انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[abolfazl pepco]

طراحی باس با مالتی پلکسر و بافر سه حالته را کسی هست کمک کنه؟؟؟؟

[khayyam]

(۰۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۴۷ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط:  

---

(۰۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۲۹ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  اونایی که فاز نصیحت برداشتن خودشون هنوز نمی دونن دنبال چی هستن .

عه این حرفی که افتاده زمین برا منه
فاز نصیحت برنداشتم اتفاقا.
و میدونم هم چی میخوام تو زندگیم.

دیگه اینجا کیه که ندونه ماه ها فکر میکردم به اینکه برم سر کنکور تجربی یا رشته خودمو ادامه بدم.
ولی مهم اینه آدم بعدش تصمیمش رو بگیره و قاطع باشه و یکی هم نزنه تو ذوقش.

اون سری برای یکی دیگه از دوستان یه همچین چیزی نوشتید این سری برا رسپینا. قبول دارم جو مانشت اصلا خوب نیست. چون بعضی وقتا آدما فقط نیاز دارن یکی الکی هم که شده بهشون امید و جرئت بده بگه تو میتونی.. و اونی که اینجا مینویسه هم دنبال اینه وگرنه زیادن تو دنیای واقعی آدمایی که حرف های مایوس کننده میزنن. دقیقا مشکلی هم که با خیلی از دوستانم دارم اینه تا می فهمن یه کاری میخوای بکنی سریع انرژی منفی و استرس دادنا شروع میشه. شاید شما روحیتون اینطوری نیست و نمیدونید اما خیلیییی رو روحیه اونی که این حرفا رو میشنوه تاثیر میذاره و ترس به جونش میفته.

------------------------------------------------------

[RangiRangi]

(۰۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۲۳ ب.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  این گزینه‌ی خیلی خوبیه. اغلب دانشگاه‌های ترکیه به مراتب از دانشگاه‌های ایران سطح بالاتری دارند.

عه من فکر میکردم این کار منطقی نیست. و هر موقع این بحث رو پیش میکشید که منم بعد فارغ التحصیلیم اگه نتونستم همون چند ماه بعدش جایی برم این کار رو بکنم اما من سریع موضوع رو عوض میکردم چون ذهنیتم این بود که با این کار عمرم تلف میشه و نتیجه ای به دست نمیارم و عملا دو سال دیگه رو از دست میدم و.... چه خوب که بحث پیش اومد اینجا و اینو گفتم و شما هم لطف کردید خوب توضیح دادید.ممنونم.

این دوست من دانشگاه سابانجی رفته ولی کوچ هم میتونست بره. منتها سبک سنگین کرده و دیده شرایط سابانجی براش خوبه رفته اونجا و مدام هم منو تشویق میکنه این کار رو بکن پول خوبی میدن، شرایطش الان مناسبه برا ما و ... به خصوص اینکه خودش میگه ظاهرا استادای سابانجی میدونن دانشجوی ایرانی ترکیه نمیمونه و به محض اینکه از جای دیگه پذیرش بگیره میره و میگفت مشکلی هم با این قضیه ندارن و نباید نگران بعدش باشم و ...


واقعا ممنون انقدر خوب توضیح دادید. قبل از جواب شما تو ذهنم سوال بود که درسته همچین انتخابی یا نه و حتی شک داشتم به عنوان یه راه حل بنویسم تو مانشت یا نه.

[codin]

(۰۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۲۶ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط:  

(03 آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۳۷ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  همه می خوان برن ولی در نظر بگیرید بلیط هواپیما تا یه کشور همسایه ۲۰ میلیونه چه برسه کشور اروپایی باشه یا کانادا بعد تا ویزا نگرفتی فقط رفتن یه رویا تو ذهنه ویزا هم بگیری باید یه پولی داشته باشی اونور تا یکی دو ماه هزینه اقامت و ... رو تامین کنی بعد از اون پناه بر خدا بسم الله .

