زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۴:۰۰ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۸۶۱
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۲:۱۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۱:۵۸ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  
(02 آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  روزگار بدی برای ما، زنهاست ...
......
به نظرم درسته که این موراد وجود داره ولی این نگاه تا حدودی افراطیه همه جا همه جور ادمی وجود داره من هیچ وقت خارج از ایران نبودم که نظری بدم ولی با این وجود فکر کنم که در همه جای دنیا ادمهای این تیپی وجود داره اگه بخوایم نگاهمون همیشه این جوری باشه شاید بیشتر از همه خودمون اذیت بشیم .زندگی نباید که همیشه با ترس باشه البته احتیاط شرط عقله ولی ....

من فکر کنم ایران بیشتره!تازه می دونین مشکل چیه؟مشکل اینه که اگر خارج از ایران یه اتفاقی واسه یکی بیفته همه سعی می کنن دلداریش بدن و تو فراموش کردن اون ضربه‌ی روحی بهش کمک کنن!اما نو ایران دیگه باید بری بمیری!همه ازت کناره می گیرن و پشت سرت حرف می زنن!انگار خودت بودی که می خواستی...زندگیت هم کلا نابود میشه!

فکر می کنم این مشکل مشترک همه‌ی خانوما و دخترا ست!اما فکر نمی کنم فقط دوره زمانه‌ی ما اینطوری بوده!قبل از ما هم بوده اما امیدوارم ما بتونیم طوری پسرامون و بزرگ کنیم که مثل خیلی از مردایی که الان می بینیم و اینطوری هستنن (البته نه همشون!چون خیلی از آقاییون هم هستن که خیلی محترم و با شخصیت هستن) نشن!

سپیده که سربزند در این بیشه زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami , انرژی مثبت , Fardad-A , matin77
ارسال: #۱۸۶۲
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۲:۵۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
این که ترس همیشه همراه ما زن‌ها وجود داره خیلی نگاه افراطی ای به قضیه است‌، ولی خب تمام این قضایا تو جامعه وجود داره و کم و بیش برای هر دختری پیش اومده‌، اما بدترین قسمت قضیه اینه که جامعه در این جور مواقع زن‌ها رو مقصر میدونه و حتی این دید اونقدر قوی هست که تا حد زیادی به خود ما هم القا شده‌، همونجور که خیلی وقت‌ها به خودمون میگیم شاید رفتار من‌، لباس من‌، آرایش من باعث به وجود اومدن این اذیت و آزار شده .. حتی اگه اینو انکار کنیم‌، در ماورای ذهنمون وجود داره ...
به نظر من تکرار این رفتار‌ها و سلب امنیت روانی برای خانم‌ها فقط نشون دهنده ضعیف بودن قانون درمملکت هست‌، اگه قانونی برای حمایت از خانمها وجود داشت( البته یک قانون اجرایی )‌، شاید کم کم میشد امیدوار بود فرهنگ مردای جامعه بالاتر بره تا به یک زن سوای نوع پوششش به عنوان یک انسان نه یک جنسیت نگاه کنند و این احترام رو برای شخصیت یک خانم قائل باشند که هر انسانی با هر نوع پوششی شخصیتی داره‌، و هیچ کس حق توهین به انسان دیگر رو نداره ...

حالم خوب است
هنوز خواب می‌بینم
ابری می‌آید
و مرا تا سرآغازِ روییدن ... بدرقه می‌کند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , maryami , navid-p , Parva , luna
ارسال: #۱۸۶۳
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۰۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۰۸ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
من خودم یه خانمم ببخشید که این رو در مورد خانما می گم ولی واقعا بعضی وقتا تو کار خود خانمها هم می مونم دوره زمونه طوری شده که وقتی با چادر میری بیرون از اقایون بگذریم خانمها هم گاها متلک میگن!!!! یکی نیست بگه وقتی بعضی از خانمها با یه ظاهر زننده که برای من به عنوان یه خانم قابل توجیه نیست بیرون میان و ما نباید چیزی بگیم چرا به خودشون اجازه میدن صرف چادری بودن به یه شخص متلک بگن بحث من اصلا در مورد اقایون نیست چون معتقدم در جامعه از هر دو مورد (خانم یا اقا )ادم خوب و بد وجود داره
مهم نیست جنسیت من چیه به نظرم نباید یه طرفه به قاضی رفت گاها پیش میاد که ما خانمهای کشورهای دیگه رو صرف این که موهاشون رو نمی پوشونن با یه دید خیلی انتقادی نگاه می کنیم ولی به نظرم نوع پوشش بعضی از اونا از ما صد درجه بهتره منم قبول دارم که نباید جامعه طوری باشه که یه خانم نتونه یه لباس رنگ روشن بپوشه ولی باز هم نباید هر جور پوششی باشه

