(۰۶ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۳۶ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: بعد، در راستای همون خواب دیشبم، امشب عکسنوشته پروفایل یکی از بهترین دوستامو که دیدم اصلاً دنیام ریخت بهم. نوشته بود:
فقیر منم که ندارمت... پدر.
برای بعضی نداشتن ها واژه ی "فقر" هم خیلی کمه.
پدر و مادر اونقدر عزیزن، اونقدر عزیزن که حتی یک لحظه تصورِ نبودنشون هم مثلِ چند تُن بار روی دوشِ آدم سنگینی میکنه... نباید عزای قبل از مصیبت کرد ولی فکره دیگه، میزنه به سرِ آدم... گاهی فکر میکنم (خدا برای هیچکس نیاره اون روز رو) اگه نباشن زندگیم هیچ ارزشی نداره... تموم بشه خیلی بهتره.
بچه که بودیم یه بار با چند تا از دوستام همین صحبت ها بود. وقتی فکر کردیم که بدونِ اونها زندگی معنی ای نداره میخواستیم که قبلِ پدر و مادر از دنیا بریم. بعد فکر کردیم که غمِ از دست دادنِ فرزند هم کم سنگین نیست و دلمون نمیاد باعثِ رنجش اونها بشیم، میگفتیم کاش بشه همه با هم بریم...