چه اساسی انتخاب رشته میکنید ؟ کدام دانشگاه را برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد ترجیح میدید؟ (اگر مایلید دلیل آن را هم بنویسید)
احتمال میدید در کدام دانشگاه قبول شوید؟
ممکنه شریف قبول شم (نرمافزار)، بعیده دیگه انتخاب دومم رو نیارم.
اولین معیار انتخاب هم داشتن خوابگاه هست
مانشت ۴۲ : توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
عجب سوال کلیشهایای!
توی کنکور تا میتونید سوالها رو شانسی جواب بدین! بذارید شانس در زندگیتون تأثیر داشته باشه
(ولی جدی حتی اگه فقط یکی از گزینهها رو مطمئنید غلطه، امتحان کردن شانس ۱ از ۳ در مقابل منفی یک چهارم برای یه آدم غیربدشانس کاملاً منطقیه
)
مانشت ۴۳ : بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم.؟ جواب شما به این سوال چی هست؟
شما زیر ۵۰ سوال کوتاه نیا ادامه بده
مانشت ۴۴ : و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت ، انتظاراتتون از مانشت ؟
انجمن خوبیه فقط وقتشو بیشتر کنین
پارسال بعد از کنکور عضو مانشت شدم و بعد از یه مدت دیگه نیومدم تا کنکور امسال که دیگه گرفتار شدم!
سال دیگه بیشتر تلاش کنین حتماً میتونید به ۶۰ تا سوال هم برسونینش
از اینکه با دقت و صبر و حوصله و صرف وقت به سوالات دوستانتون جواب دادین بی نهایت سپاسگزارم . براتون آرزوی موفقیتهای بیشتر در مسیر علم و دانش و در زندگی دارم.