(۳۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۳:۳۸ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: گشنمه .
یه تخم مرغ الان آب پز کردم با نون سنگک خوردم ولی سیر نشدم انگار قوه نداره این چیزا . دلم یه چیز چرب و چیلی می خواد .
دوستان عزیز این ارسال منو نادیده بگیرن
الان اینا رو گذاشتین که دهنتون بیشتر اب بیفته
خوب یکی از بچهها رو گیر بیارید به یه دلیل ازش شامی ناهاری بگیرید(یعنی هیشکی نیست تو دوستاتون یا هم اتاقیا یا هم کلاسیا که ازدواج کرده باشه یا کنکوری چیزی قبول شده باشه یا خاله یا عمه شده باشه یا نمره تافل یا جی اری ایش خوب شده باشه یا ... خواستید بگید موارد دیگه که می شه باهاش از کسی شام گرفت رو توضیح بدم
)
برو مغز و زبونی هم که دوست داری بگیر ازش
یا این که اگه وقت داری خوب یه چیزی سر هم کن از غذاهای دانشجویی بخور (مثلا ماکارونی که ماشالله همه بلدن و خیلی طول نمی کشه یه جوری هم چرب و جیلیش کن دیگه
)
یا این که تشریف بیارین خوابگاه ما یه چیزی بدم بخورید گشنه نمونید(الانه که همه بگن چه نوشابه ای واسه هم باز می کنن
) ادم می تونه که خواهرشو دعوت کنه نمی تونه؟!!!
باز هم خدا به این ملت دانشجو صبر جزیل عنایت کند
(۳۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۲۸ ب.ظ)malekinasab نوشته شده توسط: دلم گرفته انگار
کاش میشد ترک فاصلهها را چسباند ......صدحیف که چسبم ۱۲۳نبود وبیشتر باز شد
اصلا نمیدونم چی میگم ...نا امیدی تمام استخوان بندی وجود من رو فرا گرفته ........
نمیدونم چی بگم .....فقط یه توصیه به دوستان .....قورباغه را قورت بده ....اول از همه بزرگتره رو قورت بده
ان شاالله یه روز بیاد به ما بگن که کنکور دادی تموم شد
پشت یه کامیون نوشته بود تم همدردی یا تو هم دردی
خدا نکنه نا امید باشید کنکورم تموم می شه زندگی همینه پستی و بلندی داره ان شالله که به خوشی هاشم برسید
این نیز بگذرد .....