حتی آرزو کردن هم جرئت میخواد .. اول باید جرئت خواستنش رو داشت تا شرایط داشتنش فراهم بشه. کسایی که میخوان برن تصمیمشون رو گرفتن و تلاش میکنند. نتیجه از دو حالت خارج نیست: یا میشه یا نمیشه. قرار نیست اتفاق خاصی بیفته تا بخوایم کاری رو انجام بدیم. چه بشه و چه نشه هیچ ضرری برای آدمای اطراف اون شخص نداره و فقط خودش و خونواده اش درگیر این قضیه ان و بعد از نشدنش نهایتا یکی دو ماه طرف رو خودش رو جمع و جور میکنه به آینده دوباره فکر میکنه و تصمیم میگیره.

من اتفاقا دیشب داشتم به این فکر میکردم...به نظرم گاهی آرزو کردن برای من شخصا باعث از بین رفتن آرامش خاطر میشه... مثلا فرض کن شما آرزو میکنی پذیرش بگیری اولش حس خیلی خوبی دست میده ولی خب هر سکه ای دو رو داره... بعد این فکر میاد تو ذهنت اگر نتونم برم چی؟ بعدش همین فکر که ممکنه لذتی که از رویات بردی خراب بشه خودش باعث اضطراب میشه. کلا من نمیدونم راه حل درست چیه ولی من شخصا هر هدفی توی زندگی دارم اول سعی میکنم تا میتونم بهش فکر کنم و تمام جوانبش و فلان ولی بعد یه مدت دیگه فقط روی اهداف کوتاه مدتی که در جهت اون هدف بلند مدت هستن... مثلا به نظرم نیاز نیس آدم هر روز به پذیرش و فلان فکر کنه بلکه به هدف های کوتاه مدتی که تنظیم کرده فقط فکر کنه مثلا به آزمون زبانی که میخواد بده و گرفتن نمره خوب توش یا به یه پروژه ای که داره روش کار میکنه در حال حاضر و غیره... این روش باعث میشه که اون هیجانی که از فکر کردن به هدف هات داری را از دست بدی ولی خب همیشه هیجان/اضطراب دو روی یک سکه هستن... حتی از نظر پزشکی و بایولوژیکی هم مقاله در موردش زیاد هست تا جایی که بعضی وقت ها آدم ها نمیتونن این دو را از هم تشخیص بدن و یا تغییر از یکی به دیگری خییلی سریع رخ میده

[Riemann]

(۰۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  مثلا به نظرم نیاز نیس آدم هر روز به پذیرش و فلان فکر کنه بلکه به هدف های کوتاه مدتی که تنظیم کرده فقط فکر کنه مثلا به آزمون زبانی که میخواد بده و گرفتن نمره خوب توش یا به یه پروژه ای که داره روش کار میکنه در حال حاضر و غیره...

مهم داشتن ویژن هست! الان یه سری منو مسخره میکنن که میگن چهار ساله میگی میخوای بری خارج و فلان، ولی یه نکته‌ای رو در نظر نمیگرن که هدف من گرفتن کارت پایان خدمت بود و حذف دغدغه خدمت برای همیشه از زندگیم! تقریبا اکثر کسایی که هنوز سربازی دارن، یه جایی پس ذهنشون استرس این خدمت رو دارن ... حتی سانفرانسیکو زندگی کنی، باید زنگ بزنی ایران یه نفر بره کارای خدمتت رو انجام بده که یوقت میای وارد کشور میشی و خانوادت رو ببینی، به مشکل نخوری ...

این ویژن رو من توی ذهنم داشتم از همون زمانی که اومدم ارشد
از شهرستان اومدیم تهران که خودش یه جهش بزرگ بود
کار کردن و مستقل شدن و کسب تجربه
انجام سربازی
آزاد کردن مدرک های کارشناسی و ارشد
جمع کردن پول
نتورک ساختن با آدمای مختلف
داشتن یه اسکیل که هم توی ایران و هم توی خارج خیلی بهش بها میدن!

همه اینا توی چند سال اخیر اتفاق افتادن، درسته یه سریشون با رو میشد بهتر انجام داد، ولی دیگه انجامشون دادم ... زیاد دیدم آدمایی که حتی دوره کارشناسیشون هم تموم نکردن و گفتن لیسانس چه دردی میخوره؟ و الان سر همین تفکرشون به راحتی نمیتونن برن خارج، یا مثلا پایان نامه رو بیخیال شدن و ارشد از یونی انصراف دادن با این استدلال که چه فایده داره ارشد، این همه ارشد تو مملکت هست و ... ولی همین ارشد واسه مهاجرت میتونه خیلی امتیاز مثبت داشته باشه ... در کل ویژن خیلی مهمه.

