یک استاد دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و ۱۷/۵ گرفت. احساس کردم زیاد است.
کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم ۱۵ گرفت. برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.
اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحیح کنیم میبینیم به آن خوبى که فکر میکنیم، نیستیم.
(۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (18 خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۹ ب.ظ)samane .gh نوشته شده توسط: باور کن دلم دارد می ترکد.
اثرات افطار سنگینه.
روزه نبودم
بعضی وقتا تو زندگی آدم یه اتفاقایی میوفته مثل خواب
نه میتونی جلو افتادنشو بگیری شایدم اصن دوست نداری جلوشو بگیری
فقط میخوای بری یه گوشه بشینی تا ببینی چی میشه .چه جوری پیش میره
اصن ببینی که تو موقعیت های جدیدی که تصورشم نکرده بودی چی کار میکنی
انگاری که یه سری کارا رو غیر ارادی انجام میدی بدون این که فکر کنی که چی کار باید بکنی
حالم خوبه . ولی یه کم همه چی برام مبهمه
میفهمی چی میگم ؟؟؟