انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[sara_sb92]

(۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ۰۹:۵۲ ق.ظ)دانیال شیرافکن نوشته شده توسط:  بچه ها یک هفتست که درس نخوندم و کلا درگیر بیماری مادرم هستم آخه تازه فهمیدیم که س ر ط ا ن داره
برای مادرم دعا کنید.

سلام.
خدای بزرگ و مهربون، خودت مادر آقا دانیال شفا بده.
خداخودت بهش قدرت بده تا تحمل کنه این ناراحتی و رنجو.
اقا دانیال قوی باش و به تلاشت ادامه بده.
نیلوفر تنها گلی که توی مرداب رشد می کنه و گل میده، تا ثابت کنه در بدترین شرایط هم میشه بهترین بود.
به امید خدا و پیگیری شما زود خوب میشه. روحیتو حفظ کن. خدا باهاته. ما هم کنارتیم.

[دانیال شیرافکن]

الان با چشای پر اشک به همه میگم واقعا ممنون از اینکه در این لحظه ها من رو تنها نگذاشتید.
به بحث های فروم ادامه بدید و من و مشکلم رو فراموش کنید و برای همه مریض ها هم دعا کنید.
از همه دوستان ممنونم که واقعا در این چند روز به من انرژی دادن و الان من با همین انرژی دارم ادامه میدم.
برای همه آرزوی بهترین ها رو دارم.
دیگه نمیدونم چی بگم، واقعا ممنون . . .

[esisonic]

(۳۰ شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ ق.ظ)دانیال شیرافکن نوشته شده توسط:  الان با چشای پر اشک به همه میگم واقعا ممنون از اینکه در این لحظه ها من رو تنها نگذاشتید.
به بحث های فروم ادامه بدید و من و مشکلم رو فراموش کنید و برای همه مریض ها هم دعا کنید.
از همه دوستان ممنونم که واقعا در این چند روز به من انرژی دادن و الان من با همین انرژی دارم ادامه میدم.
برای همه آرزوی بهترین ها رو دارم.
دیگه نمیدونم چی بگم، واقعا ممنون . . .

ما همه پشتتیم...

[radrad]

سلام دوستان من اگه از الان بخوام شروع کنم واسه ارشد ۹۲ می تونم قبول بشم؟؟؟؟؟//

[esisonic]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۳۶ ق.ظ)radrad نوشته شده توسط:  سلام دوستان من اگه از الان بخوام شروع کنم واسه ارشد ۹۲ می تونم قبول بشم؟؟؟؟؟//

اگه برنامه ریزی درستی داشته باشی و بهش پایبند باشی ۱۰۰% قبولی!!!

[pita]

دو روزه که هیچی درس نخوندم خدا باعث و بانیشو لعنت کنه. در عجبم از کسانی که از ادعای با فرهنگی و با تمدنی دارن می ترکن اما امان از زبان و عملشون . اول مهر امیدوارم کمک کنه که انگیزه بگیرم برای رسیدن به هدفم و فراموشی اعصاب خورد کنی ها

[fatima1537]

(۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ۰۹:۵۲ ق.ظ)دانیال شیرافکن نوشته شده توسط:  بچه ها یک هفتست که درس نخوندم و کلا درگیر بیماری مادرم هستم آخه تازه فهمیدیم که س ر ط ا ن داره
برای مادرم دعا کنید.

من ارسالتون را الان دیدم.cancer یک بیماری لا علاج نیست بلکه صعب الاعلاج هستش ، و این به خاطر نوع درمان و رنجهایی که بیمار درطی درمان میکشه.
اگر درمراحل حاد و منتشر شده در کل بدن نباشه حتماعلاج پذیره.
درمورد عود مجدد بیماری هم اگر خدا لطف داشته باشه و مراقبت بشه دیگه مشکلی پیش نمیاد.
افراد متعددی رو بین آشناها و اقوام میشناسم که درمان شدند.توکلتون به خدا باشه.کنکور هم هرسال تکرار میشه و حالاحالاها براش وقت دارید.
درستون رو بخونید و اگر به کمک شما نیاز شد کمک کنید.دیگه نمیخواد به خاطر مسئله ای که ناخواسته گریبانگیرتون شده غصه بخورید و عذاب بکشید.
من هم یک مشکل مشابه داشتم و از خدا خواستم حتی شده تا آخر عمرم نتونم درسم رو ادامه بدم ولی سلامتی رو به مادرم برگردونه.امیدوارم که اینطور باشه.