منم خوشبختانه دیگه این پلنی که داشتم داره به قسمت‌های نهاییش میرسه و یه جورایی موفقیت رو جلوی چشمم میبینم، همین باعث میشه که بعضی وقتا دچار یه هیجانی بشم که مقداریش رو میام اینجا به اشتراک میزارم که بازخورد خوبی نمیگیرم، اینم باز به دلیل اینه که به اون صورت دیگه کسی نزدیکم نیست ... البته این کرونا هم یه تاثیر خیلی منفی رو برنامه ریزی هام داشت که خوشبختانه دنیا هم داره باهاش کنار میاد و روال عادیش رو پیش میگیره وگرنه کرونا نبود که کلا سناریو یه چیز دیگه میبود ...

[codin]

(۰۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۸ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  

(05 آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  مثلا به نظرم نیاز نیس آدم هر روز به پذیرش و فلان فکر کنه بلکه به هدف های کوتاه مدتی که تنظیم کرده فقط فکر کنه مثلا به آزمون زبانی که میخواد بده و گرفتن نمره خوب توش یا به یه پروژه ای که داره روش کار میکنه در حال حاضر و غیره...

مهم داشتن ویژن هست! الان یه سری منو مسخره میکنن که میگن چهار ساله میگی میخوای بری خارج و فلان، ولی یه نکته‌ای رو در نظر نمیگرن که هدف من گرفتن کارت پایان خدمت بود و حذف دغدغه خدمت برای همیشه از زندگیم! تقریبا اکثر کسایی که هنوز سربازی دارن، یه جایی پس ذهنشون استرس این خدمت رو دارن ... حتی سانفرانسیکو زندگی کنی، باید زنگ بزنی ایران یه نفر بره کارای خدمتت رو انجام بده که یوقت میای وارد کشور میشی و خانوادت رو ببینی، به مشکل نخوری ...

این ویژن رو من توی ذهنم داشتم از همون زمانی که اومدم ارشد
از شهرستان اومدیم تهران که خودش یه جهش بزرگ بود
کار کردن و مستقل شدن و کسب تجربه
انجام سربازی
ارتودنسی و یه سری کارای دندونم
آزاد کردن مدرک های کارشناسی و ارشد
جمع کردن پول
نتورک ساختن با آدمای مختلف
داشتن یه اسکیل که هم توی ایران و هم توی خارج خیلی بهش بها میدن!

همه اینا توی چند سال اخیر اتفاق افتادن، درسته یه سریشون با رو میشد بهتر انجام داد، ولی دیگه انجامشون دادم ... زیاد دیدم آدمایی که حتی دوره کارشناسیشون هم تموم نکردن و گفتن لیسانس چه دردی میخوره؟ و الان سر همین تفکرشون به راحتی نمیتونن برن خارج، یا مثلا پایان نامه رو بیخیال شدن و ارشد از یونی انصراف دادن با این استدلال که چه فایده داره ارشد، این همه ارشد تو مملکت هست و ... ولی همین ارشد واسه مهاجرت میتونه خیلی امتیاز مثبت داشته باشه ... در کل ویژن خیلی مهمه.

منم خوشبختانه دیگه این پلنی که داشتم داره به قسمت‌های نهاییش میرسه و یه جورایی موفقیت رو جلوی چشمم میبینم، همین باعث میشه که بعضی وقتا دچار یه هیجانی بشم که بارقه‌هاییش رو میام اینجا به اشتراک میزارم که بازخورد خوبی نمیگیرم، اینم باز به دلیل اینه که به اون صورت دیگه کسی نزدیکم نیست ... البته این کرونا هم یه تاثیر خیلی منفی رو برنامه ریزی هام داشت که خوشبختانه دنیا هم داره باهاش کنار میاد و روال عادیش رو پیش میگیره وگرنه کرونا نبود که کلا سناریو یه چیز دیگه میبود ...

