انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[skygirl_00]

من دارم آمار می خونم:
فکر می کردم همش آمار خیلیی حجمش بالاس(پارسه) رو میگم، و نمیشه خوند با اون همه صفحات زیادش. اما کسایی ک مثل من استارتشو هی عقب مینداختن تا نخوننش یا پشیمون واس خوندنش شدن بگم ک واقعا سخت نیست فقط توضیح زیاد داده تا راحت باشه همین .اصلا ب حجمش فکر نکنین زود میشه خوند من تقریبا تو ۲ ساعت ،۲۰ صفحشو خوندم و متوجه بحثاش شدم الا یکی دو مورد همین! البته ب تستاش ک فعلا نرسیدم اما متنشو خوندم . امیدوارم یکی رو ب خوندن آمار تشویق کرده باشم

[nmusavi]

(۱۲ مرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۳۲ ق.ظ)SarahRad نوشته شده توسط:  سرم داره از فرمول های فصل شمارش(گسسته پوران) گیج میره! کسی می تونه منو راهنمایی کنه؟ چه جور میشه توی این فصل مسلط شد؟

هر مبحثی که متوجه نمیشید از رو گریمالدی بخونید

[Parva]

بچه ها خسته نباشین،
آرزوی صبر و پشتکار دارم برای همگی.

[Amir V]

بچه ها به نظرتون گسسته رو حذف کنیم چطوره؟

با این تستای مضخرف آی تی!

[azad_ahmadi]

(۱۳ مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۱۲ ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط:  بچه ها به نظرتون گسسته رو حذف کنیم چطوره؟
با این تستای مضخرف آی تی!

مثالی برات می زنم که اگه گسسته رو حذف کنی چه بلایی پیش میاد:

بحث منطق و استنتاج = تاحدی با بحث های جبربول و استنتاج درس هوش مشترک می باشد.
بحث گراف و درخت = که صدالبته با درس ساختمان داده ها و طراحی الگوریتم ارتباط دارد.
بحث رابطه های بازگشتی و تابع مولد = که صدالبته با درس طراحی الگوریتم ارتباط دارد.
بحث شمارش = با درس آمار که همون آنالیز ترکیبی و بحث مربوط به شمارش در ارتباط می باشد.
روابط و مجموعه های مرتب و توابع = هر کدام رو اگه نگاه کنیم به درسی از دروس دیگه مربوط میشه.

گسسته رو بخوای حذف کنی با اونای دیگه چکار می کنی؟
حالا به عمق فاجعه (حذف کردن گسسته) پی بردی؟ یا باز چند تا "می باشد" دیگه برات بنویسم؟

---

(۱۲ مرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۳۲ ق.ظ)SarahRad نوشته شده توسط:  سرم داره از فرمول های فصل شمارش(گسسته پوران) گیج میره! کسی می تونه منو راهنمایی کنه؟ چه جور میشه توی این فصل مسلط شد؟

این فصل از گسسته با فصل اول آمار کتاب پارسه(آنالیز ترکیبی و احتمال) رابطه ی تنگاتنگی دارد اگه از رو کتاب پارسه بخونی مثال و تمرینات بیشتری داره، میتونی بهتر متوجه بشی.
موفق باشی.

[milad_rahimi]

سلام دوستان.به یکم روحیه بدید.من زمانی که پارسال کنکور دادم و میدونستم رتبم خوب نمیشه گفتم به زودی شروع میکنم به خوندن واسه سال بعد.ولی هنوز هم شروع نکردم.بدجور درگیر کارم.کسی هست که کمکم کنه واسه برنامه ریزی؟صبح و عصر سر کار هستم.کی میتونم بخونم پس؟وقتی هم خونه هستم اینقد خستم که دگ حال کتاب خوندن ندارم.

[azad_ahmadi]

(۱۳ مرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۳۷ ب.ظ)milad_rahimi نوشته شده توسط:  سلام دوستان.به یکم روحیه بدید.من زمانی که پارسال کنکور دادم و میدونستم رتبم خوب نمیشه گفتم به زودی شروع میکنم به خوندن واسه سال بعد.ولی هنوز هم شروع نکردم.بدجور درگیر کارم.کسی هست که کمکم کنه واسه برنامه ریزی؟صبح و عصر سر کار هستم.کی میتونم بخونم پس؟وقتی هم خونه هستم اینقد خستم که دگ حال کتاب خوندن ندارم.

