(۲۲ آبان ۱۳۹۷ ۰۸:۳۵ ب.ظ)Saman نوشته شده توسط: سلام . . .
سلام بر تو ای
Saman
بعد ظهر داشتم فکر میکردم... به زمانی که ارتباطات انقدر سریع نبود،
زمانی که روابط حرمت داشت و کلمات مسئولیت!
یادم افتاد که چقدر شیرین بود انتظار پیامک دوست رو کشیدن... و نه چک کردن آنلاین بودنش توی انواع پیام رسان ها!
اینکه یه وقتایی چندساعت فکر میکردیم به پیام که قراره بفرستیم و در آخر دو کلمه "به یادتم" بود که ارسال میشد و چقدر با همون یک پیام حالمون خوب بود... و الان نیست حتی با n پیام و استیکری که بدون حتی ثانیه ای فکر کردن برای هم ارسال می کنیم!
یادمِ اونوقتا خیلی باید صبر میکردی تا عبارت "دوستت دارم" روی صفحه گوشیت ببینی... و چقدر سخت بود ادای اون کلمات پشت تلفن.. و شنیدنش اشک شوقی روی گونه های شنونده!
زمان هایی که نگران نبودی اگه "چند روز نباشی" یا "شب زود بخوابی" طرف حوصله ی سر برده ش رو نمیبره با یکی دیگه قسمت کنه!
زمانی که "وفاداری" ،"آویزون" بودن تعبیر نمیشد و خبری از دوست معمولی، مثل داداشمه/آبجیمه، جاست فرند، فقط باهاش درمورد درس حرف میزنم، و این داستانا نبود.
یه وقتایی بود که.....
خب اگه با همین فرمون برم فک کنم به این نتیجه برسیم که یکم دیر بدنیا اومدم(احتمالا چند قرن)
پ.ن: مرسی از عزیزانی که همیشه بهم لطف دارن...
و یه تشکر خاص از یه دوست خوب که دلیل نوشتن این متن شد و یادم آورد انتظار برای یه آدم درست چقدر میتونه لذت بخش و شیرین باشه
من واقعا باید ورودی ۸۷ میبودم