(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ق.ظ)saam نوشته شده توسط: روزگار بدی برای ما، زنهاست ...
ژیگول می بینی، می ترسی ...
ماشین مدل بالا از کنارت رد می شه تو خیابون، می ترسی ...
ماشین قراضه رد می شه، می ترسی ...
.
.
.
.
.
.
قویترین آدم جهان اون نیست که دویست و پنجاه کیلو رو یه ضرب میزنه ...
قویترین آدم جهان زن ایرانیه که با وجود مشکلات فردی و گروهی و اسید پاشی و مزاحم هاى خیابونی و زور گیری و قتل و هزار خطر دیگه هنوزم درس میخونه، ورزش میکنه، رانندگى میکنه، کار میکنه، مشکلات خونواده اش رو یه تنه به دوش میکشه ،عاشق میشه، أعتماد میکنه، مادر میشه و به بچه اش یاد میده آدم باشه
و از همه مهمتر: هیچ وقت گله و شکایتی از زندگی نداره...
صد در صد موافقم باهاتون. به کی بگم که رفته بودم مشاوره که کمی از نظر روحی بهم کمک بشه طرف که دکتر هم بود نظر سوء داشت دیگه نرفتم
یکی دیگه از دوستام هم از مشاوری که پیشش رفته بود همین جوری می گفت. رفته بودم چشم پزشکی یا یه بار دکتر واسه سرماخوردگیم رفتم اونا هم مشکل داشتن. اینا که دیگه رهگذر نیستن یه متلک بگن رد شن می خوان یه مشکلی رو حل کنن ناسلامتی
تصمیم گرفتم فقط پیش خانمها برم هر کاری داشتم. اگر هم مجبور شدم و متخصص خانم در اون زمینه ای که می خوام پیدا نکردم تنها نرم. آخه آدم که نمی تونه همه جا یکی رو دنبال خودش ببره. ناسلامتی خانمی شدم واسه خودم اما متاسفانه تو جامعه ما وضع اینجوریه.
بارها شده شاید نیم ساعت کنار خیابون تو هوای سرد معطل شدم تا یه تاکسی بیاد راننده اش هم درست درمون باشه سوار شم. حتی یه بار راننده تاکسی آخرین مسافرش بودم یه حرفایی می زد که فلان راننده تاکسی یه خانمی رو دزدیده منم سریع گفتم آره می دونم بابام سرهنگه خبر دارم مرسی پیاده می شم و سریع پیاده شدم گفتم شاید بترسه یه کم اما اگه پیادهام نمی کرد بابام هم نمی تونست برام کاری بکنه
دکتر خوب هم سراغ دارم و نمی گم همه مثل این چشم پزشک و مشاور و .... هستن اما می خوام بگم اینا رو که می بینم واقعا متاسف می شم و دلم به حال خودم و هم جنسهام واقعا می سوزه. خیلی سخته.