(۲۰ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ)hoomanab نوشته شده توسط: وقتی من اول دبیرستان بودم، به خاطر کاری که از یکی از هم کلاسی هام سر زد، نمره ترم اولم کم شد و همون باعث شد ذهنیت من نسبت به رشته تجربی خراب شه؛ اما حالا که فکرشو می کنم، اگه تجربی رفته بودم، حداکثر تا سال دیگه فارغ التحصیل می شدم و با درآمد خوب در حال کار کردن بودم. البته آدم نمی دونه اگه مسیر زندگیش عوض شه، چه تغییراتی ممکنه توی زندگیش رخ بده. خیلی وقت ها هم به سرم زده بود که در ادامه راه، پزشکی بخونم. با تمام این اوصاف، الان از کاری که می کنم راضیم و می خوام همین راه رو ادامه بدم.
- درباره اپلای کردنتون: شما ریاضی رو دوست ندارید. اما باید از این مسئله آگاهی داشته باشید که مقاطع بالاتر رشته کامپیوتری کاملا مرتبط با ریاضی هست و با منطق ریاضیه که شما کار می کنید. فرض رو بر این بذارید که اپلای کردید. هدفتون چیه؟ فقط برید آمریکا و اروپا و ... . باور کنید راه های خیلی ساده تر و بی دردسرتر از اپلای کردن و سختی درس خوندن رو تحمل کردن برای رفتن به خارج از کشور هست. کسی که می خواد اپلای کنه، در نظرش دانشگاه های داخلی پتانسیل لازم برای پیشرفت اون شخص رو نداره (اگه اون شخص واقعا به دنبال علم باشه، نه اینکه درس رو بخواد وسیله کنه که از کشور خارج بشه).
- درباره پزشکی: اینکه می گید فکر می کنید در پزشکی استعداد دارید، باید در عمل هم به اون رسیده باشید. آیا از خوندن مطالب علمی مربوط به پزشکی لذت می برید؟ آیا حافظه خوبی برای به خاطر سپردن حجم عظیمی از مطالب رو دارید؟ آیا می تونید ۷ سال درس بخونید و تازه پزشکی عمومی بگیرید و بعدش برای تخصص اقدام کنید؟ شما احتمالا ۲۱ سال سن دارید. سال بعد اگه قبول شید ۲۲ سالتون میشه. تا درستون تموم شه میشه ۲۹ سال. تخصص بگیرید ۳۴ سال؛ یعنی تازه این موقع می تونید از چیزهایی که آموختید استفاده کنید و همچنین درآمدزایی مناسب داشته باشید. ممکنه وقتی ۴۰ سالتون بشه، میلیاردر باشید و بهترین زندگی رو بتونید برای خودتون فراهم کنید. اما آیا با خودتون این فکر رو نمی کنید که از بهترین سال های عمرتون (۲۰ تا ۳۰ سالگی) لذت بردید؟
جمع بندی حرف هام اینه که همه جوانب رو در نظر بگیرید، سبک سنگین کنید، عواقب هر تصمیم رو بسنجید و بعد تصمیم بگیرید.
این نکته هم در نظر داشته باشید که "اگه می خوای توی کاری موفق شی، باید عاشق اون کار باشی."
ممنونم از راهنمائیتون. راستش من هم به همین مشکل با ریاضیات در مقاطع بالاتر فکر می کنم...
در مورد لذت بردن از خواندن مطالب علمی پزشکی، راستش خیلی لذت می برم و اون گیجی ای که ریاضیات ایجاد می کنه برام رو نداره... البته من ریاضیاتم خوبه ولی متاسفانه برام دلچسب نیست، نمی دونم شاید همه اینجورین؟!
در مورد عاشق کار بودن، به قول شاعر "عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها"..............
کلنجار اصلی و اساسی من اینه که اگر حتی ۱% در آزمون کنکور قبول نشم، یا فرض کنید مثلا رتبه ام در مرز باشه ولی قبول نشم دیگه واقعا ضدحاله بدجوریه... از طرفی علاقم به پزشکی قبول شدن بیشتر میشه و بیخیالش شدن دشوارتر میشه... و به شدت عقب می افتم از درس و زندگیم... مگر اینکه گزینه دیگری باشه روی میز! مثلا خروج از کشور و تحصیل پزشکی در خارج، که هنوز مطمئن نیستم ازش.
ممنون میشم اگر راهنمایی های بیشتری دارید منو ازشون بهره مند کنید.