ببخشید یه کم داغ کرده بودم Tongue
خوب از اون جا که اقای مدیر گفتن بحث خاتمه پیدا کنه منم بحث رو منحرف می کنم.

چرا من درس نمی خونم!!!! دوستان راه کار بدن Smile
چقدر روزا کوتاه شده ادم تا میاد به خودش بجنبه شب شده Sad
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۵۹ ق.ظ)باد نوشته شده توسط:  بالاخره با خودم کنار اومدم
ریاضی مهندسی رو نمی خونم....[تصویر:  55414_1_1379097301.gif]

فکر کنم باید یه نظر سنجی هم بذاریم ببینیم چند نفر واسه کنکور ریاضی مهندسی رو کنار میذارن
امار داره بالا میره.Big GrinTongue

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ملیکا
ارسال: #۱۸۶۴
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۱۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۳۷ ب.ظ، توسط mamat.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
من در این مواقع به دنبال پناهی میگردم که مرا از گزند این اتهامات که به گناه مرد بودنم و به گناه زندگی در این جامعه که مرا هم در بر گرفته،امان دهد.
از این جامعه که شاید بسیار انسانهای نیک سرشت وجود دارند اما به جهت رفتارهای ناشایست اندک افراد جامعه که در ملع عام با تمام بی شرمی، اعمال و حرکات ناشایست از خو دارند، من از این جامعه دلم گرفته.
یا صاحب الزمان برای فرجت دعا کم است، جان فدا میکنم که بیایی تا ظالم را از مظلوم تمیز دهی.
شاید آن روز آبرویم به من بازگرد. هرچند باز در محضر شما، ای مولای من بی آبروی بی آبرویانم.
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۲:۴۷ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  از دوستان درخواست میکنم در صورت ممکن این بحث خاتمه پیدا کنه.
آقا فرداد من قصد ادامه این بحث را نداشتم. این درد دل من بود.

من اگر چه بندگی را به خدا رسانده باشم
همه بنده ام خدایا به تو می رسد خدایی

بکشان به عاشقانت که کشی به جرم عشقم
مگرم نه وعده دادی که کشی و بر سر آیی

اگه میخوای منو بازم ببینی
من همینجام پشت اون لبخند قدیمی
حلال کنید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , matin77 , firouzi.s , Parva , موج
ارسال: #۱۸۶۵
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۲۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۳۴ ب.ظ، توسط - rasool -.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
الهی روزگاری تو را می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را می جویم تو را می یابم. ای محب را یاد و انس را یادگار، چون حاضری این جستن به چه کار؟

خداوندا گفتار تو راحت دل است و دیدار تو زندگی جان. زبان به یاد تو نازد و دل بهر جان به عیان.

الهی اگر تو فضل کنی، دیگران چه داد و چه بیداد و اگر تو عدل کنی فضل دیگران چون باد.

الهی چند نهان باشی و چند پیدا؟ که دلم حیران گشت و جان شیدا. تا کی در استتار و تجلی کی بود آن تجلی جاودانی.

خداوندا چند خوانی و رانی، بگداختم در آرزوی روزی که در آن روز تو مانی، تا کی افگنی و برگیری. این چه وعده است بدین دیری؟


الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که به بهشت رهنون کند.
الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم.
الهی دیده ده که جز تماشای ربوبیت نه بیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو.
الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم.
الهی در آتش حسرت آویختیم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج دیده نه دل آلم داغ.

الهی در سر آب دارم، در دل آتش، در باطن ناز دارم، در باطن خواهش در دریایی نشستم که آن را اکران نیست، به جان من دردیست که آن را درمان نیست. دیده من بر چیزی آید که وصف آن به زبان نیست.

