انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[انرژی مثبت]

من خودم چون زبانم خیلی قوی نیست متن های انگلیسی رو که زیاد باشن فقط عناوین رو می خونم الان فکر کردم شاید یکی مثل من باشه پس متن اقا فرداد رو خلاصه در حدی که خودمم نمی فهمم چی نوشتم میگم دوستان انتقادات وارده

مرتب ورزش کنید : البته لزوما نباید یه ورزش خیلی سخت باشه هر حرکت فیزیکی می تونه مفید باشه البته بیشتر از ۳۰ دقیقه باشه.

عادت های غذایی تون رو کمی عوض کنید : سعی کنید از مواد حاوی ویتامین ها و لبنیات استفاده کنید (اینو خودم میگم خیلی از دوستام میگن که خونه زیاد میوه نمی خورن و اینجا بیشتر می خورن چون با هم می خوریم اگه در مورد خوردن میوه مشکل دارید با خانواده و یا دوستان بخورید فکر کنم بیشتر بچسبه )

خوب بخوابید : سعی کنید شب حداقل ۷ ساعت بخوابید (قابل توجه دوستانی که همش تو بخش جغدا هستن البته مطمئنا ساعت خواب هم مهمه اون طور که من میدونم بهتره ساعت ۱۲ تا ۲ شب در خواب عمیق باشید)

سبک زندگیتون هم می تونه تاثر گذار باشه: سعی کنید یه کاری انجام بدید که ذهن و جسمتون رو مشغول کنه مثلا خرید برید، با دوستان یا خانواده صحبت کنید و فکر کنم صحبت دوستان در مورد مسافرت و این چیزا تو این دسته قرار می گیره.
از ویتامین D استفاده کنید که تو نور خورشیدم هست و این که خیلی رژیم عذایی بدون چربی رو نداشته باشید چون کلسترون با اندازه کافیش لازمه.

قند خونتون هم مهمه یعنی همون که میگیم فشارش افتاده

-----------------
من با خوابش شدیدا موافقم. شیرینیجات هم که خیلی دوست دارم پس قندم که کم نمیارم اگه زیاد نیارم . رژیمم که ندارم که کلسترونم کم بشه. ولایت ما هم که افتاب می سوزونه البته فعلا که ولایت خودمون نیستیم میوه هم با دوستان می خوریم . همشم که درگیری ذهنی دارم از بس که ۲۵ ساعته تو مانشتم و دارم ملت رو اذیت می کنم فقط ورزش زیاد نمی کنم. در حد رفتن به دانشگاه و گاها رفتن به خرید با دوستان در حد ۴-۵ ساعت پیاده روی هست

[a i]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۰۴ ب.ظ)marzieh نوشته شده توسط:  سلام... لطفا اگر فکر می کنید این حرف ها نارحتتون می کنه نخونید... فقط من نیاز دارم حرف بزنم .... من و ببخشید ... امسال سال سومی بود که کنکور می دادم .. امسال رو برخلاف میل خانواده خوندم... در طول دوره ی تحصیل معمولا جز گروه بهترها بودم.. لیسانسم و بهشتی گرفتم ... امسال خیلی سعی کردم روند خوندم رو تغییر بدم و با علاقه بخونم .. امروز رفتم تهران جنوب ثبت نام با تاخیر انجام بدم... گفتن ۲و ۸۰۰ باید بدی... خانواده ام نمی زارن برم سر کار ... واسه هر جا یه چیزی می گن ... امروز همه بهم می گفتن آخه چرا اومدی آزاد یعنی تا حالا کنکور ندادی؟ اما من چی داشتم که بگم .. فقط می گفتم دگه نشد که بشه.. اما واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امسال فقط ۱۲ تا مشترک زدم و اشتباهاتی دارم که .. ولش کن بابا...
دارم تصمیم می گیرم سال دگه آزاد شهر خودمو بدم و امسال باز هم بیفتم عقب... آزاد آزاده دگه ... وقتی قراره آزاد باشه .. بزار هر جایی باشه فرق نمی کنه ...
اما آخه چرا من الان باید به اینجا برسم.... ؟
من و ببخشید.........

