انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Hopegod]

(۰۵ فروردین ۱۳۹۶ ۰۸:۵۲ ب.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط:  من کلا خییلییی دل رحمم .همش مثبت فکر میکنم..چند بار این حرکتو در تایمای کمتری دیدم ازش.قبلا که تلگرام داشتم آنلاین بود ولی مثلا سه ساعت بعد جواب میداد.واقعا من به عنوان یه دوست که دوسش داشتم ازش دلگیر نمیشدم.همش میگفتم سرش شلوغه کار داره و فلان.بااینکه میدونستم هیچ کاری نداره و نیم ساعت یه بار انلاینه. سراغم نمیگرفتم اخر هفته ها میگفت چرا نیستی چرا سراغ نمیگیری کم پیدایی و فلان.منم به شوخی و خنده رد میکردم.ولی الان واقعا بهم برخورد چون دیگه احساس میکنم کار از مثبت نگری گذشته. داره از مهربونی و یکرنگی من سوء استفاده میکنه.
تصمیم گرفتم باهاش صحبت نکنم و پیامم ندم دیگه مگر اینکه بیاد توضیح بده دلیل این رفتاراشو....

الان زمان فکر کردن به این مسائل نیست یک ماه دیگه کنکوره و تو این یک ماه باید نتایج زحماتتو برداشت کنی. ذهنتو خالی کن از همه کس و همه چیز. به چیزهای خوب فکر کن. شاید واقعا دوستت دلیل قانع کننده ای داره. خود من گوشیم رو همه دوستام خاموشه . چون مشکلاتی دارم. ایشالا بعد کنکور هممون خوشحال باشیم

[*tarannom*]

نه بابا من که اصا فکر نمیکنم بهش.....من خودم در اوججج مشکلات درس میخونم این عددی نیست که نیاز به فکر داشته باشه فقط یکم دلم گرفته بود دیشب...

[Innocence]

بخشیدن همیشه کار خوبی تلقی میشده،
کلی بهمون توصیه شده، گوشزد شده!
"تو ببخش!"
"تو بزرگی کن و ببخش!"
"بخشش از بزرگانه!"
خلاصه اونقدر بهمون گفته شد،
که به این ذهنیت رسیدیم که باید همیشه ببخشیم!
چون اگه اینکارو نکنیم،
کوچیکیم، پستیم، بزرگ نیستیم!
میدونی،
آره، بخشیدن خوبه،
ولی بخشیدن ریسک خیلی بزرگیه.
بعضی از آدما خیلی زود به خوبی عادت میکنن،
بدتر از اون،
فکر میکنن که وظیفته!
وقتی بخشیدی، میخوان دفعه بعد هم همین کارو کنی!
اینجا دیگه تو خوب و بزرگ تلقی نمیشی،
اینجا فقط داری سواری میدی!
اینجا دیگه اونقدری کوچیک شدی،
که طرف میتونه هرکاری که دلش میخواد،
با تو و دلت بکنه و مطمئن هم باشه که میبخشیش!
بخشیدن خوبه،
آره ببخش،
ولی نه اونقدر که سوارت بشن!

[Hopegod]

بعضی بخشیدنها یعنی خدانگهدار برای همیشه. اینجوری بخشیدن خیلی خوبه.

[kilookiloo]

(۰۵ فروردین ۱۳۹۶ ۰۸:۰۰ ب.ظ)Hopegod نوشته شده توسط:  کلا ما ادما عادل نیستیم. بخششمون ب اندازه دوست داشتنمونه. هرچی بیشتر دوست داشته باشیم بیشتر میبخشیم.

هرچی بیشتر دوست داشته باشیم بیشتر ناراحت میشیم ولی بیشتر هم میبخشیم.
-------------------------
همه ی ما برای بدست اوردن آرامش درونی به هم نیازمندیم

[Riemann]

ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم

[ezra]

در این بحبحه ی دید و بازدید های پر از کنایه و متلک
تو این غوغای دک و پز و فامیل دوستی های مصنوعی
مهمونی های -گلاب به روتون- زورکی !
که وقتی طرف دهن باز میکنه و سلامِت می کنه , سلامش جز دیوِ نفرتی که به صورتت چنگ میندازه نیست !

امشب رفتیم بازدید یکی از فامیل های ساده مون
از اون دست فامیلایی که بعضیا عارشون میاد باهاشون رفت و آمد داشته باشن !
سادگی!
سادگی!
سادگی!
ولی نعمتان کره ی زمین
وَه چه صمیمیتی
چه خنده های پر طراوتی
زندگی در چهرهاشون جریان داشت

چه خوبه جایی خالی بری
پُر برگردی ...