سلام دوست عزیز.
اول بگم که چشماتو ببند و یک نفس عمیق بکش! حالا به حرفای این برادر بزرگوار(یعنی بنده ) گوش واصل بدار.!
منم مثل شما تقریبا یک هفته میشه که شروع کردم، با ریاضی ها شروع کردم، تاحالا فقط یک فصل از آمار و یک فصل از گسسته روخوندم و دیگر هیچ(منظورم اینه که اصلا عقب نیستی اگه خودت بخوای، و منم خودم رو عقب نمی دونم)؛ با درسای ساده تر شروع کن، تا زیاد خسته نشی. از همین فردا اگه به زور هم شده حداقل ۲ و حداکثر ۳ ساعت بشین بخون، بابا فقط کتابو ورق بزن ببین شکلای خوشکلی داره یا نه. منم تا قبل شروع کردن هی امروز فردا می کردم. اما بلاخره باید شروع کرد دیگه. منم مثل شما صبحا می رم سر کار، ساعت ۲ میام خونه و ۳ شروع می کنم به خوندن، تا هروقت که بتونم می خونم.
کارت رو نمی دونم چیه اما اگه سنگین نیس می تونی تو محل کارت هم یه سری چیزا رو بخونی، من زبان رو که نمی رسم تو خونه بخونم، تو همون محل کارم که بعضی وقتا سرم خلوته می خونم . در آخر هم بگم که " فقط استارت کار سخته، شروع کن به خوندن چند روزی که بگذره، درس خوندن برات شیرین میشه و برات میشه عادت؛ طوری که اگه شبی نخونی مثله اینکه غضلاتت گرفتگی دارن". اینو شوخی کردم. انشالله فردا اولین روز شروعت خواهد بود. موفق باشی.

[esisonic]

نمیدونم چرا همه میگن استارت سخته...
من اسفند پارسال شروع کردم...انقده بهم مزه میداد
اصلا ً با یه علاقه ای کتاب میخوندم که خودم کفم بریده بود...
۳،۴ ساعت بیشتر نمیخوندم...ولی همونم کلی ذوق توش بود
الآن که درس ها سخت تر شده بعضی وقت ها با ترس کتاب رو باز میکنم...
همش میترسم مبحث رو نفهمم...
ولی باز هم دارم سعی می کنم تا ساعت درسیمو بیشتر کنم.!!!

به امید روزی که همه ی مانشتی های زحمت کش یه جای خوب قبول بشن!

[ghaderiyaser]

(۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۳ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  نمیدونم چرا همه میگن استارت سخته...
من اسفند پارسال شروع کردم...انقده بهم مزه میداد
اصلا ً با یه علاقه ای کتاب میخوندم که خودم کفم بریده بود...
۳،۴ ساعت بیشتر نمیخوندم...ولی همونم کلی ذوق توش بود
الآن که درس ها سخت تر شده بعضی وقت ها با ترس کتاب رو باز میکنم...
همش میترسم مبحث رو نفهمم...
ولی باز هم دارم سعی می کنم تا ساعت درسیمو بیشتر کنم.!!!

به امید روزی که همه ی مانشتی های زحمت کش یه جای خوب قبول بشن!

ایشالا که دانشگاه مورد نظرت رو قبول بشی. برای تمامی مانشتی ها در سال ۹۲ آرزوی موفقیت دارم.

[azad_ahmadi]

(۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۳ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  نمیدونم چرا همه میگن استارت سخته...

منظور از سخت بودن، امروز و فردا کردنه که اگه جلوش گرفته نشه، باعث عقب موندگی (درسی) میشه.

[shobair87]

سلام! کلا به این نتیجه رسیدم که قبولی تو ارشد غیر از انتخاب منابع خوب فقط و فقط به همت و تلاش و تداوم تو خوندن شما بستگی داره و اینکه به محض برخورد به مطالب سنگین دچار یأس نشید و با قوت ادامه بدید!!

[skygirl_00]

با یکی از دوستای دوره مدرسم داشتیم تو این ی ماه باهم می خوندیم .نه اینکه کنار هم باشیم ... دوستم رفت مدرسان شریف واس پکش و آزموناش ثبت نام کرده. من اما نگران وضع خودم شدم . خوش بحالش داره!!

[azad_ahmadi]

(۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۰۹ ب.ظ)skygirl_00 نوشته شده توسط:  با یکی از دوستای دوره مدرسم داشتیم تو این ی ماه باهم می خوندیم .نه اینکه کنار هم باشیم ... دوستم رفت مدرسان شریف واس پکش و آزموناش ثبت نام کرده. من اما نگران وضع خودم شدم . خوش بحالش داره!!