الهی ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، به ذات لایزال خود و به صفات با کمال خود و به عزت جلال خود و به عظمت جمال خود که جان ما را صافی خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به.

الهی ای بیننده نمازها، ای پذیرنده نیازها، ای داننده رازها و ای شنونده آوازها، ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق. عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر. اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت ندارم، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.

الهی ای بیننده نمازها، ای پذیرنده نیازها، ای داننده رازها و ای شنونده آوازها، ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق. عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر. اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت ندارم، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.

الهی گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو را با بهشت چه کار است؟
الهی اگر بهشت چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است.
الهی بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی به زندان برون نه کار کریمان است.
الهی اگر به دوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو خریدار نیستم. مطلوب ما بر آر که جز وصال تو طلبکار نیستم.

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست
از سرکویش اگر سوی بهشتم می برند پای ننهم که در آنجا وعده دیدار نیست


الهی‌، از من آهی و از تو نگاهی .


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , firouzi.s , انرژی مثبت , Parva
ارسال: #۱۸۶۶
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۴۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  روزگار بدی برای ما، زنهاست ...
ترس ترس ترس ... کابوس های روزانه و شبانه آدمهایی شده که می خوان فقط کنار دیگران تو جامعه زندگی کنن ....
نترس من اینجامBig GrinBig Grin
Wink
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: عزیز دادخواه
ارسال: #۱۸۶۷
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۰۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
زینب (سلام الله علیها) را دریابید

بچه‌ها چشمشان به توست. تو اگر آرام باشى، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى، طاقت از کف مى دهند.

سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است، حادثه را در آینه نگاه تو دنبال مى کند؛ پس تو باید آنچنان با آرامش و طمأنینه باشى، انگار همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود و مگر نه چنین است؟ مگر تو از بدو آمدن به این جهان، خودت را آماده این روز نمى کردى؟

پس باید قطره قطره آب شوى و سکوت کنى. جرعه جرعه خون دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از صبح چنین کرده اى.

حسین از صبح با تک تک هر صحابى، به شهادت رسیده است، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته و تو هر بار به او تسلى بخشیده اى. هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک از دیدگان دلش سترده اى. هر بار که از میدان باز آمده است، افزایش موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى و به همان میزان، در خود شکسته اى، ولی خم به ابرو نیاوردى.
خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروک هاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست؛ تازه اینها مربوط به ظواهر است.

اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند.
زینب یعنى شناساى بندهاى دل حسین،
یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین،
عبور کردن از رگ هاى حسین و تپیدن با نبض حسین؛
زینب یعنى حسین در آینه تأنیث.
زینب یعنى چشیدن خار پاى حسین با چشم.
زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین بر دل.

وقتى از سر جنازه مسلم بن عوسجه آمد، وقتى که محاسنش به خون حبیب، خضاب شد، وقتى که رمق پاهایش را در پاى پیکر حر بن یزید ریاحى ریخت، وقتى که از کنار سجاده خونین عمرو بن خالد صیداوى برخاست، وقتى که جگرش با دیدن زخم هاى سعید بن عبدالله شرحه شرحه شد، وقتى که عبدالله و عبدالرحمن غفارى با سلام وداع، چشمان او را به اشک نشاندند، وقتى که زهیر به آخرین نگاهش، دل حسین را به آتش کشید، وقتى که خون وهب و همسرش، عاشقانه به هم آمیخت و پیش پاى حسین ریخت، وقتى که جان، در واپسین لحظات عروج، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین، معطر کرد و وقتى که... .

در همه این لحظات، نگاه تو بود که به او آرامش مى داد و دست هاى تو بود که اشک هاى وجودش را مى سترد.

هر بار که از میدان مى آمد، تو بار غم از نگاهش برمى داشتى و بر دلت مى گذاشتى. حسین با هر بار آمدن و رفتن، تعزیت هایش را به دامان تو مى ریخت و التیام از نگاه تو مى گرفت.

این بود که هر بار، سنگین مى آمد، ولی سبکبال بازمى گشت. خسته و شکسته مى آمد، اما برقرار و استوار بازمى گشت.

اکنون نیز دلت مى خواهد طاقت بیاورى، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى. همچنان که از صبح تاکنون که آفتاب از نیمه آسمان گذشته است، چنین کرده اى؛ اما اکنون ماجرا متفاوت است.

