دوست گلم از حرفایی که زدی واقعا ناراحت شدم.
چرا شماها اینقدر زود خوشبختی هایی که دارید فراموش میکنید!
فراموش کردید خدا شما رو سالم آفریده.اینکه اینقدر شانس داشتید که تااینجا رو بخونید.
پدر و مادری دارید که سایشون بالا سرتونه!
خدایی دارید که حتی اگه بده بد هم باشید هواتونو داره.
اگه شماها دو یا سه ساله میخونید من این سال چهارمم بود.
سال پیش اگه پایگاهمو منفی نزده بودم ۱۰۰% قبول بودم.اما حالا که نشده.امسالم نمیشه خوب فدای سرم که نمیشه بازم سعی میکنم.
مشکل بعضی از ماها اینه واقعا خوشی زده زیر دلمون.
چرا صبح که بیدار میشید به خودتون نمیگید که چقدر خوشبختو سعادتمندید.
این همه زیبایی چرا شماها چشاتونو دوختید به بدی ها!!!
ببین دوست عزیز من میخوام کمی از شرایط خودمو بگم تا شما کمی درک کنی که خیلی بی خودی داری خودتو اذیت میکنی.
۷ سال پیش یک روز از خواب بیدار شدم و متوجه شدم به سختی میتونم نفس بکشم.توی شرایطی بودم که بدون اسپری و دارو حتی نمیتونستم نفس بکشم.حالا بماند هزینه های زیاد دارو در شرایطی که میدونستم دچار آسم از نوع فوق شدید شدم و به هیچ عنوان خوب نمیشم بماند.اما بالاخره باور کردم که من چقدر خوشبختم.
کافی بود من دنیا رو از نگاه دیگه ای ببینم همین کافی بود که معجزه اتفاق بیفته، لذت هر نفسیکه میشه کشید رو چرا باید از دست بدیم!
من هم مثل خیلی ها در بدترین شرایط روحی جسمی و ... خوندم.خوب حالا چیکار کنم.نشد که نشد.
آدم دو راه برای زندگی داره.
یا اینکه هر روز که بیدار میشه چشماشو با لبخند باز کنه و باور کنه اون خوشبخت ترین انسن این دنیاست.اینکه قراره همه چیز به کامش بشه.اینکه به قول معروف مشکلاتو شکلاتی برای شیرین تر شدن زندگیش کنه.
و یا اینکه هر روز بگه من چقدر افسردم.من چقدر کم شانس هستم.چرا همیشه من!!!
شما خوشبختیتو فراموش کردی.کمی فکر کنی لبخند و آرامشت برمیگرده.
چه کاری بهتر از یاد خدا و کتاب خدا.
شما هم میتونی پس تلاش کن