[Masoud05]

بعضی وقتا یه سری چیزا خارج از کنترل ماست و غیر منتظره هستن، مثلا همین بیماری که برای شخص یا اطرافیان پیش میاد
منم پارسال تا نیمه آبان سرباز بودم و نمی تونستم کامل وقتم رو برای ارشد بزارم ، سربازیم که تموم شد دلم خوش بود که وقتم ازاد شده اما چند روز بعدش مادرم مریض شد و تقریبا هر هفته چند روز یا تو بیمارستان یا دکتر بودن ، منم از لحاظ روحی برام سنگین بود اما هر جور بود سعی کردم روزی چند ساعت رو بخونم و می دونستم که مادرم هم همینو دوست داره
خدا رو شکر کنکور هم شهرمون قبول شدم
اینو با وجودی که دوست نداشتم بگم ،گفتم که اگه خدایی ناکرده برای کسی مشکلی پیش اومد ، بدونن که ممکنه برای خیلی پیش بیاد
بعنوان نمونه دیگه دوست خوبمون آقای "inteligentium" پدرشون نزدیکای کنکور فوت کردند ولی ایشون با همه ناراحتی و فشارها تونست دانشگاه امیرکبیر قبول بشه

[komkom]

دوستان به نظرتون ریاضیات گسسته کدوم فصلاش مهم تره و احتمال سئوال اومدن داره؟

[zarei1991]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۱ ۰۷:۲۶ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  بعضی وقتا یه سری چیزا خارج از کنترل ماست و غیر منتظره هستن، مثلا همین بیماری که برای شخص یا اطرافیان پیش میاد
منم پارسال تا نیمه آبان سرباز بودم و نمی تونستم کامل وقتم رو برای ارشد بزارم ، سربازیم که تموم شد دلم خوش بود که وقتم ازاد شده اما چند روز بعدش مادرم مریض شد و تقریبا هر هفته چند روز یا تو بیمارستان یا دکتر بودن ، منم از لحاظ روحی برام سنگین بود اما هر جور بود سعی کردم روزی چند ساعت رو بخونم و می دونستم که مادرم هم همینو دوست داره
خدا رو شکر کنکور هم شهرمون قبول شدم
اینو با وجودی که دوست نداشتم بگم ،گفتم که اگه خدایی ناکرده برای کسی مشکلی پیش اومد ، بدونن که ممکنه برای خیلی پیش بیاد
بعنوان نمونه دیگه دوست خوبمون آقای "inteligentium" پدرشون نزدیکای کنکور فوت کردند ولی ایشون با همه ناراحتی و فشارها تونست دانشگاه امیرکبیر قبول بشه

نمیدونم چرا من وقتی یه مشکلی پیش بیاد اصلا نمیتونم درس بخونم....کل ذهنم درگیر اون مساله میشه....ولی بازم توکل بخدا میکنمو میخونم در حالی که ذهنمم درگیر میشه....
آدم هر چقدر هم تنها باشه باید فکر کنه اصلا تنها نیس و خدا هم هستش....تنها وجود خداست که به انسان آرامش میده...