اکنون این دل شرحه شرحه توست که بر دوش جوانان بنى هاشم به سوى خیمه‌ها پیش مى آید. اکنون این میوه جان توست که لگدمال شده در زیر سم ستوران به تو باز پس داده مى شود.

على اکبر براى تو تنها یک برادر زاده نیست. تجلى امیدها و آرمان هاى توست. تجلى دوست داشتن هاى توست. على اکبر، پیامبر دوباره توست.

نشانى از پدر توست، نمادى از مادر توست، على اکبر براى تو التیام شهادت محسن است. شهید نیامده. غنچه پیش از شکفتن پرپر شده.

شهادت محسن، نخستین شهادت در دیدرس تو بود. تو چهار ساله بودى که فریاد مادر را از میان در و دیوار شنیدى که «محسنم را کشتند» و به سویش دویدى.

شهادت محسن بر دلت زخمى ماندگار شد. شهادت برادر در پیش چشم هاى چهار ساله خواهر و تا على اکبر نیامد، این زخم التیام نپذیرفت.

اکنون این مرهم زخم توست که به خون آغشته شده است. اکنون این زخم کهنه توست که سر باز کرده است.

دوست داشتى حسین را دمادم در آغوش بگیرى و بوى حسین را با شامه تمامى رگهایت استشمام کنى؛ اما تو بزرگ بودى و حسین بزرگتر و شرم همیشه مانع مى شد، مگر که بهانه اى پیش مى آمد؛ سفرى، فراق چند روزه اى، تسلاى مصیبتى و... تو همیشه به نگاه بسنده مى کردى و با چشم هایت بر سر و روى حسین بوسه مى زدى. وقتى على اکبر آمد، میوه بهانه چیده شد و همه موانع برچیده.

حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو مى توانستى همه احساسات حسین طلبانه ات را نثار او مى کنى. از آن پس، هر گاه دلت براى حسین تنگ مى شد، بوسه بر گونه هاى على اکبر مى زدى.

از آن پس، على اکبر بود و در دامان مهر تو. على اکبر بود و دست هاى نوازش تو، على اکبر بود و نگاه هاى پرستش تو و... حسین بود و ادراک عاطفه تو.

و اکنون نیز حسین بهتر از هر کس این رابطه را مى فهمد و عمق تعزیت تو را درک مى کند. دلت مى خواهد که طاقت بیاورى، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى اما چگونه؟ با این قامت شکسته که نمى توان خیمه وجود حسین را عمود شد. با این دل گداخته که نمى توان بر جگر حسین مرهم گذاشت.

اکنون صاحب عزا تویى؛ چگونه به تسلاى حسین برخیزى؟

نیازى نیست زینب؛ این را هم حسین خوب مى فهمد.

وقتى پیکر پاره پاره على اکبر به نزدیکى خیمه‌ها مى رسد و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون مى اندازى، وقتى به پهناى صورت اشک مى ریزى و روى به ناخن مى خراشى، وقتى تا رسیدن به پیکر على، چند بار زمین مى خورى و برمى خیزى، وقتى خودت را به روى پیکر على اکبر مى اندازى، حسین فریاد مى زند: «زینب را دریابید».

حسینى که خود قامتش در این عزا شکسته و پشتش دو تا شده است؛ حسینى که غم عالم بر دلش نشسته و جهان، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است!
حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است، تنها نگران حال توست و به دیگران نهیب مى زند که: «زینب را دریابید. هم الان است که قالب تهى کند و کبوتر جان از نفس تنش بگریزد»...

پ.ن: بخشی از کتاب آفتاب در حجاب نوشته سید مهدی شجاعی


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , firouzi.s
ارسال: #۱۸۶۸
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۱۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۱۱ ب.ظ، توسط firouzi.s.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
برای آزمون فردا استرس گرفتم
هی به خودم میگم مهم نیست اگه خراب کردی اشکال نداره‌، اما این حس لعنتی از دلم بیرون نمیره
نمی دونم شاید چون فردا اولین آزمون آزمایشیمه این جوری شدمConfused
از اون بدتر اینکه موقع استرس هر چی بخونم بدتر قاطی می کنم