من الان نزدیک ۳۰ سالمه ولی یه چیزو فهمیدم و ردخور نداشت هیچ وقت... هر وقت یکی تو رو برای یه چیزی مسخره میکنه یا قضاوت میکنه مطمئن باش دلیلش اینه طرف یه کمبودی توی زندگی خودش داره و این براش یه جور واکنش دفاعیه که در مورد خودش احساس بهتری داشته باشه با بالا گرفتن خودش و پایین گرفتن بقیه... آدم هایی که از نظر ذهنی سالم هستن معمولا نه فرصتی برای این چیزا دارن و اگرم داشته باشن معمولا خیلی مهربون هستن و میخوان بقیه را کمک کنن نه این که ادمای آدمای مهربون را در بیارن ولی قضاوت کنن بقیه را و یا مسخره کنن به این آدم ها حتی فرصت صحبت کردن هم نده فقط پرتشون کن بیرون از زندگیت.

[Riemann]

یکی از عکسای ۶ سال پیشم رو دیدم، انصافا خیلی تغییر کردم، البته در جهت منفی : (

[عزیز دادخواه]

(۰۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۳۱ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  یکی از عکسای ۶ سال پیشم رو دیدم، انصافا خیلی تغییر کردم، البته در جهت منفی : (

میانسالی و جوگندمی شدن هم برای مردا ورود به مرحله جدید جذابیته خیلی بد بین نباش

[ezra]

اولی ارشد
دومی دکتری
برای همینه میگم مانشت بخواد زوم کنه فقط رو کنکور کامل ورشکست میشه

[khayyam]

کاش مانشت هم مثل تلگرام یه گزینه ای به اسم Delete account داشت .

[عدالت۱۱]

پیشنهاد تعطیلی تمام مناطق استانی برای مهار کرونا


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.



لطفا حمایت کنید/جان همه ما درخطره

[RangiRangi]

(۰۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  مثلا به آزمون زبانی که میخواد بده و گرفتن نمره خوب توش یا به یه پروژه ای که داره روش کار میکنه در حال حاضر و غیره...

هم موافقم و هم مخالف.
باید اولش یه هدف داشته باشیم که در راستای اون هدف های کوچیک رو انتخاب کنیم والا برآیند هدف های کوچیک ما ممکنه به بیراهه برسه.

و اگه بخوایم به خاطر هدف بزرگ خودمون دچار استرس بشیم همون هدف های کوچیک هم استرس زا میشن. مثلا تو همین مثال من میتونم بگم اگه نمره خوب نگرفتم چی؟ و همین اگه نگرفتم گفتن باعث میشه دچار استرس بشم.

ولی از یه طرف هم موافقم چون فکر کردن زیاد به هدف های بزرگ به شخصه منو دچار خیالپردازی میکنه و دیگه تو خیالاتم به آرزوهام میرسم و .. به خاطر همین من یه تصمیمات کلی اولیه میگیرم بعد در راستای اونا حرکت میکنم ولی دیگه به تصمیم کلی اولیه ام اصلا فکر نمیکنم که خیالپردازی نکنم.

[Amir V]

امروز نامه اومد که ۲۴۰ یورو جریمه شدم... ۴ ماه پیش توی برلین ماشینی که اجاره کرده بودم رو ظاهرا جای غیرقانونی پارک کرده بودم. اینا هم جرثقیل گرفتن و ماشین رو جابجا کردن و الان هزینش رو گرفتن.

[Riemann]

(۰۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۱۷ ب.ظ)Amir V نوشته شده توسط:  ۲۴۰ یورو

همون پول PS4

[RASPINA]

خون پر چشمامه از بی خوابم دارم می میرم
تازه امروزم سر کار ی سوتی دادم دیگه جون ندارم
مامانم گفته شماره کارت از زن عموم بگیرم برای پول عسل فکر کنم ۶۰ امین پیامه ک دادم
نه اختیار دارید لطف کنید شماره کارت را بدید....شماره کارت
شماره کارتتون را بفرستید‌...‌‌‌
چ قدر تعارفا بده