درد بی درمان من گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه من روشنی نیست
******
ابر بی باران شدم، ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته تن
خشت خامی خفته در کج راه خاکم
تا ثریا آسمانم دیدنی نیست
******
امانم بده….
در این بی کسی….
که در خود شکست، آینه باور من
******
قصه از آغاز پایانی ندارد
زخم عشق دوست درمانی ندارد
باد نجواهای ما را با خودش برد….
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
******
درد بی درمان من گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه من روشنی نیست
******
ابر بی باران شدم، ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته تن
******
رو به درگاه تو آوردم که دیدم….
در طواف خانه دنیا، خدا نیست….
******
امانم بده….
در این بی کسی….
که در خود شکست، آینه باور من
---------------------------------------------------------------------------
درد بی درمان من گفتنی نیست.
برای گفتنش واژه کم می آورم.