ensan hamishe farar mikone az ehsasatesh, chon bishtare oghat ensan ro be bazi migire
kheili az shomaha mesle man dar zendegi tariki ziad dashtid, shaiad hanooz ham bahash dasto panje narm mikonid, ama hich kodoom az inha ensan ro nemikoshe
na gorosnegi, na adame hemaiat atrafian, na mohajerat, na bi pooli, va na bimari
ensan zamani mimire ke natoone kasi ro peida kone ke darkesh kone.
zamani ke roohe shoma mord, shoma matarsaki bish nistid
agar kasi ro doost darid, ba rooh khod doostesh dashte bashid, na jesm
jesme shoma tanha male khodetoon nist, faramoosh nakonid
(۲۸ دى ۱۳۹۸ ۰۱:۰۹ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: بیشتر از ۴ ساله از هم جدا شدیم، اوایل (یکی دو سال اول) اینجا خیلی دلنوشته میزاشتم ولی کم کم با نبودش کنار اومدم. کنار اومدن به این معنا نیست که غم ندارم و فراموشش کردم، کنار اومدن این معنی رو میده که قبول کردم ی زخم بزرگ دارم که درد میکنه و درمانی براش نیست. راههایی مثل مراجعه به روانشناس و شناخت درمان رو هم امتحان کردم ولی جوابگو نبود.
روزهای خیلی خوبی با هم داشتیم، تنها شخصی بود که «وارد» زندگیم شد و منو درک میکرد، تنها کسی بود که وقتی حرف میزد میتونستم چند ساعت ساکت بشینم و فقط گوش بدم. هنوز هم وقتی ناراحتی دارم دوست دارم کنارم باشه گوش شنوام باشه ...
امروزی که چند دقیقه است واردش شدیم تولدشه، دوست داشتم میتونستم مستقیم بهش تبریک بگم ولی نمیشه
تنها دلیلی که به خاطرش دوست دارم حرف ادیانی مثل اسلام درست باشه و اون دنیایی وجود داشته باشه اینه که اون دنیا بفهمه چقدر دوسش داشتم وگرنه که فنا رو به بقای ابدی ترجیح میدم
shoma ke enghadr mokhatabetoon ro doost dashtid chera joda shodid?
man nemifahmam