عشق یعنی اشک توبه در قنوت,خواندنش با نام غفارالذنوب
عشق یعنی چشم ها هم در رکوع,شرمگین از نام ستارالعیوب
عشق یعنی سر سجودودل سجود,ذکر یارب یارب از عمق وجود
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۸۶۹
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۱۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۵:۲۸ ب.ظ، توسط - rasool -.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۱۰ ب.ظ)firouzi.s نوشته شده توسط:  برای آزمون فردا استرس گرفتم
هی به خودم میگم مهم نیست اگه خراب کردی اشکال نداره‌، اما این حس لعنتی از دلم بیرون نمیره
نمی دونم شاید چون فردا اولین آزمون آزمایشیمه این جوری شدمConfused
از اون بدتر اینکه موقع استرس هر چی بخونم بدتر قاطی می کنم

[]
دل آرام گیرد با یاد خدا
.


(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  ترس ترس ترس ...

خدا رو شکر‌، ما مولانا صاحب الزمان( سلام الله علیه )و ... رو داریم‌، لذا

برای ما اصلا ترس معنا نداره . و کی جرات می کنه به شما و ... چپ نگاه کنه .
در پناه حضرت زهرا( سلام الله علیها )باشید.


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: firouzi.s , maryami , Parva
ارسال: #۱۸۷۰
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۵۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۲:۵۱ ب.ظ)ملیکا نوشته شده توسط:  این که ترس همیشه همراه ما زن‌ها وجود داره خیلی نگاه افراطی ای به قضیه است‌، ولی خب تمام این قضایا تو جامعه وجود داره و کم و بیش برای هر دختری پیش اومده‌، اما بدترین قسمت قضیه اینه که جامعه در این جور مواقع زن‌ها رو مقصر میدونه و حتی این دید اونقدر قوی هست که تا حد زیادی به خود ما هم القا شده‌، همونجور که خیلی وقت‌ها به خودمون میگیم شاید رفتار من‌، لباس من‌، آرایش من باعث به وجود اومدن این اذیت و آزار شده .. حتی اگه اینو انکار کنیم‌، در ماورای ذهنمون وجود داره ...
چند سال قبل تو روزنامه شرق یک مقاله خوندم در مورد روش دولت امریکا برای مقابله با تجاوز:مهم ترین کاری که انجام دادن این بوده که در مدارس و تلویزیون وفیلماشون این تفکرو جا انداختن که فرد مورد تجاوز یک قربانیه و قبح قضیه رو از بین بردن و تبلیغات وسیعی برای تشویق این قربانیان برای مراجعه به پلیس انجام دادن و نتیجه این شده از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۷ حدود %۸۸ امار تجاوز کاهش پیدا کرده.ولی اینجا پلیس رسما میگه تقصیر خود فرد بوده که اگر کسی هم قصد شکایت داره صرف نظر کنه ولی در امریکا واروپا حتی زنان هرزه میتونن در صورتی که مجبور به رابطه شده باشن به پلیس شکایت کنن.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۸۷۱
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۰۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
خانم های عزیزو محترم و باشخصیت و تحصیل کرده و گل
همیشه با اعتماد به نفس باشید و محکم و با صلابت قدم بردارید توی اجتماع.اگه محکم باشیم و به ترسامون اهمیت ندیم و جدیشون نگیریم اذیت نمیشیم.وقتی میریم بیرون به این چیزا فکرنکنیم.مطمئنا کمتر احساس میکنیم چیزای بد رو.
بیایید نشمریم این آسیب های اجتماعی رو.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۸۷۲
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۱۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۷:۰۲ ب.ظ، توسط - rasool -.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۵۶ ب.ظ)navid-p نوشته شده توسط:  قبح قضیه رو از بین بردن

این فقیر گوشه نشین قصد بحث کردن ندارم (اصلا در این حد نیستم). و ان شاء الله این پستهام رو هم حذف خواهم کرد.

اما باید بگم که:

قبول دارم که ممکنه در کشور ما مشکلاتی در برخورد با این جور مسائل وجود داشته باشه ومن هم می گم که با فرد مظلوم نباید به چشم مجرم نگاه کرد و باید حقش رو به هر قیمتی شده از اون ظالم گرفت و صد در صد از سوی قانون و با حمایت از مظلوم )پیگیری بشه . تا این جور مسائل در جامعه ریشه کن بشه. و باید از مظلوم دفاع بشه و نباید قانون و اجرای قانون طوری باشه که فرد مظلوم از شکایت کردن صرف نظر کنه .