فقط میتونم بگم هر کی باسواده لزوما کنکور رو خوب نمیده .

[blackhalo1989]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۸ ب.ظ)barca نوشته شده توسط:  

(09 اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۰۴ ب.ظ)marzieh نوشته شده توسط:  ... امسال خیلی سعی کردم روند خوندم رو تغییر بدم و با علاقه بخونم ..

جمله کلیدی هست این حرفتون.

دقیقا. مهمترین چیزی که باعث شد من نتیجه بگیرم (البته اگه فرض کنیم نتیجه خوبی گرفتم) همین تغییر سیستم درس خوندنم بود.

[Joonz]

به نظر من هم یه کاری کن حال و هوای کنکور و سوالاش(امسال) از سرت بپره با دوستای خوبت برو بیرون از خونه ،تا چشت به کتابای کنکور نیافته یا اگه دانشگاه کارشناسیتون نزدیک به اونجا با بچه ها یه سری بزنید یا مسافرت برید باور کنید یک هفته ای اینقدر ریلکس میشی که اصلاً آزادم بی خیال میشی باور کن اینقدر خودتو فدای درس نکن حیف مغز و اعصابت که برا درس بزاری باور کن راست می گم.منم همینطوریم هر وقت یه مدت تو خونه هستم مثه منزویا میشم اصلاً حس و حال هیچکاری نمیگیره ولی اینکارایی که گفتمو انجام بده جواب می گیری. وقتی انرژی گرفتی حالا ایشالا که قبول می شی سراسری اگرم نه که باز مشکلی نیس هر وقت عشقت کشید دوباره برا ارشد بخون .

[zzsnowdrop]

دوست گلم از حرفایی که زدی واقعا ناراحت شدم.
چرا شماها اینقدر زود خوشبختی هایی که دارید فراموش میکنید!
فراموش کردید خدا شما رو سالم آفریده.اینکه اینقدر شانس داشتید که تااینجا رو بخونید.
پدر و مادری دارید که سایشون بالا سرتونه!
خدایی دارید که حتی اگه بده بد هم باشید هواتونو داره.
اگه شماها دو یا سه ساله میخونید من این سال چهارمم بود.
سال پیش اگه پایگاهمو منفی نزده بودم ۱۰۰% قبول بودم.اما حالا که نشده.امسالم نمیشه خوب فدای سرم که نمیشه بازم سعی میکنم.
مشکل بعضی از ماها اینه واقعا خوشی زده زیر دلمون.
چرا صبح که بیدار میشید به خودتون نمیگید که چقدر خوشبختو سعادتمندید.
این همه زیبایی چرا شماها چشاتونو دوختید به بدی ها!!!

ببین دوست عزیز من میخوام کمی از شرایط خودمو بگم تا شما کمی درک کنی که خیلی بی خودی داری خودتو اذیت میکنی.
۷ سال پیش یک روز از خواب بیدار شدم و متوجه شدم به سختی میتونم نفس بکشم.توی شرایطی بودم که بدون اسپری و دارو حتی نمیتونستم نفس بکشم.حالا بماند هزینه های زیاد دارو در شرایطی که میدونستم دچار آسم از نوع فوق شدید شدم و به هیچ عنوان خوب نمیشم بماند.اما بالاخره باور کردم که من چقدر خوشبختم.
کافی بود من دنیا رو از نگاه دیگه ای ببینم همین کافی بود که معجزه اتفاق بیفته، لذت هر نفسیکه میشه کشید رو چرا باید از دست بدیم!
من هم مثل خیلی ها در بدترین شرایط روحی جسمی و ... خوندم.خوب حالا چیکار کنم.نشد که نشد.
آدم دو راه برای زندگی داره.
یا اینکه هر روز که بیدار میشه چشماشو با لبخند باز کنه و باور کنه اون خوشبخت ترین انسن این دنیاست.اینکه قراره همه چیز به کامش بشه.اینکه به قول معروف مشکلاتو شکلاتی برای شیرین تر شدن زندگیش کنه.
و یا اینکه هر روز بگه من چقدر افسردم.من چقدر کم شانس هستم.چرا همیشه من!!!

