انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[marvelous]

(۲۷ دى ۱۳۹۸ ۰۶:۰۳ ب.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط:  

(27 دى ۱۳۹۸ ۰۹:۲۸ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  no comment یعنی بدون شرح، یعنی نظری ندارم. و کلا میشه یعنی پر از سوالات بی جواب هستم. یه اصطلاحه

مشکل گرامری نداره؟

من No Comment رو یه اسم در نظر گرفتم و اصلا کاری هم به گرامرش نداشتم. فقط خواستم بگم واقعا دیگه حرفی ندارم. واقعا دیگه چی مونده که گفته بشه. این میتونه یه اصطلاح باشه و اصلا مشکلی با گرامر نداره. کلا گرامرش برام مهم نبوده و فقط ظاهرش برام مهم بوده.

[moslem73421]

(۲۷ دى ۱۳۹۸ ۱۰:۰۹ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  من No Comment رو یه اسم در نظر گرفتم و اصلا کاری هم به گرامرش نداشتم. فقط خواستم بگم واقعا دیگه حرفی ندارم. واقعا دیگه چی مونده که گفته بشه. این میتونه یه اصطلاح باشه و اصلا مشکلی با گرامر نداره. کلا گرامرش برام مهم نبوده و فقط ظاهرش برام مهم بوده.

مشکل گرامری پیچیده ای نداره فقط دوتا am داره

[marvelous]

(۲۷ دى ۱۳۹۸ ۱۱:۱۷ ب.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط:  

(27 دى ۱۳۹۸ ۱۰:۰۹ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  من No Comment رو یه اسم در نظر گرفتم و اصلا کاری هم به گرامرش نداشتم. فقط خواستم بگم واقعا دیگه حرفی ندارم. واقعا دیگه چی مونده که گفته بشه. این میتونه یه اصطلاح باشه و اصلا مشکلی با گرامر نداره. کلا گرامرش برام مهم نبوده و فقط ظاهرش برام مهم بوده.

مشکل گرامری پیچیده ای نداره فقط دوتا am داره

دقیقا راست میگی، اینو تو اون روزی گذاشتم که سقوط هواپیما بود و مغزم تعطیل بود. مرسی که گفتی الان درستش میکنم.

[moslem73421]

(۲۷ دى ۱۳۹۸ ۱۱:۲۰ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  دقیقا راست میگی، اینو تو اون روزی گذاشتم که سقوط هواپیما بود و مغزم تعطیل بود. مرسی که گفتی الان درستش میکنم.

دفعه آخرت باشه

[kilookiloo]

بیشتر از ۴ ساله از هم جدا شدیم، اوایل (یکی دو سال اول) اینجا خیلی دلنوشته میزاشتم ولی کم کم با نبودش کنار اومدم. کنار اومدن به این معنا نیست که غم ندارم و فراموشش کردم، کنار اومدن این معنی رو میده که قبول کردم ی زخم بزرگ دارم که درد میکنه و درمانی براش نیست. راه‌هایی مثل مراجعه به روانشناس و شناخت درمان رو هم امتحان کردم ولی جوابگو نبود.
روزهای خیلی خوبی با هم داشتیم، تنها شخصی بود که «وارد» زندگیم شد و منو درک میکرد، تنها کسی بود که وقتی حرف میزد میتونستم چند ساعت ساکت بشینم و فقط گوش بدم. هنوز هم وقتی ناراحتی دارم دوست دارم کنارم باشه گوش شنوام باشه ...
امروزی که چند دقیقه است واردش شدیم تولدشه، دوست داشتم میتونستم مستقیم بهش تبریک بگم ولی نمیشه
تنها دلیلی که به خاطرش دوست دارم حرف ادیانی مثل اسلام درست باشه و اون دنیایی وجود داشته باشه اینه که اون دنیا بفهمه چقدر دوسش داشتم وگرنه که فنا رو به بقای ابدی ترجیح میدم

[MarkLand]