[esisonic]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۱ ۰۷:۲۶ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  بعضی وقتا یه سری چیزا خارج از کنترل ماست و غیر منتظره هستن، مثلا همین بیماری که برای شخص یا اطرافیان پیش میاد
منم پارسال تا نیمه آبان سرباز بودم و نمی تونستم کامل وقتم رو برای ارشد بزارم ، سربازیم که تموم شد دلم خوش بود که وقتم ازاد شده اما چند روز بعدش مادرم مریض شد و تقریبا هر هفته چند روز یا تو بیمارستان یا دکتر بودن ، منم از لحاظ روحی برام سنگین بود اما هر جور بود سعی کردم روزی چند ساعت رو بخونم و می دونستم که مادرم هم همینو دوست داره
خدا رو شکر کنکور هم شهرمون قبول شدم
اینو با وجودی که دوست نداشتم بگم ،گفتم که اگه خدایی ناکرده برای کسی مشکلی پیش اومد ، بدونن که ممکنه برای خیلی پیش بیاد
بعنوان نمونه دیگه دوست خوبمون آقای "inteligentium" پدرشون نزدیکای کنکور فوت کردند ولی ایشون با همه ناراحتی و فشارها تونست دانشگاه امیرکبیر قبول بشه

من به شما و آقای inteligentium افتخار میکنم.
هر دوی شما نمونه ای از تلاش و پشتکار برای مانشت هستین

[دانیال شیرافکن]

از همه دوستان مانشتی ممنونم که توی این هفته ای که گذشت به من روحیه دادند تا با قدرت تر باشم و بتونم در زمان درست ، تصمیم درست بگیرم و زمان رو ، هم برای خودم و هم برای مادرم که بیماره از دست ندم.
الان همه چیز در حالت Stable قرار داره و همه این ها رو مدیون لطف بی حد و اندازه بچه های خوب مانشت میدونم که واقعا به من روحیه دادند .
بعد از ۱۱ روز ، از امروز من دوباره رسما برگشتم به درس و از این هم خوشحالم که تونستم واقعا به موقع بیماری مادر را کنترل کنم هر چند کم ولی خیلی خوشحالم ، چون مادرم خوشحاله.
خدا رو شکر .
همتون رو دوست دارم بچه ها . مرسی از همتون

---

خوب کجا بودیم ؟؟؟
زبان که ok بودم از همون اول
ریاضیات هم که وسطای آمار پارسه هستم و گسسته رو باید دوباره شروع کنم ولی اینبار با گریمالدی . در رابطه با محاسبات هم که همون پوران پژوهش خیلی عالیه .
دروس تخصصی‌: هرچی کتاب بوده تا حالا ۲ بار خوندم چه مرجع و چه کنکوری ، الانم دارم روی تمریناتشون کار میکنم (خیلی تمرین های خوبی دارن)
از ۱۵ مهر هم برنامه فاز بندی شروع میشه و اونجاست که میبینم چند مرده حلاجم و هر چی توی این ۴ ماه خوندم رو تسبیت میکنم.
به امید خدا و دعای پدر و مادر و همت خودم .

[esisonic]

کـــمـــــکــــــــــــ...روزی ۱۱۳ صفحه کم دارم....دارم سکته میکنم...تا آخر ماه باید ۲۲۴۱ صفحه رو بخونم...دارم خل مـــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــشــــــــــــــــــــــم!!!!!!!!!!!!​!

[komkom]

کسی جواب سئوالمو نمی ده؟؟؟؟؟؟؟؟

[shahbazi]

[خوب کجا بودیم ؟؟؟
زبان که ok بودم از همون اول
ریاضیات هم که وسطای آمار پارسه هستم و گسسته رو باید دوباره شروع کنم ولی اینبار با گریمالدی . در رابطه با محاسبات هم که همون پوران پژوهش خیلی عالیه .
دروس تخصصی‌: هرچی کتاب بوده تا حالا ۲ بار خوندم چه مرجع و چه کنکوری ، الانم دارم روی تمریناتشون کار میکنم (خیلی تمرین های خوبی دارن)
از ۱۵ مهر هم برنامه فاز بندی شروع میشه و اونجاست که میبینم چند مرده حلاجم و هر چی توی این ۴ ماه خوندم رو تسبیت میکنم.
به امید خدا و دعای پدر و مادر و همت خودم .
[/quote]

خوش به حالتون وقتی پیام های اینجوری رو میخونم کاملا نا امید میشم
موفق باشید