شما خوشبختیتو فراموش کردی.کمی فکر کنی لبخند و آرامشت برمیگرده.
چه کاری بهتر از یاد خدا و کتاب خدا.

شما هم میتونی پس تلاش کن

[aminamini]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۰۴ ب.ظ)marzieh نوشته شده توسط:  سلام... لطفا اگر فکر می کنید این حرف ها نارحتتون می کنه نخونید... فقط من نیاز دارم حرف بزنم .... من و ببخشید ... امسال سال سومی بود که کنکور می دادم .. امسال رو برخلاف میل خانواده خوندم... در طول دوره ی تحصیل معمولا جز گروه بهترها بودم.. لیسانسم و بهشتی گرفتم ... امسال خیلی سعی کردم روند خوندم رو تغییر بدم و با علاقه بخونم .. امروز رفتم تهران جنوب ثبت نام با تاخیر انجام بدم... گفتن ۲و ۸۰۰ باید بدی... خانواده ام نمی زارن برم سر کار ... واسه هر جا یه چیزی می گن ... امروز همه بهم می گفتن آخه چرا اومدی آزاد یعنی تا حالا کنکور ندادی؟ اما من چی داشتم که بگم .. فقط می گفتم دگه نشد که بشه.. اما واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امسال فقط ۱۲ تا مشترک زدم و اشتباهاتی دارم که .. ولش کن بابا...
دارم تصمیم می گیرم سال دگه آزاد شهر خودمو بدم و امسال باز هم بیفتم عقب... آزاد آزاده دگه ... وقتی قراره آزاد باشه .. بزار هر جایی باشه فرق نمی کنه ...
اما آخه چرا من الان باید به اینجا برسم.... ؟
من و ببخشید.........

سلام

فکر نمیکنم کنکور جایی باشه که آدم بتونه تمام تواناییشو خودشو اثبات کنه

خیلیا هستن که از نظر علمی سطح بالایی دارن اما کنکورو خوب نمیدن
مثلا یکی از دلایش میتونه استرس باشه
دلیل این استرس هم اینه که فکر میکنیم یه آزمون چند ساعته میتونه زندگی آیندمونو کلا زیرو رو کنه
در صورتی که ممکنه راه پیشرفت واسه یکی دانشگاه باشه
ولی واسه یکی دیگه طراح بودن
واسه یکی دیگه برنامه نویس بودن
واسه یکی دیگه ...


همیشه به خودم میگم:
مهم اینه که توی این موارد(کنکور)
تمام تلاشتو کنی
بعد هم همه چیو به خدا بسپاری

بنابراین اگه تلاش کردید ناراحت نباشید
چون خدا هست

[luna]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۵۷ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط:  سلام. یه مدته خیلی احساس ناامیدی و کلافگی می کنم. جوابهای دوستان به تاپیکی که آقای پشتکار زده بودن رو می خوندم با خودم گفتم هرکس یه نظری داره و یه راهی رو می گه، چه خوبه.

هیچی خوشحالم نمی کنه کلا، ربطی هم به کنکور نداره. می خوام واسه آزاد درس بخونم که یه کم سرم هم به درس گرم شه چون به درس خوندن علاقه دارم حتما باعث می شه کمتر فکرای منفی کنم اما آدم که دپرس باشه حوصله هیچی رو نداره.

کسی تا حالا تو موقعیت مشابه من بوده؟ به نظرتون چی کار کنم؟

سلام
اولین قدم برای خارج شدن از این وضعیت اینه که بدونین اصلا وضعیتتون خاص نیست! همه آدما اینجوری میشن. اصلا به نظرم بهش فکر نکنین.
برای خارج شدن از این وضعیت زمان لازمه! بعضی وقتا هیچ کاری لازم نیست بکنید فقط کافیه که مثلا امروز تموم شه بعد شما خوب میشین.
شما کنکور داشتین! کلا یه سال درس خوندن اونقدر غیرعادی هست که این دپرشن بعدش در مقابلش عادی ترین اتفاقه!