(۲۸ دى ۱۳۹۸ ۰۱:۰۹ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  بیشتر از ۴ ساله از هم جدا شدیم، اوایل (یکی دو سال اول) اینجا خیلی دلنوشته میزاشتم ولی کم کم با نبودش کنار اومدم. کنار اومدن به این معنا نیست که غم ندارم و فراموشش کردم، کنار اومدن این معنی رو میده که قبول کردم ی زخم بزرگ دارم که درد میکنه و درمانی براش نیست. راه‌هایی مثل مراجعه به روانشناس و شناخت درمان رو هم امتحان کردم ولی جوابگو نبود.
روزهای خیلی خوبی با هم داشتیم، تنها شخصی بود که «وارد» زندگیم شد و منو درک میکرد، تنها کسی بود که وقتی حرف میزد میتونستم چند ساعت ساکت بشینم و فقط گوش بدم. هنوز هم وقتی ناراحتی دارم دوست دارم کنارم باشه گوش شنوام باشه ...
امروزی که چند دقیقه است واردش شدیم تولدشه، دوست داشتم میتونستم مستقیم بهش تبریک بگم ولی نمیشه
تنها دلیلی که به خاطرش دوست دارم حرف ادیانی مثل اسلام درست باشه و اون دنیایی وجود داشته باشه اینه که اون دنیا بفهمه چقدر دوسش داشتم وگرنه که فنا رو به بقای ابدی ترجیح میدم

به نظر من باز خوبه کسی رو که واقعا حس می کنی دوسش داری دیدی و شناختی باهاش هم صحبت بودی و هنوزم حس خوبی داری بهش

[khayyam]

یعنی از دل نوشته های بچه ها قشنگ میشه فهمید همه دوست دارند ازدواج کنند ))

[RASPINA]

نقل قول نگرفتم که مستقیم در خطاب به دوست امون نباشه چون من همه ماجرا و شرایط را نمی دونم در کل میخوام بگم:
اول از همه حواسمون باشه اگه به هر دلیلی خواستیم ی رابطه را تموم کنیم یهویی غیب نشیم و مسئولیت کاری که میخوایم بکنیم به عهده امون هست حواسمون باشه لعنت و نفرین پشت سرمون نذاریم ی کم شیک جدا بشیم! همون جور که مدت ها طرف را به خودت وابسته می کنی وقت بذار و علت رفتنت را توضیح بده

دوم اینکه متاسفانه همیشه ی طرف قضیه حالش بده و طرف دیگه داره زندگی خودشو میکنه و همه چی گل و بلبله براش در حالی که ی طرف داره زجر میکشه و با ی دل شکسته مدام داره ی سری خاطره را مرور میکنه
بااینکه خیلی سخته و این جمله شعاری هست ولی ای کاش امکان داشت که ما طرف خوش داستان می بودیم یعنی بعد ی شکست عشقی و عاطفی زود از عزا خارج بشیم و زندگی امون را از نو بسازیم
نمونه های این موارد در خوابگاه زیاد دیده میشه بلاخره تی خوابگاه با همه صمیمی میشیم و خیلی ها درد و دل میکنن
ی نمونه یکی از بچه ها که بعد از ۶ سال ی رابطه دوستی که پسر قول صددصد ازدواج بهش داده بود را تموم کردند و الان دختره با ی کی دیگه عقد کرده و همه چی گل و بلبل شده هر چند ی ترم حالش خراب بود تا حدی که ما مدام نگرانش بودیم و حواسمون بود بهش امروز که دیدمش و با شوق از برنامه هاش حرف می زد خیلی خوشحال شدم اگه توی اون حال میموند فقط ی آدم شکست خورده بود البته مقصر هم پسر بود

دوست عزیز زود از این حال بیرون بیا هر چند سخته مطمئن باش ی روز ب این حال ات می خندی
هر چند می دونم اگه الان اونجا بودم میخواستی منو خفه کنی ولی واقعیت هایی که دیدیم این بوده

[Milad_Hosseini]

جناب آقای عباس معروفی در کتاب "سمفونی مردگان" در موومان سوم و در بخشی می‌فرماید:
"وقتی آدم تنها می شود. تمام غم دنیا در وجودش خیمه میزند. احساس میکد آنقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچ وقت نمی تواند به آن ها نزدیک شود. می بیند میان این همه آدم، حسابی تنهاست. یعنی هیچ کس را ندارد"

در همین مورد تنهایی جناب فریدون فروغی هم می فرمایند:

چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصش قد یه دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه

غم تنهایی اسیرت میکنه تا بخوای بجنبی پیرت میکنه

وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم منو یار

غم تنهایی اسیرت میکنه تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمیشه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمیشه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب میزنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه

غم تنهایی اسیرت میکنه تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

[marvelous]

ما که ازدواج کردیم کجا رو گرفتیم که باقی بگیرن؟ فعلا اونقدر فکر کردم به اینکه بتونم سهمی تو اجازه ی یه خونه داشته باشم که بریم از اینجا و مستقل بشیم که سکته ی خفیف مغزی کردم. فردا صبح هم میرم بیمارستان. دوستان هر بدی و خوبی دیدید حلال کنید.

[RASPINA]

قصه از صفر شروع کردن.....

[saad]

ensan hamishe farar mikone az ehsasatesh, chon bishtare oghat ensan ro be bazi migire
kheili az shomaha mesle man dar zendegi tariki ziad dashtid, shaiad hanooz ham bahash dasto panje narm mikonid, ama hich kodoom az inha ensan ro nemikoshe
na gorosnegi, na adame hemaiat atrafian, na mohajerat, na bi pooli, va na bimari
ensan zamani mimire ke natoone kasi ro peida kone ke darkesh kone.
zamani ke roohe shoma mord, shoma matarsaki bish nistid
agar kasi ro doost darid, ba rooh khod doostesh dashte bashid, na jesm
jesme shoma tanha male khodetoon nist, faramoosh nakonid

---

(۲۸ دى ۱۳۹۸ ۰۱:۰۹ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  بیشتر از ۴ ساله از هم جدا شدیم، اوایل (یکی دو سال اول) اینجا خیلی دلنوشته میزاشتم ولی کم کم با نبودش کنار اومدم. کنار اومدن به این معنا نیست که غم ندارم و فراموشش کردم، کنار اومدن این معنی رو میده که قبول کردم ی زخم بزرگ دارم که درد میکنه و درمانی براش نیست. راه‌هایی مثل مراجعه به روانشناس و شناخت درمان رو هم امتحان کردم ولی جوابگو نبود.
روزهای خیلی خوبی با هم داشتیم، تنها شخصی بود که «وارد» زندگیم شد و منو درک میکرد، تنها کسی بود که وقتی حرف میزد میتونستم چند ساعت ساکت بشینم و فقط گوش بدم. هنوز هم وقتی ناراحتی دارم دوست دارم کنارم باشه گوش شنوام باشه ...
امروزی که چند دقیقه است واردش شدیم تولدشه، دوست داشتم میتونستم مستقیم بهش تبریک بگم ولی نمیشه
تنها دلیلی که به خاطرش دوست دارم حرف ادیانی مثل اسلام درست باشه و اون دنیایی وجود داشته باشه اینه که اون دنیا بفهمه چقدر دوسش داشتم وگرنه که فنا رو به بقای ابدی ترجیح میدم

shoma ke enghadr mokhatabetoon ro doost dashtid chera joda shodid?
man nemifahmam

[marvelous]

به خدا دنبال سرخر نباشید! به زندگی خودتون برسید و حال کنید با خودتون و درسهاتون. راحت نفس بکشید و از آزادی دوران جوانی استفاده کنید. تا بدن و مغزتون جوان هستن ازشون استفاده کنید. حیفه به خدا حرومش کنید پای یکی دیگه.

[saad]

(۳۰ دى ۱۳۹۸ ۰۲:۵۲ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  به خدا دنبال سرخر نباشید! به زندگی خودتون برسید و حال کنید با خودتون و درسهاتون. راحت نفس بکشید و از آزادی دوران جوانی استفاده کنید. تا بدن و مغزتون جوان هستن ازشون استفاده کنید. حیفه به خدا حرومش کنید پای یکی دیگه.

iani shoma migid dar moghabele digaran hich masooliati nadarim?!

[crevice]

(۳۰ دى ۱۳۹۸ ۱۱:۲۶ ب.ظ)saad نوشته شده توسط:  iani shoma migid dar moghabele digaran hich masooliati nadarim?!

خیلی باحالی به حق همین شبهای عزیز ایشالا فارسی تایپ کردن رو یاد میگیری: کار نشد نداره