مرسی از شعر زیباتون ولی یکم برای من سخت بود!!
الان تو این شعر مخاطب و گویندش کیا هستند؟
آب های زود گذر دقیقاً چی هست؟ و چطور هیچ فصلی رو نمی بینند؟ بالاخره هرچقدرم زود گذر باشه حداقل یک فصل رو که می بینه؟
این سنگ کف جویبار مگر استرس دارد که می خواد به آرامش برسد>
بعد اسم کی رو تکرار می کند؟ و الان به آرامش رسیده است؟آیا؟
بعدم مگه همه چیز خرابه، که می خواد درست بشه؟
بعد اگر می خواد درست شه ، چجوری درست میشه؟ با آرامش؟
{از همه معذرت که کامنت های تقریباً نامربوط با مبحث اصلی نوشتم و این آخریش است.}
به نظرم، من و شما هر دومون در مورد وجود خدا و توکل بر خدا هم نظریم. من صد در صد اعتقاد دارم که همه چیز در دست خداست.
و من می دونم که شما چی دارید می گید و بسیار سپاس گذارم از شیوه سخن کفتن بسیار معنوی و آرام و زیباتون.
من فقط می خواستم این نکته رو بگم که نباید اشتباه کرد.
چون بعضی ها توکل می کنند و بی خیال می شند.
ولی به نظرم باید توکل کرد و بی خیال نشد. یکی از دلایلی که ما ها نسبت به غربی ها عقب افتادیم که به نظرم همین باشد که ما فقط توکل می کنیم.
در صورتی که توکل نباید انرژی ما رو از کسایی که توکل ندارند کمتر کند و ما باید بیشتر از اون ها تلاش کنیم و پی گیر مسایل باشیم.
این جمله " ایشالا درست میشه" ، خب چجوری درست میشه؟ باید خودمون درستش کنیم! خدا هم کمک می کند. نه این که فقط بگیم ایشالا درست میشه!!
بازم معذرت از همه، خدا همه رو کمک و هدایت کنه! و سر انجام همه رستگاری و پیروزی و موفقیت و شادی باشه.