زمان کنونی: ۰۵ آذر ۱۴۰۳, ۰۸:۵۷ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۸۹۴۱
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۴:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بعضی‌ها هم توی هپروت سیر میکنن : ))
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۴۲
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۴:۵۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ببین من می گم شرایط جامعه و شرایط مکانی خیلی تاثیر گذار هست ، نیست ؟ مثلا یکی هم خیلی آدم خوب و باشعور وقتی می ری به عنوان مثال مترو سوار بشی و ۱۰ نفر ریختن روی تو و خفه شدی اونوقت می فهمی !

بله ایران کشور با فرهنگی بود و الانم داره تلاش میشه بهش برسن ! ولی همین طوری کشورهای دیگه هم دارن رو به سمت بهتر شدن می رن و ما عقب هستیم کماکان

شرکت هایی مثل دیجی کالا که گفتی بله واقعا خودباوری داشتن مهم ترین مسئله در این مرحله پیدا کردن افرادی که خودباوری داشته باشن .

من با خیلی ها سرکله زدم مثلا طرف میاد با جدیت میاد می گه من تو حوزه وب کار می کنم دو ماه بعدش می بینی داره بازاریابی شبکه ای می کنه چون اونجا بهش گفتن حقوق بالا می گیری !

قبل از هر چیزی مشخص کردن هدف و مهم تر از اون موندن در اون هدف و خیلی مهم تر از اون بی توجه شدن به حرف مردم هایی که هم جهت تو نیستن

اینم بگم کسی که واقعا خواب باشه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب رو اصلا نمیشه !

اکثر مردم خودشون همه چیز رو می دونن ولی خودشون رو زدن به خواب و به قولی از زیر بار رفتن مسئولیت شانه خالی می کنن

نمونش تو تمام ابعاد زندگی ما هست

خودباوری باید خودجوش باشه در تمام افراد

شایدم تمام چیزهایی هم گفتم قبول نکنید .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , The BesT , Milestone
ارسال: #۳۸۹۴۳
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۵:۳۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۱ ب.ظ، توسط gogooli.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
.................
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss
ارسال: #۳۸۹۴۴
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۶:۵۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
میخوام همی الان برم دفترشون موهاشو بکشم برگردم Big Grin

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۴۵
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۷:۰۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حسی که دارم اینه که هر چی میخونم حس میکنم هیچی بلد نیستم . . .
یعنی بهش که فکر میکنم استرسش بی خوابم میکنه . . .

یعنی واقعا حس ندونستن خیلی بده خیلی بد . . .حس اینکه آدم بفهمه که هیچی نمیفهمه . . .(اینم بگم از متواضع بودن متنفرم) ،
ولی واقعا اگر من چیزی بلد بودم باید تا به حال به ثمر مینشست دیگه . . .

البته توی بازار، توی نویسندگی کارم واقعا خوبه(حداقل به تایید بازاری ها و چند تا روزنامه نگار مطرح)،یعنی خداشاهده برای دست گرمی هم بنویسم میتونم داستان کوتاه در بیارم، اما واقعا دلم با این کارا نیست . . .

دست ها می سایم تا دری بگشایم . . . "یوحنا"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , pioneer01 , diligent , WILL , Milestone , SepidehP
ارسال: #۳۸۹۴۶
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۷:۴۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۰۰ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  #مکث_امروز

سال ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻡ...
ﺳﺎﻝ ١٣٤٠، ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ.
ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ﺗﺮﮐﯽ ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ...
ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ...
ﻣﻌﻀﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ!
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ.
ﺗﻮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ!
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﯽ حوﺻﻠﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ!
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦِ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ!
ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ!
ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺑﺪِ ﻣﻦ، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ !!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ!
ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ!
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ.
ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ!
ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ، ﻣﺸﻖ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ.
آنقدﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ،
ﻭﻟﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ!
ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ، ﯾﮏ ﺧﻮﺩﻧﻮﯾﺲ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ دیدن و ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ...
ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ!!
ﺁﺧﻪ ﻣشقهامون ﺭو ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮدند!
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ...
ﺩﺳﺘﺎﻡ ﻣﯽﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽﺯﺩ...
ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽنوﺷﺖ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ؟
ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﻋﺎﻟﯽ!
ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺳﻢ...
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ...
ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ.
ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ...

ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﻣﺤﻤﺪ ﻧﺎﺩﺭی ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ (ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﻋﻠﻮﻡ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛُﻨﺖ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ)

بسیار عالی بود .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۴۷
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۹:۲۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کلیپ روز:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

چی میگیییییییییییییییی؟! گرفتی ما رو؟! بیخیااااااااااااااااااااال! گواردیولا هیچ کاری نکرد؟! رئال خودش قهرمان میشه؟! رئال تو بوندسلیگا؟! Huh


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pioneer01 , crevice , SepidehP
ارسال: #۳۸۹۴۸
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۹:۴۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  کلیپ روز:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

چی میگیییییییییییییییی؟! گرفتی ما رو؟! بیخیااااااااااااااااااااال! گواردیولا هیچ کاری نکرد؟! رئال خودش قهرمان میشه؟! رئال تو بوندسلیگا؟! Huh
حالش خوب نبوده. قرصا رو نشسته خورده Dodgy


۳ ۴ جلسه گذشته از کلاسا ولی فشار ذهنی زیادی حس میکنم این ترم اولی Undecided
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۴۹
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۹:۴۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
[تصویر:  443880_jrt0_v1.png]

میخواستم واسه اینجا مقاله بفرستم
الان نشستم حساب کردم اگه فقط بخوام دو روز برم اونجا بشینم (بدون مقاله!!) کمه کم درمیاد ۳,۲۰۰,۰۰۰ !!
بدون هزینه هتل و غذا و ...
اینم شد زندگی Confused

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۵۰
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۹:۴۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ تیر ۱۳۹۷ ۰۳:۱۱ ب.ظ، توسط moslem73421.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
.....
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۵۱
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۹:۵۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۴۹ ب.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط:  دفعه اولی که گزارش این آدم رو شاهد بودم چند ماه پیش بود
همه داشتن فوتبال میدیدن من از خنده کف زمین پخش شده بودم ، چن دقیقه اول فکر می کردم خنده بازاری ، شکرستانی چیزی باشه ؛ دیدم نه واقعیت داره Big Grin
اصلا گزارشش به کنار. نصفه شبی یهو نعره میزنه. Confused


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۸۹۵۲
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۱۰:۱۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۱۹ ب.ظ، توسط crevice.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تا حالا اصلاحیه یک major revision اونم به شکلی که ۳ تا داور داشته باشه رو یک روزه انجام نداده بودم که امروز به این افتخار نایل شدم Big Grin
نکته جالبتر این قضیه اینه که یکی از داوران پیپر، خودم هستم Big Grin
یعنی اگه این خارجیا بفهمن ما چه موجوداتی هستیم از هستی اخراجمون میکنن Big Grin
باشد که اکسپت بشه اینبار که با اکسپتی که میدم به پیپر به عنوان یکی از سه داور، اکسپت میشه ایشالا Tongue
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: The BesT , sss , SepidehP
ارسال: #۳۸۹۵۳
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۱۰:۲۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۰۷:۰۴ ب.ظ)SamanBeigmiri نوشته شده توسط:  حسی که دارم اینه که هر چی میخونم حس میکنم هیچی بلد نیستم . . .
یعنی بهش که فکر میکنم استرسش بی خوابم میکنه . . .

یعنی واقعا حس ندونستن خیلی بده خیلی بد . . .حس اینکه آدم بفهمه که هیچی نمیفهمه . . .(اینم بگم از متواضع بودن متنفرم) ،
ولی واقعا اگر من چیزی بلد بودم باید تا به حال به ثمر مینشست دیگه . . .

البته توی بازار، توی نویسندگی کارم واقعا خوبه(حداقل به تایید بازاری ها و چند تا روزنامه نگار مطرح)،یعنی خداشاهده برای دست گرمی هم بنویسم میتونم داستان کوتاه در بیارم، اما واقعا دلم با این کارا نیست . . .

دست ها می سایم تا دری بگشایم . . . "یوحنا"

چی از این بالاتر که دستتون توی نویسندگی خوبه Blush
چه محصولی زیباتر و بهتر از محتوای خوب ، چه میوه‌ای ؟
موفق باشی

ماییم که بی باده و بی جام خوشیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Saman
ارسال: #۳۸۹۵۴
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۱۰:۴۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۲۶ ب.ظ)WILL نوشته شده توسط:  چی از این بالاتر که دستتون توی نویسندگی خوبه Blush
چه محصولی زیباتر و بهتر از محتوای خوب ، چه میوه‌ای ؟
موفق باشی
نارنگی جنوب، از این شیرینا
آناناس هم خوبه Tongue


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pioneer01
ارسال: #۳۸۹۵۵
۰۶ مهر ۱۳۹۶, ۱۰:۵۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۱۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  تا حالا اصلاحیه یک major revision اونم به شکلی که ۳ تا داور داشته باشه رو یک روزه انجام نداده بودم که امروز به این افتخار نایل شدم Big Grin
نکته جالبتر این قضیه اینه که یکی از داوران پیپر، خودم هستم Big Grin
یعنی اگه این خارجیا بفهمن ما چه موجوداتی هستیم از هستی اخراجمون میکنن Big Grin
باشد که اکسپت بشه اینبار که با اکسپتی که میدم به پیپر به عنوان یکی از سه داور، اکسپت میشه ایشالا Tongue

Big GrinBig GrinBig Grin

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۳۹۰ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۶,۵۳۵ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۵۰ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۸,۳۴۰ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۴۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۳۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۵۴ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۷۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۶۵۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۶۵ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close