سلام و خدا قوت.
نگران نباش دوست عزیز، شرایط داوطلبین کنکور همه باهم یکسان نیست؛ ممکنه من برای کلاس کنکور و ازمون و ... هزینه کنم و نتیجه نگیرم ولی شمایی که خودت خوندی و همت و ارادت از من بیشتر بوده، بسیار از من عالی تر باشی. مهم همت و اراده که خیلی ها شاید وسط راه کم بیارن و برای خودشون چراغ قرمز بزارن. سعی کن پشت چراغ قرمز بی ارادگی و بی حوصلگی نمونی.
موفق باشی

[fa_karoon]

(۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۰۹ ب.ظ)skygirl_00 نوشته شده توسط:  با یکی از دوستای دوره مدرسم داشتیم تو این ی ماه باهم می خوندیم .نه اینکه کنار هم باشیم ... دوستم رفت مدرسان شریف واس پکش و آزموناش ثبت نام کرده. من اما نگران وضع خودم شدم . خوش بحالش داره!!

دوست من چرا اینقدر به خودت انرژی منفی وارد می کنی، ببین آدمهای مثل شما کم نیست، من هم وقتی می خواستم شروع به خوندن کنم همه اش نگران این بودم که با اوضاع مالیم چه جوری منابع رو جور کنم،(و البته الان هم گاهی دچار این استرس می شم که نکنه مشکلات مالی بهم فشار بیاره مجبور بشم دوباره فقط کار کنم و از بزرگترین لذت زندگیم دور بشم)، از طرفی چندین ماه به هر کسی که می شناختم پیشنهاد دادم با هم درس بخونیم اما پایه اش پیدا نشد.
بنابراین چند تا جمله ی مثبت که خصوصا توش توکل بر خدا هست بنویس و بچسبون اطراف اونجایی که درس می خونی، بعد به خودت بگو من مجبور نیستم بار مشکلات را بردوش بکشم خودم را بر بالای آنها می کشانم و آنها را حل خواهم کرد.
بعد از خدا بخواه از ته دل که کمکت کنه و گره کارت باز بشه خصوصا تو این روزهای استجابت دعا، باور کن این رو تجربه کردم وقتی از همه جا ناامید بودم از جاهایی که فکرش رو نمی کردم کمک ها رسید به طرز باور نکردنی منابع رو تهیه کردم و خیلی از مشکلات دیگه ام حل شد، و اگر مشکل دیگه ای هم پیش می یاد سخت اما با توکل بر خدا گذراست. فقط ازش بخواه به طرز باور نکردنی کمک ها می رسه.
بعد هم به خودت ثابت کن که تنهایی از عهده هر کاری بر میای. این لحظاتت رو یادداشت کن که وقتی انشاءالله قبول شدی لبخند بزنی به این فراز و نشیب ها.
آیه ۱۷ سوره انعام: بدانید که هیچ کس به غیراز خداوند نمی تواند به سختی و غم شما پایان دهد و بر ناامیدی شما خط بطلان کشد.
ببخشید پر حرفی کردم

[fateme66]

شاید درست نباشه اینجا تجربه کنکورم رو بگم،اما با توجهبه استرسی که سال اولیا دارن لازمه همین جا بگم که استرس و رقابت اگه سازنده باشه خیلی میتونه بهتون کمک کنه.
ببینین منم سال اول که میخواستم کنکور بدم همین شرایط بود،از خرداد شروع کردم به جمع کردن منابع و از تیر ماه شروع کردم به خوندن،اما اینقدر استرسم زیاد بود که اصلا درسا رو متوجه نمیشدم،تمام ذهنم درگیر این بود که درسا رو تموم کنم،از همه عقب ترم،تو یه دانشگاه خوب درس نخوندم،کلاس نرفتم،پایه درسیم خوب نیست و... .
همه این مسایل باعث شد تابستون رو کامل از دست بدم،و تنها مهر و آبان رو خوندم و بعدش چون همش نا امید بودم و احساس میکردم عقبم و موفق نمیشم ادامه ندادم و در نهایت مجاز نشدم.
اما پارسال خیلی اوضاع روحیم بهتر شد، تا حدی تونستم به استرسم غلبه کنم با اینکه خیلی از دروس رو نخوندم(سرعت درس خوندنم خیلی پایینه و به مطالب زیاد گیر میدم) و یک ماه آخر هم برام مشکلاتی پیش اومد اما از نتیجم راضی بودم چون دیدم هر چی رو خوندم نسبتا خوب بوده.
تموم کردن درسا به تنهایی ملاک نیست،تسلطه که باعث موفقیت میشه،
نه مثل من باشید که یه دور خوندن درسا براتون آرزو بشه،نه طوری باشید که فقط پر کردن تایم درسیتون براتون مهم باشه.
به نظرم اکثر مانشتیای عزیز دارن خوب پیش میرن فقط مایوس نشید و با انرژی به خوندن ادامه بدین.
موفق باشید