ولی اگه فکر می کنید باید کاری کنید:
کارای جدید کنید مثلا
یه دوست پایه پیدا کنید باهاش برین جاهایی که تاحالا نرفتین. برین گردش کنید از هوا لذت ببرید! با هم حرف بزنید! خلاصه هر کاری که خوشحالتون می کنه.
یکی از جاهایی که من خیلی دوست دارم و شاید شما دوست نداشته باشید شایدم داشته باشید سایت ted.com هست که توش انواع ویدئوها پیدا میشه! به نظرم برید بعضی از اونا رو ببینین هم حال و هواتون عوض میشه چون خیلی بحث های جالبی داره.
یه سری فعالیت های جدید شروع کنید. مثلا اگه ورزش نمی کنید برید یه باشگاهی ورزش یا اصلا برید یه پارکی روزی یه ساعت بدویین! تاثیر ورزش روی ناامیدی عالیه!
خلاصه که سعی کنید به شکل مثبت به خودتون و اطراقتون نگاه کنید یکم هم به خودتون دقت بدید همه چی درست میشه!

[maryami]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۳۶ ب.ظ)luna نوشته شده توسط:  سلام
اولین قدم برای خارج شدن از این وضعیت اینه که بدونین اصلا وضعیتتون خاص نیست! همه آدما اینجوری میشن. اصلا به نظرم بهش فکر نکنین.
برای خارج شدن از این وضعیت زمان لازمه! بعضی وقتا هیچ کاری لازم نیست بکنید فقط کافیه که مثلا امروز تموم شه بعد شما خوب میشین.
شما کنکور داشتین! کلا یه سال درس خوندن اونقدر غیرعادی هست که این دپرشن بعدش در مقابلش عادی ترین اتفاقه!

ولی اگه فکر می کنید باید کاری کنید:
کارای جدید کنید مثلا
یه دوست پایه پیدا کنید باهاش برین جاهایی که تاحالا نرفتین. برین گردش کنید از هوا لذت ببرید! با هم حرف بزنید! خلاصه هر کاری که خوشحالتون می کنه.
یکی از جاهایی که من خیلی دوست دارم و شاید شما دوست نداشته باشید شایدم داشته باشید سایت ted.com هست که توش انواع ویدئوها پیدا میشه! به نظرم برید بعضی از اونا رو ببینین هم حال و هواتون عوض میشه چون خیلی بحث های جالبی داره.
یه سری فعالیت های جدید شروع کنید. مثلا اگه ورزش نمی کنید برید یه باشگاهی ورزش یا اصلا برید یه پارکی روزی یه ساعت بدویین! تاثیر ورزش روی ناامیدی عالیه!
خلاصه که سعی کنید به شکل مثبت به خودتون و اطراقتون نگاه کنید یکم هم به خودتون دقت بدید همه چی درست میشه!

ممنون دوست خوبم که وقت گذاشتین

همین همفکری و همدلی واسه آدم کلی ارزش داره

---

من همش فکر می کنم کلا چند سال می خوام زندگی کنم که همش غصه بخورم

تا الانش که اصلا نفهمیدم چه جوری گذشته

امیدوارم هیچ وقت هیچ کس ناراحت و ناامید نباشه

[zzsnowdrop]

دوست گلم فراموش نکن خداوند توی آیه آخر سوره توبه گفته:

آنگاه که مردم از تو روی برگرداندند بگو خدا مرا بس است که جز او خدایی نیست من به او توکل کرده ام که رب عرش عظیم اوست.

یادت باشه اگه همه درا به روت بسته شد، اگه دنیا باهات بد شد و زندگی برات سخت شد اگه همه چیز و همه کس تو رو زمین زد کافیه فقط بگی یا علی و بلند شی.
به خداوند اعتماد داشته باش و ایمان.اونوقت میبینی دنیات چقدر قشنگ میشه.