ولی‌:

آیا قبح یک کار بد رو در جامعه از بین بردن‌، وافعا کار درستیه ... ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
این همون چیزیه که در دین ما نفی شده و نباید امور زشت در جامعه به اموری عادی تبدیل بشه.

نظر من اینه که قانون باید با این مسائل به طور جدی و درست برخورد کنه و حق مظلوم رو بگیره و ازش دفاع کنه و مرجعی هم برای این جور شکایتها قرار بده و دلسوزانه پیگیری کنه و .....
اما در عین حال‌، قبح این کار در اجتماع نباید از بین بره.
بدرود


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Masoud05 , firouzi.s
ارسال: #۱۸۷۳
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۵۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۱:۵۸ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  به نظرم درسته که این موراد وجود داره ولی این نگاه تا حدودی افراطیه همه جا همه جور ادمی وجود داره ...
البته من فکر کنم منظور دوستمون خانم های آبرو دار هستند نه یکسری انسانهای معلوم الحال.
خانم های با شخصیت از حیا و آبروشون میترسن ولی اونهایی که آبرو و حیا ندارن که وضعشون معلومه. کافیه تو خیابون یه کم دور و برت رو نگاه کنی. متاسفانه الانم که هوا سرد شده و بوت و پالتو کوتاه و شلوارهای چسبون و شال هایی که قربون نپوشیدنش خیلی رو بورسه.
خدا به بچه‌ها و آیندگان رحم کنه . از ما که گذشتSad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۸۷۴
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۰۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۵:۱۲ ب.ظ)yaali نوشته شده توسط:  
(02 آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۵۶ ب.ظ)navid-p نوشته شده توسط:  قبح قضیه رو از بین بردن

دوست عزیزم‌، این فقیر گوشه نشین قصد بحث کردن ندارم (اصلا در این حد نیستم). و ان شاء الله این پستهام رو هم حذف خواهم کرد.

اما اینجا سکوت رو جایز نشمردم و باید بگم که:

قبول دارم که ممکنه در کشور ما مشکلاتی در برخورد با این جور مسائل وجود داشته باشه ومن هم می گم که با فرد مظلوم نباید به چشم مجرم نگاه کرد و باید حقش رو به هر قیمتی شده از اون ظالم گرفت و صد در صد از سوی قانون و با حمایت از مظلوم )پیگیری بشه . تا این جور مسائل در جامعه ریشه کن بشه. و باید از مظلوم دفاع بشه و نباید قانون و اجرای قانون طوری باشه که فرد مظلوم از شکایت کردن صرف نظر کنه .

ولی‌:

آیا قبح یک کار بد رو در جامعه از بین بردن‌، وافعا کار درستیه ... ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
این همون چیزیه که در دین ما نفی شده و نباید امور زشت در جامعه به اموری عادی تبدیل بشه.

نظر من اینه که قانون باید با این مسائل به طور جدی و درست برخورد کنه و حق مظلوم رو بگیره و ازش دفاع کنه و مرجعی هم برای این جور شکایتها قرار بده و دلسوزانه پیگیری کنه و .....
اما در عین حال‌، قبح قضیه در اجتماع نباید از بین بره.
بدرود
منظور قبح تجاوز کردن نبوده!
منظور قبح اینکه کسی که بهش تجاوز شده است!
کسی که بهش تجاوز شده مرتکب عمل زشتی نشده! آمریکایی‌ها این رو از بین بردن.
نه این مساله رو که تجاوز اشکالی نداره!

قبل از ایجاد تاپیک جدید فقط ۴ دقیقه در تالار جستجو کنیم.....
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool -
ارسال: #۱۸۷۵
۰۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۳۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۶:۴۰ ب.ظ، توسط - rasool -.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)...
(۰۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۰ ب.ظ)باد نوشته شده توسط:  منظور ...

متشکرم.

یک اختلاف در زاویه دیدمون بود .
از این دید که شما می فرمایید‌، درسته.


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۴۰ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۹۸۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۷۸۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۱ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۳۰ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۲۹ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۶۰ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close