(۲۶ مرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۵۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (26 مرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۲۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: شما اگر به ۱۸ سالگی برمی گشتید و امکان قبولی در هر رشته ای رو داشتید بازم این رشته رو انتخاب می کردید؟
بله. اتفاقا اون موقع پدر من اصرار داشت برم عمران اما به خاطر علاقه خودم اومدم و کاملا راضی هستم.
خدا رو شکر. خوشحالم.
موفقیتتون روزافزون.
(۲۶ مرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۵۲ ب.ظ)۳ngineer نوشته شده توسط: (26 مرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۲۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: شما اگر به ۱۸ سالگی برمی گشتید و امکان قبولی در هر رشته ای رو داشتید بازم این رشته رو انتخاب می کردید؟
____________________________
کسی می دونه زمانی که از ادامه راه نااُمید شدی و نه توان پیش رفتن داری و نه دلِ دست کشیدن چیکار باید کنی؟ ترجیحا چیکار باید کنی تا حالت خوب شه و به راهت ادامه بدی؟
من که به یه رشته دیگری علاقه داشتم، اگر دانشی که الان درباره نرم افزار دارم رو اون موقع داشتم و چیزی از رشته ای که دوست داشتم نمیدونستم بله انتخابش میکردم ...
ولی در کل با این تیپ سوالا مشکل دارم که مثلا برگردی عقب و اینا چون امکان پذیر نیس! نمیدونم:\
------------------------------------------
به نظرم یکم استراحت خوبه، یکم باید دور شد و فکر نکرد به موضوعی که خیلی درگیرش هستیم، برای یه مدتی که ذهن ازاد بشه تا بشه خوب فکر کرد، بعضی مواقع فشار زیاده روی آدم و باعث ناامیدی و بی انگیزگی میشه، بعد باید اهدافی که داریم رو یاداوری کنیم به خودمون، نوشتن خیلی خوبه کلا، اینکه برای هر روز و هر ماه هدف تعیین کنیم و بنویسیم که مثلا تا این زمان باید مثلا این زبان رو یاد بگیرم و ...
شاعر میفرماید
دور گردون گر دو روزی بر مُــراد ما نرفت
دائماََ یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
پس الآن راضی هستید.
خدا رو شکر. خوشحالم.
___________________________
درسته. منم از رشته مون بدم نمیاد. اما برای ادامه اش یک انگیزه و هدف بزرگتری (غیر از علاقه به خود این رشته) دارم که باعث شده گاهی اوقات تمام زندگیم رو در گرو رسیدن به بالاترین درجه در این رشته ببینم. می دونم که اشتباه می کنم. می دونم دنیا فقط تو درس و دانشگاه و اون هدف من خلاصه نشده. اما خب آدمیزاده دیگه! وقتی یک چیزی بیش از حد براش مهم بشه سخت میتونه ازش بگذره. و همین باعث میشه گاهی اوقات بیش از حد خودش رو درگیر کنه و تحت فشار بذاره. همین هم باعث درجا زدن و عدم تمرکزش روی کارش میشه.
حق با شماست. باید اول حتی اگر شده برای چند روز فکرمو آزاد کنم تا حالم بهتر شه. باید هدفم رو به خودم یادآوری کنم اما به شیوه ای بهتر. طوری که بهم انگیزه بده، نه اینکه باعث ترس و اضطرابم بشه. باید هدف های کوتاه مدت دیگه ای رو هم برای خودم تعیین کنم، تا زندگیم فقط حول این یک هدف نگرده. شاید بهتر باشه برم پیش یک مشاور.
___________________________
شاعر خیلی خوب می فرماید.
___________________________
موفقیتتون روزافزون دوست عزیز