تاپیک قدیمیه ولی چقدر جالبه حس های آشنایی تو نوشته های دوستان می بینم
من چهارم ابتدایی بودم که اولین بار کامپیوتر دیدم قبلش اصلا اسمش رو هم نشنیده بودم. اون زمان برادرم دانشجوی مکانیک بود و برای نقشه کشی یه کامپیوتر خریده بود از اون مانیتورای کوچولو داشت که صفحه اش کلی قوس داره
اوایل هر وقت می رفتم اتاق دادشم میدیم داره با یه صفحه سیاه کار میکنه خط و دایره و از این جور چیزا میکشه
( با برنامه اتوکد کار میکرد.)
بعدش کم کم دادشم اجازه داد منم با کامپیوتر کار کنم و هر وفت خودش کار نداشت برنامه پینت رو باز می کرد و منم نقاشی می کردم. کلی خوشم می اومد
وقتی داداشم از اتاق می رفت بیرون پینت و می بستم و می رفتم فوضولی می کردم فایل ها شو نگاه می کردم بعدش که کم کم یه چیزایی یاد گرفته بودم می رفتم یواشکی ویدوها یا اهنگ هاش رو گوش می کردم
یه همچین آدم فوضولی بودم من
بعد چند سال راهنمایی بودم که دادشم یه کامپیوتر جدید واسه خودش خرید و اون قدیمیه رو داد به من. یادمه اون موقع ها تابستون یکی از شبکه های صدا سیما فکر کنم کانال ۲ بود برنامه اموزش ویندوز ۹۸ می زاشت منم نگاه می کردم یادداشت میکردم و تو جو شدید بودم و فکر میکردم اسکرین سیور رو تنظیم کردن چه کار توپیه
پسورد هم می زاشتم
ولی اولین تجربه ی باحال برنامه نویسیم سال سوم هنرستان بود که واسه درس پاسکال ۲ معلممون گفت یه پروژه باید شروع کنین من با ۲ نفر از دوستام سیستم ثبت نام دانش آموز و انتخاب کردیم با امکانات درج و حذف و ... و کار با فایل ها .خیلی ذوق داشتیم بهترین برنامه ی کلاس مال ما شد و ما سه نفر شده بودیم بچه های نخبه کلاس
هر کس اشکالی داشت تو برنامه نویسی از ما می پرسید چه کیفیییی میکردیممم اون موقع
یادمه تو خونه هم کلی تعریف می کردم از برنامه مون و ... داداشمم کلی تشویقم می کرد و منم تو خیالم خودمو یه برنامه نویس توپ میدیدم
یادش بخیر عجب دورانی بود.
اولین باری هم که می خواستم وصل بشم به اینترنت انقدر ذوق داشتمممممممممممممم که حد نداره ولی اون موقع پولامو جمع می کردم یه کارت اینترنت ۵ساعته می خریدم
اونم هر وقت وصل می شدم ۱۰۰ بار مامانم قر میزد "باز این تلفن اشغاله که می خوانم یه زنگ بزنم "
کلی خاطره های خوب خوب یادم اومدددد