[Happiness.72]

(۰۶ فروردین ۱۳۹۶ ۱۲:۱۸ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم

تو که سر و سری با ما نداشتی سالها
پس چگونه رخ نمایی در خواب من بارها و بارها و بارها ...

---

این بیت رو خودم گفتم
اگه می بینید قافیه و ردیفش ردیف نیست ببخشید دیگه

[mostafaheydar1370]

سلام کامنت های من نیاز با تایید داره .
ولی ی سوال داشتم قیمت های دیجی کالا معمولا چقدر از بازار کمترن می صرفه سفارش بدیم یا بریم از تو شهر بگیریم ارزونتر در میاد مثلا برای لب تاب یا گوشی؟

[khayyam]

روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری رادیده ام ومیخواهم بااوازدواج کنم .من شیفته زیبایی این دختر وجادوی چشمانش شده ام .
پدرباخوشحالی گفت :بگواین دخترکجاست تابرایت خواستگاری کنم وبه اتفاق رفتند تادخترراببینند اماپدربه محض دیدن دختر دلباخته اوشدوبه پسرش گفت:
ببین پسرم این دخترهم ترازتونیست وتونمیتوانی اوراخوشبخت کنی اورابایدمردی مثل من که تجربه زیادی درزندگی داردسرپرستی کند تابتواندبه اوتکیه کند
پسر حیرت زده جواب داد :امکان نداردپدرکسی که بااین دخترازدواج میکند من هستم نه شما.....
پدروپسرباهم درگیرشدند وکارشان به اداره پلیس کشید
ماجرارابرای افسرپلیس تعریف کردند.افسردستورداددختررااحضارکنندتاازخوداوبپرسندکه میخواهد با کدامیک ازاین دوازدواج کندافسرپلیس بادیدن دخترشیفته جمال ومحودلربایی اوشد وگفت :این دختر مناسب شمانیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است واین بارسه نفری باهم درگیرشدند وبرای حل مشکل نزدوزیررفتند وزیربادیدن دخترگفت :اوباید باوزیری مثل من ازدواج کند .....و.....قضیه ادامه پیداکرد تا رسید با شخص امیر امیرنیز مانند بقیه گفت:این دخترفقط بامن ازدواج میکند...
بحث ومشاجره بالاگرفت تااینکه دخترجلوآمدوگفت :راه حل مسئله نزدمن است .من میدوم وشما نیز پشت سرمن بدوید اولین کسی که بتواند مرابگیرد بااوازدواج خواهم کرد.
.....وبلافاصله شروع به دویدن کردوپنج نفری :پدر؛ پسر؛ افسرپلیس ؛ وزیر وامیر بدنبال او.........
ناگهان ...هرپنج نفر باهم به داخل چاله عمیقی سقو ط کردند
دخترازبالای گودال به آنهانگاهی کردوگفت:آیا میدانید من کیستم
؟!!
من دنیا هستم !!
من کسی هستم که مردم بدنبالم میدوندوبرای بدست آوردنم باهم رقابت میکنند ودرراه رسیدن به من ازدینشان غافل میشوندتازمانیکه درقبر گذاشته میشوند درحالی که هرگز به من نمیرسند.

[MarkLand]

احساس خستگی می کنم ....

[Hopegod]

هیچوقت نذاشتن از بهار لذت ببریم. از بچگی تا الان با هوای بهاری یاد امتحانا میوفتم.

[reticent]

(۰۶ فروردین ۱۳۹۶ ۱۲:۵۸ ب.ظ)Hopegod نوشته شده توسط:  هیچوقت نذاشتن از بهار لذت ببریم. از بچگی تا الان با هوای بهاری یاد امتحانا میوفتم.

باورتون میشه من از نزدیک عید تا حالا هر چندوقت یه بار یاد تکالیف نوروزی دوران مدرسه میفتم و یهو یه غم و ترس عجیبی میفته به جونم؟

[fo-eng]

سلام دوستان
اینجا کسی با سیر و سلوک مولانا آشنایی داره، یعنی منظورم مطالعه در حد خوبی داره؟
با تشکر

[Happiness.72]

من اعتراض دارم
چرا ما پیک شادی نداریم ؟
پیک کنکور داریم ولی ..