امشب داشتم فک میکردم باس یکم وقت بزارم و داستان کله شقی های این چند ساله ی زندگی م رو یه گوشه کِناری بنویسم واسه آیندگان خودم. باشد که همیشه به یاد داشته باشم چجور موجودی بودم
الان به فصل هیجان انگیزِ قصه رسیده که شخصیتِ داستان یا تِررررررررررررر میزنه با "ر" دسته دار و یا بازم مث همیشه خر شانسی رو پیشه میکنه. ((:
+ نصف شبی دلم نون چایی پنیر میخاد. پنیر و چای ش اوکیه فقط نونام کپکیده ن ://
(۳۰ مهر ۱۳۹۷ ۰۱:۱۸ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: میترسم با ادامه روند غیب شدن چت مانشت ازدواج جوون های مردم به تاخیر بیفته.
اِی شیطون بلا (;
به خودم بگو واست ازش خواستگاری کنم. کیه طرف؟
((((((: