انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[mosaferkuchulu]

زندگی ترکیب شادی با غم است
دوست میدارم من این پیوند را
گرچه میگویند شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را

---

شنبه میان ترم الگوریتم دارم!

[Fardad-A]

گل پونه‌ها نا مهربانی آتشم زد
گل پونه‌ها بی همزبانی آتشم زد
می خواهم اکنون تا سحر گاهان بنالم
افسرده‌ام دیوانه‌ام آزرده جانم

گل پونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
من مانده‌ام تنهای تنها
من مانده‌ام تنها میان سیل غمها

[samanium]

اخ جون پاستیل میوه ای شیبا...

---

در جریان سیال زندگی ماندن معنا ندارد !

[mosaferkuchulu]

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۲۲ ب.ظ)samanium نوشته شده توسط:  اخ جون پاستیل میوه ای شیبا...

---

منم پاستیل می خوام...

[موج]

زلف بر باد مده تا ندهی بربادم
ناز بنیاد مکن تا مکنی بنیادم...

آخه حافظ جان توی اون زمونه که مردم قیافه ای نداشتن همه سیا سوخته و هچل هفت عکسای زنای اون زمان هم با مردا زیاد فرق نداره
اگه توی این زمونه ما بودی که یه روز میخاستی بری دانشگاه ۹۰درصد زلفا برباد بود و ناز‌ها هم همه بنیاد بود چه میکردی
خدایی چقدر پسرای این زمونه نجیبنD:

[ROZA]

موج جان:

به شما حق میدم."بعضی " از خانوما دیگه به ارزش‌ها پایبند نیستن،اما

در جوانی پاک بودن شیوه‌ی پیغمبری است ور نه در پیری هر گبری شود پر هیز گار

[۵۴m4n3h]

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۲:۴۰ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  زلف بر باد مده تا ندهی بربادم
ناز بنیاد مکن تا مکنی بنیادم...

آخه حافظ جان توی اون زمونه که مردم قیافه ای نداشتن همه سیا سوخته و هچل هفت عکسای زنای اون زمان هم با مردا زیاد فرق نداره
اگه توی این زمونه ما بودی که یه روز میخاستی بری دانشگاه ۹۰درصد زلفا برباد بود و ناز‌ها هم همه بنیاد بود چه میکردی
خدایی چقدر پسرای این زمونه نجیبنD:

انسان عاشق زیبایی نمی شود! بلکه آن چه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
هر زلفی، هر کسی رو بر باد نمیده
هر نازی هم بنیاد کن نیست!

کسی که بخواد با هر زلفی که توی خیابون بر باد بود، بر باد بره، همون بهتر که بر باد بره!

[موج]

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۳:۴۷ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط:  انسان عاشق زیبایی نمی شود! بلکه آن چه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
هر زلفی، هر کسی رو بر باد نمیده
هر نازی هم بنیاد کن نیست!

کسی که بخواد با هر زلفی که توی خیابون بر باد بود، بر باد بره، همون بهتر که بر باد بره!

جنبه طنز داشت این گفتگو با حافظ فکر نمیکردم کسی جدی بگیره!!

[۵۴m4n3h]

حس کردم یه کم لحنتون توهین آمیزه، به غیرت دختریم برخورد!

این قدر دلمان پر است که دیگر شوخی سرمان نمی شود!

توی دانشگاه ما جدیداً منشور اخلاقی وضع کردن ... به طرز دیوانه کننده ای روی اعصاب آدم راه میرن!
یکی از قوانینشون اینه که مانتو باید مینیمم تا روی زانو باشه!
بعد چند تا مامور حراست جدید هم گذاشتن، آدم مانتوش یه سانت هم بالای زانوش باشه گیر میدن!!!
۴ سال توی این خراب شده رفتم و اومدم، یه بار یکی به من گیر نداد، اون وقت چند روز پیش یه مانتویی رو که همیشه می پوشیدم، به خاطر این که چند سانت از زانوم بالاتر بود خانومه بهم میگه کوتاهه!!!!!!!!!!!!
احتمالاً درک نمی کنید که چه قدر آدم بهش بر می خوره!

