(۰۹ مهر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۴ ب.ظ)Tirdad نوشته شده توسط: دانش آکادمیک
برعکس دید عمومی مردم و خیلی از کسانی که درسو ول کردن به کار چسبیدن، نمیشه دانش رو در سطح آکادمیک از محیط بدست آورد.
دانش آکادمیک طراحی سایت نیست
دانش آکادمیک طراحی سیستم عامل نیست
دانش آکادمیک، سامانه ی ردیابی موشک های بالستیکه
دانش آکادمیک، سامانه مدل سازی پرتو ایکسه از ساختار یه بلور
برای اولی و دومی، مث نقل و نبات کتاب و آموزش ویدئویی ریخته تو نت. ولی برای دومی و سومی نه.
ساختن یه شبکه اجتماعی مث فیسبوک هنر نیست. قبلش بوده (گوگل اورکات) که حتی امکاناتشون هم در همین حد بود. اما فیسبوک یهویی معروف شد. مث کلش آو کلنز، مث خیلی چیزای دیگه که یهویی معروف میشن.
بیل گیتس، بسیار هوشمنده و شاید بین شرکتای این شکل، آکادمیک ترینشون باشه. مایکروسافت نماد برنامه نویسیه، اما گوگل و اپل نیستن. با اینکه هر کدوم پلتفرمی دارن برای خودشون. اما باز هم فرد تجاری با فرد آکادمیک فرق میکنه.
من رشتم فیزیکه. و دارم ارشد مهندسی کامپ میخونم که برم پترن ریکاگنیشن یاد بگیرم. با اینکه کتاباشم دارم، ولی همه چیز کتاب نیست. محیط هم هست. فرق دانشگاه خارجی و دانشگاه شهرک شمبل خان، بخاطر کتاباشون نیست. بخاطر محیطشونه. محیط، منظورم حوض و باغچه و اینا نیست. یعنی هم تیمی. یعنی چند هم تیمی داشته باشی که گیک باشن، محقق باشن و از این دست. و پیدا کردن این هم تیمی ها برای آدمای غیر آکادمیک سخته (هرچند ممکنه).
همه اونچیزایی که تو نت هستند یا کلی کتاب براشون نوشته شده تا همین چند وقت پیش دانش آکادمیک بوده اند که عادی شده اند.
اونهایی هم که شما میگی دانش آکادمیک بعضیشون نظامی هست که مراکز نظامی دنبالشون هستند و ممکنه تو دانشگاه انجام بشه ولی محرمانه است و تو نت نمیاد.
بقیه شون هم ظرف چند سال دیگه عادی میشن و طالبین شون میتونن تو نت مطالب کاربردی شون را یاد بگیرند.
دانش آکادمیک معمولا" جدا از زندگی بشر نیست. بخصوص در مهندسی.
ممکنه یه فیلسوف بشی و فلسفه را کامل بدونی و در موضووعات فلسفی تحقیق کنی و کاری به زندگی عادی نداشته باشی.
ولی دانش آکادمیک مهندسی اگه جنبه کاربردی نداشته باشه کم کم حمایت مالی شرکتهای بزرگ را از دست میده.
پروژه های بزرگ دانشگاهی خیلیاشون تو دنیا از بیرون به دانشگاه سفارش داده میشه.
حتی علوم محض مثل ریاضی هم زمینه های کاربردی فراوان در مهندسی پیدا کرده اند.
محیط هم آنقدر که شما فکر میکنی مهم نیست. اگه چند ماه تو یک دانشگاه معتبر خارجی باشی می بینی صدها نفر اونجا دانشجو ی یه رشته ای هستند شاید هزاران نفر هم از اونجا در اون رشتنه فارغ التحصیل شده اند ولی اتفاق مهم و عجیبی براشون رخ نداده.
بعضی مسائل درونی است.
اونی که شما میگی عمومی نیست . خاصه .
یعنی طرف اینکاره است. یعنی انگیزه اش ته یه موضوعی را درآوردنه. کتاب پیدا میکنه راجع به موضوع تا ته اش را درنیاره ول نمیکنه.
یه همچین آدمی +یه محیط رشد خوب +یه کم استعداد ---------> نتیجه میده و علم آکادمیک را پیش می بره و کاربردهاش را پیدا میکنه.
نمیخوام نا امیدت کنم ولی اول یه نگاه بنداز ببین واسه چی رفتی فیزیک . حالا واسه چی میخوای بیای کامپیوتر . نکنه فردا بخوای بری یه رشته دیگه.
عمر کوتاهه.
فرصت تجربه های متعدد درش نیست.
ادامه تحصیل برای همه خوب نیست. تو مملکت ما نود درصد کسایی که درس میخونن واسه اینه که گزینه دیگیر یا بهتری ندارند.
الآن کم کم دانشگاهها دارند تو بعضی رشته ها ارشد بدون کنکور میگیرن.
این تا چند سال دیگه به کامپیوتر هم راه پیدا میکنه.
باور داشته باشیم که درس خوندن از خیلی کارهای دیگه تو مملکت ما و حتی تو دنیا ساده تره. اینکه از چیزایی که خوندی بتونی پول خوب در بیاری در همه جای دنیا سخت ترین کاره و استعداد خیلی بیشتری میخواد.
نظرات داده شده شخصی است و بر اثر تجربه سالهای تحصیل و اقامت در خارج کشور بدست آمده است.
پ.ن: پول در آوردن از یه دانش منظور تجاری کردنش هست . یعنی شما یه دانش خیلی سطح بالای را کاربردی کنی . که این جنبه مهمه کارهای آکادمیک هستش.
منظورم از پول در آوردن خوب این نیس که کسی وزیر علوم بشه یا رئیس فلان اداره دولتی . چون این مدرکش فقط برای توجیه پستش هست.
یا میلیونها تومان از بودجه بگیره واسه یه پروژه ای ته اش چیز بدرد بخوری ازش در نیاد. همه پول را با همدیگه بخورند. یا یه کمی اش را میدن به ۴ تا دانشجوی ارشد و دکترا اونها هم در حد دفاعیه یه چیزی بسازند و برن.
متاسفانه الآن خیلیا کار آکادمیک میکنن.
یعنی بیست ساله دارند چهار تا درس را هر ترم میدن. تو صدها مقاله هم که دانشجوهاشون انجام داده اند اسمشون هست . حقوق دانشگاه را هم میگیرن. اینم کار آکادمیکه.