الا بذکرالله تطمئن القلوب

[mona23]

سلام مریمی .منم گاهی اینجوری میشم.سعی میکنم کارایی که دوس دارم رو انجام بدم و سرم گرم شه تا زمان بگذره و بهتر بشم.گاهی هم یه کاری رو شروع میکنم تا از خودم راضی باشم.چون بیشتر اوقات ناراضی بودن از خودم باعث میشه یه همچین حس های نا امیدی بهم دست بده.یه چیز دیگه.زنگ زدن به بعضی دوستای قدیمی که دوسشون داری و ازشون دوری هم نتیجه خوبی میده.امتحان کن عزیزم

[maryami]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۱۷ ب.ظ)mona23 نوشته شده توسط:  سلام مریمی .منم گاهی اینجوری میشم.سعی میکنم کارایی که دوس دارم رو انجام بدم و سرم گرم شه تا زمان بگذره و بهتر بشم.گاهی هم یه کاری رو شروع میکنم تا از خودم راضی باشم.چون بیشتر اوقات ناراضی بودن از خودم باعث میشه یه همچین حس های نا امیدی بهم دست بده.یه چیز دیگه.زنگ زدن به بعضی دوستای قدیمی که دوسشون داری و ازشون دوری هم نتیجه خوبی میده.امتحان کن عزیزم

سلام عزیزم
ممنون دوست خوبم

[marzieh]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۱۲ ب.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط:  آدم دو راه برای زندگی داره.
یا اینکه هر روز که بیدار میشه چشماشو با لبخند باز کنه و باور کنه اون خوشبخت ترین انسن این دنیاست.اینکه قراره همه چیز به کامش بشه.اینکه به قول معروف مشکلاتو شکلاتی برای شیرین تر شدن زندگیش کنه.
و یا اینکه هر روز بگه من چقدر افسردم.من چقدر کم شانس هستم.چرا همیشه من!!!

شما خوشبختیتو فراموش کردی.کمی فکر کنی لبخند و آرامشت برمیگرده.
چه کاری بهتر از یاد خدا و کتاب خدا.

شما هم میتونی پس تلاش کن

از حرف های لذت بخش و آرامش بخشت واقعا ممنونم.. بهترین ها رو از خدا برای شما و همه ی دوستان عزیز مانشتی ام آرزو دارم... من بازهم معذرت می خواهم از همگی و امیدوارم خدا من رو به خاطر ناشکری ببخشه... من بازهم از خداوند متعال معذرت می خوام

---

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۱۴ ب.ظ)aminamini نوشته شده توسط:  همیشه به خودم میگم:
مهم اینه که توی این موارد(کنکور)
تمام تلاشتو کنی
بعد هم همه چیو به خدا بسپاری

بنابراین اگه تلاش کردید ناراحت نباشید
چون خدا هست

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۵۵ ب.ظ)luna نوشته شده توسط:  بهتون پیشنهاد می کنم که قدر و ارزش خودتون و عمرتون و زندگیتون رو بیشتر بدونید و بی خودی به خاطر چیزی به نام کنکور خودتون رو ناراحت نکنید.

فکر کنم یه صحبتی باید با خودم بکنم... امیدوارم در شادی تون براتون جبران کنم .. بازم ممنونم

[blackhalo1989]

یکیو میشناسم که کار کامپیوتری میکنه لیسانس داره اوضاع کارش انقدر خوبه که هر کارش میکنن دنبال ارشد نمیره.

[neilabak]

کمک به مادر و آدمای دور و برت بدجوری حال آدمو خوب میکنه.اگه جای زیارتی هم داره شهرتون که دیگه خیلی خداست.رفتن به طبیعت و شنا هم به شدت آدمو شارژ میکنه .و...یه مدتی بیخیال اینترنت شی هم خوبه .البته من خودم اینجوریم نمیدونم برای شما هم اینجوریه یا نه .وقتی خیلی تو اینترنتم بعدش یه همچین حسی دارم،کلافگی ،گیجی ،بی حوصلگی.

[blackhalo1989]

(۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۴۷ ب.ظ)neilabak نوشته شده توسط:  کمک به مادر و آدمای دور و برت بدجوری حال آدمو خوب میکنه.اگه جای زیارتی هم داره شهرتون که دیگه خیلی خداست.رفتن به طبیعت و شنا هم به شدت آدمو شارژ میکنه .و...یه مدتی بیخیال اینترنت شی هم خوبه .البته من خودم اینجوریم نمیدونم برای شما هم اینجوریه یا نه .وقتی خیلی تو اینترنتم بعدش یه همچین حسی دارم،کلافگی ،گیجی ،بی حوصلگی.

من بعدش فشارم یا قندم میفته. (نمیدونم کدومشه)