[موج]

البته این صحبتا جای بحث داره واقعا
نظرات مختلف رو میشه مطرح کرد
من شخصا آدم مذهبی ای هستم و موافق کلیت حجاب ولی به شخصه با این طرز برخورد هم مخالفم چون به نظرم متعصبانه است و کاملا نتیجه عکس میذاره و همین طور پوشش آدم بخشی از شخصیتشه و ایراد گرفتن به اون مساوی ایراد گرفتن به شخصیت فرد هست
بماند
اینا اگه تو تاپیک دیگه ای مطرح بشه جای بحث داره ولی اینجا احتمالا الان ناظم گرام میاد و ایراد میگیره
از یه طرف جرات هم نمیکنیم تاپیک غیر درسی بزنیم باز مرجان میاد میگه سوالات درسی منو جواب نمیدن تاپیک زدن
ایمیل من

[danialfx]

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۴:۰۷ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  جنبه طنز داشت این گفتگو با حافظ فکر نمیکردم کسی جدی بگیره!!

من منظورت رو فهمیدم محمد عزیز.

اون شعر رو گفتی که اثبات کنی پسرا نجیبن. که درست هم هست.

و اما سمانه خانوم. به نظرم شما دلتون خیلی از بعضی‌ها پره. (با توجه به پست هایی که از شما تو مانشت دیدم. )

به نظرم اینقدر منفی به پست های دوستان نگاه نکنین.اگه از کسی بخوایم ایراد بگیریم . افراد دیگه هستن.
که این‌ها هم بگذرد و سیاهی ماندنی نیست.


پ ن ۱‌: فرداد جان. با اینکه میدونم تصمیم گرفتی با پست‌ها کمتر برخورد کنی.(علم غیب دارم. ) ولی هر چه دل تنگم خواست گفتم. (موافق قوانین.)

پ ن ۲: کل این پست رو به خاطر این دادم که همین پ ن ۱ رو به فرداد بگم. زیاد جدی نگیرید.

پ ن ۳‌: با احترام به دوستان با جملاتی مثل طرز پوشش مساوی با بخشی از شخصیت بودن و اینکه بعضی خانوم‌ها به ارزش‌ها پایبند نیستن مخالفم.

پ ن ۴: محمد. من اخطار بگیرم. تقصیره توئه

[parsaNA]

امروز یکی از دوستای دوره کاردانیم رو تو فیس بوک دیدم . اون زمان خیلی با هم جفت و جور بودیم . تو عکسای پروفایلش دیدم رفته مایکروسافت !! ازش پرسیدم گفت تو بخش Security کار می کنه‌! دارم شاخ در می یارم . کلی بهش حسودیم شد.
از همه مهم‌تر با مسی هم عکس داره . مشاور IT خاتمی هم هست . یک فصل تو مایکروسافت کار می کنه‌، بقیه اش رو اینجا تو شرکت نفت و بانک مرکزی بروبچ ردیف می کنن.اون وقت من دربدر دنبال یه کارم با درآمد متوسط . پیدا هم نمی شه‌!

[shahryar]

می گم پارسانا منم حسودیم شد
می خواستی ازش بپرسی چه جوری رفته اونجا؟!

[danialfx]

اخه مایکروسافت هم شد محل کار که شما حسودی میکنین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

منم میخوام.

[parsaNA]

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۰۳ ب.ظ)shahryar نوشته شده توسط:  می گم پارسانا منم حسودیم شد
می خواستی ازش بپرسی چه جوری رفته اونجا؟!

گویا مدارک حرفه ای مایکروسافت رو داره . و زبان هم مدرک آیلتس داره . بعد درخواست همکاری داده و سابقه اش رو هم گفته( تو پروژه کارت سوخت کار کرده ). ازش مصاحبه می گیرن که قبول می شه .

(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۰۸ ب.ظ)danialfx نوشته شده توسط:  اخه مایکروسافت هم شد محل کار که شما حسودی میکنین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

منم میخوام.