زمان کنونی: ۰۱ آذر ۱۴۰۳, ۰۸:۲۰ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن میتوانید عضو شوید. گزینههای شما (ورود — ثبت نام)
سلام.
بعد مدت ها گذرم افتاد به مانشت و دیدم بچه ها خاطرات جالبی دارند گفتم بد نیست منم خاطره شب کنکورم (کنکور ۹۳) رو تعریف کنم!!!
من کلا بد خوابم و اصلا نمیتوم خوابم و تنظیم کنم. چند روز مونده به کنکور به این فکر افتادم که چیکار کنم خواب شب کنکورم میزون باشه !!!
به این نتیجه رسیدم که روز قبل کنکور ساعت ۵ صبح بیدار شم و کلی ورزش کنم و خودم و خسته کنم اون روز تا شب قبل کنکور بتونم راحت بخابم.
چشمتون روز بد نبینه از ذوق ورزش صبحگاهی همون شب نتونستم بخابم! و گفتم عیب نداره من که این شبم نتونستم بخابم امروزم با ورزش کلی خسته میشم و فوقش دیگه شبه کنکور ساعت ده خوابم !!!
اون روز حسابی خسته شدم و ساعت ده رفتم رختخواب ولی هر کاری کردم باز خوابم نبرد. خلاصه سیستم پدر سوخته ی خسب من همکاری نکرد. بر شکم نیز خوابیدم. بر کله! یک لنگه پا ! آقا نشد!
اینکه دهانم تا صبح چه شد بماند!!!!!! خلاصه خروس خوان و سگ دوان پا شدم رفتم سمت جلسه کنکور. جاتون خالی سگ و میزدی تو اون سرما و اون موقع شب از خونه نمیرفت بیرون! ولی من مجبور بودم چون حوزه امتحانیم تبریز بود و من مرند بودم! و همه میدونن فاصله این دو تا شهر چقدره و نیازی نیست بگم!!! اون موقع هم ایطوری نبود! کنکور وسط چله زمستون برگزار میشد و باید از گردنه یام که بین مرند و تبریز هست و ۸۰ درصدای شبای زمستون یا بستست یا ۲ ساعت طول میکشه دو وجب راه و بری!!! با کلی نذر و صلوات رفتیم و رسیدم سر جلسه! همین که نشستم پشت صندلی خدارو شکر کردم به سلامت رسیدم و الان سر جلسم!!! ولی یهو یادم افتاد که دو شبه نخابیدم !!! به خودم گفتم مرد مومن یعنی الان انتظار داری مخت کار کنه و بتونی به سوالات آزمون جواب بدی؟!!!!!!!!!!!!!!! شدیدا خوابم گرفت یهو! دلم میخاست بخابم! ولی پاشدم رفتم آبی به دست و صورتم زدم و برگشتم! وقتی سوالارو دیدم و حس کردم خیلیاشون و بلدم حس خوبی بهم دست داد و باز خواب از سرم پرید. خدارو شکر آزمون خوب بود و تونستم روزانه آی تی خواجه نصیر قبول شم.
و اون موقع بود فهمیدم هرکی زحمت بکشه، حتی اگه سنگ رو سرش بباره یا ارتش سرخ چین جلوش باشه نمیتونن نذارن موفق شه !!!